سردبیرآزاداندیش

خطر دعواهای‌ زرگری‌ در منطقه‌ی‌ خاورمیانه

منطقه‌ی خاورمیانه گرفتار وضعیتی تراژیک است. از هر آنچه در جهان امروز سیاست از آن به‌عنوان چالش یا تهدید نام برده می‌شود، می‌توان نمونه و الگو و کلکسیونی در خاورمیانه یافت که آن را تصدیق کند. تروریسم، خشونت و افراطی‌گری قومی، فرقه‌ای و مذهبی، بی‌ثباتی، جنگ، تنش سیاسی، مداخله خارجی، قطع روابط سیاسی، تحریم، نبود توسعه سیاسی و اقتصادی، فقر، آوارگی و پناه‌جویی، مخاطرات زیست‌محیطی، تراکم حقارت، تبعیض و... فقط بخشی کوچک از چالش‌ها و تهدیدهایی هستند که این منطقه را به ورطه‌ی بحرانی عمیق با دورنمایی ناپیدا و مه‌آلود کشانده‌اند؛ اما غم‌انگیز و اسف‌بارتر، وجود دولت‌ها و کارگزارانی است که از سر بی‌پروایی منطق»تقابل« را به‌جای »تعامل« برگزیده‌اند.

دراین بین 5 ژوئن 2017، عربستان سعودی اعلام کرد روابط سیاسی و هرگونه ارتباط زمینی، دریایی و هوایی کشورش را با قطر قطع کرده است. ریاض اعلام کرد این اقدام به‌منظور محافظت از امنیت ملی عربستان سعودی انجام شده است. به گفته‌ی ریاض این اقدام برای محافظت از عربستان در برابر تروریسم و افراط‌گرایی ضروری بود. در پی آن امارات عربی متحده، بحرین، مصر، لیبی، موریس و مالدیو نیز روابط سیاسی خود با دوحه را قطع کردند. برخی از کشورها مانند ایران، چین، روسیه، ترکیه، کویت، عمان و آمریکا خواستار حل اختلافات از طریق گفت‌وگو شدند. اسرائیل حرکت عربستان و متحدانش را نشانه‌ای از عمق اشتراکاتشان با رژیم صهیونیستی دانست. وزیر خارجه قطر گفت که این حملات به قطر برای این است که قطر را مجبور کنند درباره همه‌ی مسائل از سعودی‌ها و اماراتی‌ها پیروی کند؛ گویا اینکه قطر هیچ اختیاری از خود ندارد و آنها می‌توانند سیاست خارجی خود را به قطر تحمیل کنند. عربستان سعودی و امارات عربی متحده در ظاهر چنین ادعا می‌کنند که قطر به گروه‌های تروریستی در خاورمیانه مانند القاعده و داعش کمک مالی کرده و از یوسف القرضاوی رهبر معنوی اخوان‌المسلمین در خاک خود پذیرایی کرده است.

به‌عبارتی دیگر مشکلات پیچیده و مزمن خاورمیانه و بحران بی‌سابقه اخیر در روابط شیخ‌نشین قطر و حکومت آل‌سعود درهفته‌های گذشته، یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی دوران پساجنگ سرد به‌شمار می‌رود. کشور قطر که به‌خاطر داشتن منابع بسیار بزرگ نفت و گاز در دو دهه اخیر، ثروت و اهمیت روزافزونی یافته، سلطان نفتی منطقه، یعنی عربستان‌سعودی را در قامت برادر بزرگ‌تر خشمگین و ناخشنود کرده است. بدون‌تردید، هرگونه تحلیل از شرایط به‌وجودآمده باید با لحاظ بحران خاورمیانه و پیدایش گروه‌های تکفیری وهابی- سلفی در چند سال گذشته و نیز دخالت قدرت‌های جهانی و به‌ویژه آمریکا انجام شود.

