بستر تاریخ همواره عرصهی تقابل بین نیروهای سیاسی و اجتماعی در مقابله با یکدیگر بوده و سایهی سیاه خشونت و جنگ بهعنوان عنصر تحولساز و تعیینکننده در روند انتقال قدرت سیاسی و اجتماعی بر سیر تحول و تطور تاریخی حس می شود حال منطقه خاورمیانه محمل آشوب و بحران شده است و این بحران همراه با هزاران هزار کشته، معلول، بیخانمان و آواره و اینک موج پناهجویانی که سوژهی همزمان نفرت و دلسوزی برای اروپاییان شدهاند.
دلشوره برای فردای خاورمیانه بهویژه سوریه و عراق با ترس از سر برونآوردن نیروهایی بدتر از داعش درهم آمیخته است. تجربه نشان داده که در خاورمیانه حد و مرزی برای سربرآوردن نیروی بدتر وجود ندارد. فراموش نکنیم روزهایی را که ظهور نیرویی بدتر و متحجرتر از القاعده ناممکن مینمود ولی »داعش« با خاورمیانه چنان کرد که القاعده، روسفید شد در این خصوص تحلیلگران مسائل خاورمیانه معتقداند، ریشههای شکلگیری و تداوم بحرانهای جاری در خاورمیانه بحثهای متفاوتی وجود دارد.
یک بحث مربوط به رقابتهای ایدئولوژیک و مذهبی بین دولتها و ملتها مثلا بین شیعه و سنی، یا بین کردها و اعراب و ترکها و فارسها را مبنای شکلگیری و تداوم بحرانها میداند. مثلا بحرانهای عراق، سوریه و یمن را به این مسئله ربط میدهد. یک بحث دیگر نقش بازیگر خارجی را مهم میداند که عمدتا برای تامین منافع خود اعم از امنیت انرژی، مبارزه با تروریسم و تثبیت منافع اقتصادی سیستم جنگ و الگوی تغییر رژیم را به منطقه وارد کرده و همین مسئله شرایط مدیریت منازعه را در منطقه پیچیده کرده است و در نهایت یک بحث کلاسیک هم ریشههای بحران را به عدم توسعه سیاسی و اقتصادی در منطقه و یا بهعبارتی عدم ورود به مسیر جهانی شدن ارتباط میدهد که بهدنبال خود حکمرانی ناکارآمد، ضعف دموکراسیسازی، طبقه متوسط ضعیف، نقض حقوق بشر، رسانههای غیرموثر و غیره به همراه داشته و بعضا در اثر طرح یک تقاضای سیاسی یا اقتصادی تبدیل به بحران میشود.
حال باتوجه به تدام بحران در منطقه خاورمیانه بایستی اذعان نمود، احتمال بالکانیزه شدن منطقه وجود دارد چرا که این سیاست جزو مطالب اصلی است که کشورهای غربی دنبال میکنند کما اینکه در سال ???? و در سایت پنتاگون طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شد.
بنابراین تقسیم خاورمیانه جزو آرزوهای کشورهای غربی است اما اینکه این آرزو و اهداف تا چه اندازه عملی شود و آیا فرصت و اجازه این کار داده میشود بحث دیگری است. در این راستا جهت رفع بحرانهای منطقه کارشناسان خبره این حوزه راهکارهایی را مطرح کردهاند که در کاهش یا رفع این بحرانها کمک شایان خواهد کرد که در ادامه میخوانیم. یک راه حل تاکید بر »فرهنگ امنیت منطقهای« است که براساس آن بر ضرورت همکاری منطقهای بین ملتها، نهادهای غیر حکومتی، فضای مجازی و غیره تاکید شود تا منطق این نوع همکاری از سوی ملتها به دولتها تحمیل گردد.
راه حل دیگر اینکه بازیگران خارجی و نهادهای بینالمللی سیاستهای اتخاذ کنند که در چارچوب دستیابی به »امنیت جامع« باشد، یعنی همزمان بر جنبههای امنیت انسانی و امنیت دولتها توجه میکند. تاکید بر تعریف امنیت به شکل سنتی بر شکاف بین دولتها میافزاید چون حس دستیابی به منافع جمعی منطقهای را به بهای دسترسی به منافع فردی دولتها تضعیف میکند.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"منطقه خاورمیانه در زمان حال آبستن تهدیدهای نظامی متعددی برای امنیت است با توجه به این موضوع هرگونه رهیافتها و مطالعات امنیتی بدون در نظر گرفتن تهدیدات نظامی به بنبست خواهد رسید. در این منطقه تهدیدها عمدتا ماهیتی نظامی دارند اما با توجه به شرایط حاکم بر منطقه رهیافت رئالیستی (تحصیل امنیت از طریق برتری نظامی) نیز نتوانسته جوابگوی مناسبات این منطقه باشد. اما با این حال سیاستگذاران خاورمیانه برتری نظامی را همچنان بهعنوان ابزاری برای تامین امنیت ملی خود میدانند.