همانگونه که شما خواننده گرامی در جریان هستید بازار ارز و نوسانات موجود در آن در چند سال اخیر پای ثابت اظهارنظر مسئولان دولتی و کارشناسان اقتصادی بوده است. نرخی که افت و خیز آن تاثیرات شگرفی بر اقتصاد ملی برجا نهاد و در کنار افزایش تحریمها پاشنه آشیل اقتصاد شد. با آمدن دولت جدید، تکنرخیشدن ارز به سیاست اصلی اقتصادی دولتمردان بدل شد و براساس مصوبات از ابتدای سال 1393 استفاده از ارز تکنرخی اجباری شد. اما قیمت ارز نیز به نوبهخود از جمله چالشهایی است که دولت همواره با آن دست به گریبان است. تا جایی که سخنان رئیسکل بانک مرکزی مبنی بر اینکه نرخ ارز سه هزار تومانی کف قیمت برای ارز است، واکنشهای بسیاری را نسبت به وی برانگیخت و افراد بسیاری در قامت مخالف و موافق با آن مواجه شدند.
روش القای آرامش در بازار برای بانک مرکزی به طور اصولی استفاده از ابزارهای اقتصادی از جمله دخالت (Intervention) است و نیازی به ذکر رقم توسط مسئولان اقتصادی نیست. مظاهری پایینآمدن بیش از این مقدار قیمت ارز را ناممکن دانست و عملیشدن آن را تنها منوط به استفاده از روشهای اداری و دستوری و تعیین نرخهای تصنعی توسط دولت و بانک مرکزی اعلام کرد و افزود: اینگونه روشها نیز اولا آرامش و ثبات را به بازار القا نمیکند. ثانیا هزینههای جدید و سنگینی به دولت بار میکند که موجب تشدید کسری بودجه دولت میشود و دستیابی به نظام تک نرخی را چند سال به عقب میاندازد و در نهایت زمینههای رانتجویی و فساد را در اقتصاد تشدید میکند. از جمله مباحثی که همواره مورد انتقاد بوده است، استفاده ابزاری دولت از افزایش نرخ ارز برای ایجاد درآمد خزانه بوده که مظاهری در این خصوص نیز گفت: در سیاستهای کلان اقتصادی نیز دولت از افزایش نرخ ارز با هدف کسب درآمد برای خزانه منع شده است. لیکن از طرف مقابل نباید برای کاهش مصنوعی قیمتها از اهرم نرخ ارز استفاده کند و از این طریق اولا مردم را فریب دهد ثانیا کسری بودجه دولت را افزایش دهد. ما تجربه هر دو تصمیم ناصحیح را در مدیریت اقتصاد کشورمان داریم و باید از تجارب پر قیمت کشور برای تصمیمگیریهای امروز استفاده کنیم و تجربه را دوباره تجربه نکنیم.