با عنایت به ماهیت دیپلماسی پنهانی و مسائل پشت‌پرده حکومت‌های خودکامه و غیردموکراتیک منطقه، آنچه که تحلیلگران منطقه‌ای و بین‌المللی درخصوص علل و زمینه‌های بروز بحران گفته‌اند، اغلب در حد گمانه‌زنی است. برای درک بهتر بحران، فهرست طولانی اتهامات وارده به حکومت قطر از سوی دولت سعودی را مرور می‌کنیم: حمایت و میزبانی از جمعیت بزرگ و ریشه‌دار اخوان‌المسلمین، کمک مالی و لجستیکی به تروریست‌های تکفیری، حمایت و میزبانی از حماس، کنارکشیدن از ائتلاف ضدحوثی‌های یمن، حمایت پنهانی از حزب‌الله لبنان و در نهایت همسویی با جمهوری اسلامی ایران (به‌عنوان ذنب لا یغفر!). گذشته از اینها، سعودی‌ها برای همسوکردن غرب با خود، در بالای فهرست، اتهامات حمایت از تروریسم را پررنگ‌تر از سایر اتهامات آورده‌اند تا به زعم خود، افکار عمومی مردم آمریکا و اروپا را با خود همراه کنند.

هرچند هرکدام از این اتهامات به‌تنهایی می‌تواند عقوبت سختی در پی داشته باشد، ولی فقره آخر؛ یعنی گرایش به ایران جرمی نابخشودنی است و سزای آن تحریمی کم‌سابقه و فراگیر است که از قطع روابط سیاسی و اقتصادی تا محاصره کامل دریایی، هوایی و زمینی را دربرمی‌گیرد. دراین خصوص کارشناسان مسائل سیاسی ضمن تاکید بر خطرناک بودن درگیری‌های لفظی بین عربستان و قطر به بحران به‌وجودآمده در کل منطقه اذعان دارند و براین باورند که: کشورهای خاورمیانه به‌نظر می‌آید هنوز در گذشته‌ و در تخیلات شیرین دیرین خود مانده‌اند و آن چیزی که به کنش آنها شکل می‌دهد، ادراک غلط آنها از همسایگان خود به‌عنوان منبع تهدید و دشمنی است.

این موضوع سبب شده به‌جای تعامل با هم و حل مسائل فی‌مابین و عبور از گذشته‌ها به‌واسطه‌ی درک مشترکی که از این تعامل حاصل می‌شود، نگاه خویش را به قدرت‌های فرامنطقه‌ای بدوزند و ثبات و امنیت خود را در آن سوی مرزهای ملی خود جست‌وجو کنند. اگر همگان باور داشته باشند که راه توقف و جلوگیری از بحرانی‌ترشدن منطقه، حل سریع بخشی از این چالش‌های عمیق و پرشمار و بدخیم است، سریع‌ترین راه‌حل، توجه به عنصری است که هم‌زمان هم نقش معلول دارد و هم نقش علت. برای جایگزینی سیاست تعامل با تقابل؛ پندارها، ادراک از تهدید، کردارها و شکل حکم‌رانی و حکومت‌داری در منطقه باید تغییر کند. بسیاری وضعیت امروز خاورمیانه را با آنچه اروپای دیروز و در آستانه‌ی جنگ‌های مذهبی و صدساله و حتی جنگ‌های جهانی قرار داشت، مقایسه می‌کنند.

دراین بین ایران ‌باید ضمن درک شرایط خطیر موجود، بدون درگیرشدن در محاسبات احساسی، به عربستان این پیام را بدهد که ایران از افزایش سطح تنش و درگیری در منطقه استقبال نمی‌کند و آن را برای آینده‌ی منطقه مضر می‌داند. باید کانال‌های ارتباطی با عربستان برای ردوبدل پیام باز بماند و برای این منظور باید از توان دیپلماتیک کشور استفاده کرد. در عین حال می‌توان کمک‌های انسان‌دوستانه و مواد غذایی به وسیله‌ی بخش خصوصی ایران به صورت عادی به قطر ارسال کرد. این بار بی‌طرفی فعال می‌تواند راهبردی مناسب برای سیاست خارجی ایران باشد. اگرچه در این اختلاف، شواهد نشان می‌دهد عربستان سعودی شروع‌کننده‌ی بحران جدید در منطقه خلیج‌فارس است، اما ایران می‌تواند علاوه بر تعامل جدی‌تر با دوحه، روابط با عربستان را نیز در نظر داشته باشد.

