تنگناها، کمبودها، حسرتها و آرزوها آن قدر زیادند که گاهی فکر میکنم نوشتن هم راه به جایی نمیبرد. دوستی مرتبا به من میگوید این همه مینویسی خسته نمیشوی؟ چه فایده؟! و من باز هم مینویسم. شاید خیلی از مردم روزنامه نخوانند و شاید خیلی هم توانایی خرید روزنامه را نداشته باشند.
اما شاید بعضی از این مدیران و بهقول معروف کار به دستها خواندند و شاید این نوشتهها و گفتهها را گرفتند و اگر کاری از دستشان بیاید، کاری کردند؟! راستش نوشتن ما هم بر پایه همین شایدها و اما و اگرهاست، و گرنه میدانیم دقیقه 90 تمام شده، گل خودمان راهم خوردهایم و حالاست که آخرین ثانیههای وقتهای تلفشده هم به پایان برسد! بله، وقت فقط برای بازی فوتبال نیست، برای ما هم هست، برای مدیران هم هست.
مدیرانی که بالاخره مثل ما زبان دارند، عقل دارند، منطق دارند و به هر صورت رئیس شدهاند، مدیر شدهاند، حالا با هر اسمی، استاندار، فرماندار، شهردار، رئیس کمیته امداد، نمیدانم، رئیس ورزش و جوانان، صنعت و معدن، تجارت، شورای شهر، نماینده مجلس، وکیل و وزیر. مردم و ایضا ما که به اصطلاح قلم به دست هستیم، همهی اینها را رئیس میدانیم. زبان ما الکن و کوتاه است از فریاد زدن، عقل و منطق ما صد البته که به پای این همه خردمند و آدم چیزفهم و دستاندرکار نمیرسد.
با این که میدانیم اینها هم مثل ما مشکلاتی دارند، بلکه از ما بیشتر! چرا که هر که بامش بیش- برفش بیشتر! خدا وکیلی دلشان به حال این مردم بسوزد، خر خودشان را نرانند و از پل نگذرانند و ما را تنها نگذارند. خیلی از مردم بیکارند، خیلی از جوانها به خیال چپانده شدن توی صف فشرده و دراز بازار کار دانشگاه رفتهاند زن گرفتهاند و حالا چهار چنگولی توی این کار خودشان ماندهاند، شاهدم همین پروندههای روی هم انباشته شدهی طلاق و متارکه و نفقه و مهر و اجرت المثل و اینها که در راهروهای دادگاهها باز شدهاند! کار و بازارکار، به مدیریت و مدیر و قدرتی که دارد، مربوط میشود، بازار کار در حال حاضر است دولت هست.
اقتصاد با همه خصوصی بازیها و نه خصوصیسازی، با دولت و در دست دولت است. مملکت ما و سیاست ما به قول علمای سیاست و اقتصاد سیاسی »رانیتر« است، یعنی اقتصادش بر پایه اقتصاد نفتی و رانتی است، ما که تلویزیون را نگاه میکنیم همهاش از وصل شدن گاز جنوب به شمال، کریدور شمال، جنوب، گسترش صنعتهای میلیارد دلاری در اصفهان و اراک و فارس و یزد و خراسان و غیره میشنویم، حسود و بخیل هم نیستیم، آنها هم، هموطن ما هستند، اما فکر کنم حکومت اسلامی اولین وظیفهاش رعایت عدالت و جلوگیری از زورگویی و تبعیض است.
پس این همه بیعدالتی در توزیع ثروتها و منابع ملی را چه کسی جواب میدهد؟! شرایط ما هم الان شرایطی است که باید این مشکلات با دید عادلانه حل بشود و شعارگرایی جای خودش را به عمل بدهد.
مردم باید گروههای تحقیق و تفحص تشکیل دهند و در چار چوب قانون، از مدیران و مسئولان، و از نمایندگان مجلس مصرانه بخواهند برای آنها عملا کاری بکنند، در مسیر رفع مشکلات قدم بردارند، دست از سیاسیبازی و قدرتطلبی بردارند، به مردم و مشکلاتشان نگاه کنند و بدانند که مردم همیشه آنها را زیر ذرهبینهای تیز بین خود دارند. اگر مردم نخواهند، نپرسند، نگویند و پیگری نکنند، حاکمان هم راه خود را میروند و اصولا اسلام و قرآن به ما تاکید میکند که بر حاکمان خود نظارت داشته باشید و از گفتن حقایق و گام گذاشتن در راه احقاق حقوق خود، از هیچ چیز نهراسید. کسی که ظلم میپذیرد، درست مانند کسی است که ظلم میکند و این دو نزد خدا باید پاسخگوی رفتارهای خود باشن.
با تشکر از بازدید شما دوست بی همتا
مهدی حیدرپور
مدیر پایگاه نقدی بر اقتصاد ایران