پرواضح است داستان دستیابی ایران به انرژی هستهای به سال 50 میلادی باز میگردد اماطی دو دههی گذشته و با انتشار اخبار پیاپی از فعالیتهای هستهای در ایران و پس از دامنهدار شدن اختلافات میان ایران و نهادهای بینالمللی نظیر شورای امنیت سازمان ملل متحد که منجر به صدور چندین قطعنامه بر علیه برنامهی هستهای ایران و غنیسازی گردید. تحریمهای وسیعی علیه ایران از طرف سازمان ملل، امریکا، اتحادیه اروپا و سایر کشورهای جهان علیه ایران اجرا گردید در این بین ایران بهمنظور همکاری با آژانس و اثبات حسن نیت خود درخصوص صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای در 29 مهر 1382 برابر با 21 اکتبر 2003 اولین مذاکرات هستهای خود را با اتحادیه اروپا برگزارکرد.
حال آنکه پس از گذشت 12 سال و پشت سر نهادن 9 دوره مذاکره با فراز و فرودهای فراوان و با کارشکنی و اعمال تحریمهای ظالمانه، دهمین دوره مذاکرات در اسفند سال 93 برگزار شد که خروجی این نشست به بیانیهی مطبوعاتی ختم شد و در آن بایدها و نبایدهای مطرح شد که همگی درجریان جزئیات ان قرارگرفتهاید.
اما در این خصوص کارشناسان خبره مسائل سیاسی به دو موضوع اذعان دارند: موضوع اول اینکه مخالفان داخلی و خارجی »توافق« بارها و به اشکال گوناگون در قالب پند و اندرز و دلواپسی و حتی تهدید، سعی به القای نافرجام و بینتیجه بودن این مذاکرات کردند که از مهمترین این جریانات میتوان به زیاندیدگان اقتصادی، درصورت لغو تحریمها و همچنین جریانات سیاسی و ایدئولوژیکی که تحت هر شرایطی امکان رابطه مستقیم یا غیرمستقیم با برخی از دولتها را خط قرمز خود در درون قرار دادهاند اشاره نمود که این مهم را حتی با به خطر افتادن منافع ملی و آینده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این مرز و بوم در اولویت خود قرار نمیدهند، اما با تاسی از عبارت »یعرف الاشیاء به اضدادها« میتوان مابهازای برونی این نگرش را در فضای غالب بر تصمیمات کنگره آمریکا، مواضع اسرائیل و همچنین ایپک(لابی صهیونیسم در کنگره ایالات متحده) و همچنین گروهها و سازمانهایی که تمامیت وظایف ذاتی و شرح ماموریت ایشان ایجاد اسلامهراسی و متعاقب آن ایرانهراسی است، جستوجو کرد.
و موضوع دوم اینکه: پرونده هستهای ایران وارد مرحله نهایی تصمیمگیری شده و سه ماه آینده (تا دهم تیرماه) را باید بهصورت ویژه دید. در این مدت، جمهوریاسلامیایران، در سطح بینالمللی و در شعاع منطقهای در مرکزیت نگاههای رسمی و غیررسمی و در جریان خبرسازیهای سیاسی- امنیتی قرار داده خواهد شد. شیوهی کار و طراحی مقابله اسرائیل در سه ماه آینده، جریانسازی منطقهای و بینالمللی با ترسیم چهرهای از جمهوریاسلامیایران است که قدرت آن همه کشورها را در منطقه تهدید میکند! و امنیت دولتها را به هم میریزد. هر دو طرف میدانند که ظرف زمانی سه ماه آینده بسیار حساس شده است.
اوباما تا چند هفتهی دیگر، دولتهای عربی عضو شورای همکاری خلیجفارس را به واشنگتن دعوت کرده است تا در »کمپ دیوید« با آنها ملاقات و گفتوگو داشته باشد. اوباما میگوید، دولتهای عربی متحد آمریکا در خاورمیانه باید اطمینان پیدا کنند که همچنان از حمایتهای دولت آمریکا برخوردار خواهند بود و نتیجهی نهایی مذاکره با ایران و دستیابی به »توافق جامع« نهتنها برای آنها تهدید امنیتی نخواهد بود، بلکه موجب ثبات امنیتی قویتر در حوزه خلیجفارس و خاورمیانه خواهد شد. در مقام رصد شرایط سیاسی کنونی به نظر میرسد فعالترشدن دیپلماسی منطقهای دولت روحانی نیاز مبرمی است که متاسفانه هنوز آنگونه که باید فعال نیست.
درپایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"میتوان با مقایسه واکنشهای صورتگرفته در مقام تائید یا نقد و حتی نفی مذاکرات به این نتیجه رسید که هرچند تا نهایی شدن توافقات صورتگرفته یا بهعبارت دیگر تا زمان حقوقی شدن این توافق تا تیرماه، هنوز فاصله وجود دارد، اما انتخاب روش و شیوه کارگزاران دستگاه دیپلماسی نشان از اتخاذ منش »اعتدالگرایانه«در مسیر منافع ملی کشور عزیز و سربلندمان ایران دارد که هرگونه اسلوب مبتنی بر افراط و تفریط را به چالش کشیده و با کارآزمودگی و تجربه سالیان طولانی در امر سیاست بینالملل جناب آقای دکتر ظریف و تدبیر کارگروه توانمند ایشان، امید به آینده درخشان این مذاکرات را نوید میدهد.