تماس تلفنی وزیر امور خارجه ایران با وزیر خارجه قطر و همچنین تسلیم پیام رئیس‌جمهور ایران به حاکم قطر از سوی معاون وزیر امور خارجه اقدامات مناسب سیاسی برای پیگیری راهبرد بی‌طرفی در بخش قطر است. به عبارتی دیگر جمهوری اسلامی ایران با درک اهمیت »تعامل و همکاری« به‌عنوان ضرورت امروز منطقه، رسیدن به چنین وضعیتی را در درجه‌ی اول در گرو احترام متقابل به حاکمیت‌های فعلی منطقه و تعامل با آنان و در درجه‌ی دوم اصلاح تدریجی امور از سوی این حاکمیت‌ها برای رسیدن به دموکراسی و صلح پایدار به‌عنوان ابزارهایی کارآمد برای عزیمت به دیدگاه‌ها و منافع مشترک با هدف حل چالش‌های پرشمار و وخیم منطقه می‌داند. چالش‌هایی که در صورت وجود اراده و اجماع نیز حل‌و‌فصل آنها به‌دلایل بسیار و پیشرفت بیماری سخت و دشوار می‌نماید.

در پایان و به نظر نگارنده مهدی حیدرپور(مهدی قزل):دو نکته‌ی مهم در مناقشات فی مابین قطر و عربستان قابل ذمر است:

1- ایران همچنان همسایه عربستان سعودی و قطر باقی خواهد ماند. به خصوص اینکه الزامات مذهبی نیز ما را به داشتن حداقل روابط با عربستان مجبور می‌کند. منافع ایران و سعودی در پایین‌نیامدن قیمت نفت و منافع ایران و قطر در تولید بیشتر گاز طبیعی بر کسی پوشیده نیست. روزانه هفده‌ونیم میلیون بشکه نفت خام از تنگه هرمز می‌گذرد. 29 درصد از ذخائر ثابت‌شده نفت خام جهان در اختیار کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و 10 درصد دیگر در اختیار ایران است. قطر بزرگ‌ترین صادرکننده‌ی گاز طبیعی مایع‌شده (ال‌ان‌جی) در جهان است. به‌نظر می‌رسد که بازار انرژی همچنان به خلیج‌فارس و آرامش آن نیاز دارد.

2- همان‌گونه که جمهوری اسلامی ایران در بحران‌های خلیج‌فارس، با دیپلماسی سنجیده و خردورزانه خود شکیبایی در پیش گرفت و آتش آن بحران خانمان‌سوز دامنش را نگرفت، اکنون نیز در این معرکه که خطرناک‌تر و حساس‌تر از بحران‌های پیشین است، با درایت، خرد و تدبیر و با اتخاذ سیاستی متین و خردگرا امواج توفانی را در ساحل سیاست خود دفع خواهد کرد.

نظرات  (۱)

۱۱ تیر ۹۶ ، ۲۱:۲۹ گلستان بلاگ

سلام.طاعات و عبادات قبول

باتشکر. این مطلب در گلستان بلاگ منتشر شد

http://golestanblog.ir/%d8%ae%d8%b7%d8%b1-%d8%af%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%a7%db%8c%e2%80%8c-%d8%b2%d8%b1%da%af%d8%b1%db%8c%e2%80%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87%e2%80%8c%db%8c%e2%80%8c-%d8%ae%d8%a7%d9%88/

 

موید باشید

یاعلی. التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی