دولت عربستان سعودی در دههی دوم قرن بیست و یکم سعی کرد با استفاده از به راه انداختن جنگی قومی و مذهبی در خاورمیانه کنترل خود را بر منطقه خاورمیانه افزایش دهد.
آنها تلاش کردهاند که با استفاده از نفوذ خود در بین پیروان برخی مذاهب و اقوام، با تلاش برای ایجاد نزاع، کنترل و برتری خود را در منطقه نشان و افزایش دهند اما بهخاطر اینکه عربستان با بحرانهای متعدد داخلی همچون فساد، نبود دموکراسی، تبعیض آشکار علیه اقلیت شیعه، جنگ قدرت در داخل خانواده سلطنتی علاوه براینکه با بدترین کارنامه حقوق بشری مواجه است. شکستهای پیاپی عربستان در منطقه حکومت جدید عربستان را بهشدت نگران کرده است.
در تکمیل مقدمه عنوانشده بایستی اذعان نمود: عربستان برای نفوذ در قسمتهای مختلف منطقه ابراز علاقه میکند ولی در تحولات اخیر نتوانست به نیتهای خود در منطقه دست یابد و در تمامی نقشهای خود شکست سنگینی خورد. از جمله پروندههایی که عربستان در آن شکست خورد، پرونده بحرین بود. بعد از اینکه مردم بحرین بهرغم آنچه پیشبینی میشد علیه حاکم دست نشانده خود برخاستند، عربستان دچار سردرگمی شد و بهرغم تمام عرفهای نظام بینالملل سعی کرد در تحولات این کشور ایفای نقش کند
و عملا با نیروهای نظامی خود وارد تحولات یمن شد. در پرونده لبنان نیز به همین شکل طرفداران عربستان در لبنان بهدنبال این مساله بودند که با به دستآوردن پستهای مهم توسط ائتلاف 14 مارس نیروهای مقاومت و حزبا... را از میدان تحولات سیاسی به در کنند که عملا در این مورد هم شکست خوردند.
شکست دیگر عربستان در سیاست منطقهای خود در سوریه بود که بعد از وقوع بهار عربی برای اینکه از تحولات میدانی عقب نمانند در سوریه که حرفشنوی از آنها نداشت سعی کردند به مخالفان بشار اسد کمک کنند. با این حال و با تمام تلاشهایی که عربستان در این زمینه کرد آنها عملا نتوانستند بعد از چند سال کاری را در سوریه پیش ببرند .
از همه مهمتر درخصوص دخالت عربستان در یمن بایستی گفت پیش از این وقایع در یمن کسانی روزی متحدان عربستان بودند علی عبدا... صالح، رئیسجمهور یمن و زیدیهایی که در دهه1960 در اتحاد با عربستان بودند ولی در یمن به یک باره شرایط متحول شد و نسل جوان زیدی که آگاه به واقعیتهای سیاسی شده است علیه عربستان برخاستند و عربستانی که وعده داده بود 20 روزه با بمباران و ورود نیرو یمن را به تسلیم وامیدارد حدود 10 ماه است که در یمن گرفتار شده است و بعید است که بتواند جنبش مردمی را که تا این لحظه مقاومت کرده از تحولات آینده یمن کنار بگذارد.
و در ادامه سیاستهای غلط عربستان بایستی گفت: در چند ماه گذشته عربستان به نحوی نارضایتی خود را از توافق هستهای ایران با اتحادیه اروپا و ایالات متحده، با رویکردهای نسنجیده و نابهخردانهاش نشان داده است. قطع روابط دیپلماتیک با ایران و تحریک شورای همکاری خلیجفارس، فشار بر تعدادی از کشورهای آفریقایی جهت قطع روابط دیپلماتیک با تهران و تشکیل ائتلاف ضد ایرانی در منطقه نمونههای ناخوشایند و موج دیگر سیاستهای غلط عربستان سعودی است.
در این بین به نظر کارشناسان مسائل سیاسی - عربستان اجراکننده برنامههای آمریکا، اسرائیل و انگلیس است، و تصور آنها این است که با کشتن نمر، زکزاکی و دیگران میتوانند بیداری اسلامی را کنترل کنند، اما آنها باید بدانند که بیداری اسلامی شکل گرفته و هیچکس با زدن و بستن و کشتن نمیتواند جلوی این مسیر را بگیرد.
درواقع ریاض باید درک کند که مشکلات اساسی دارد و نیازمند راه حل اساسی است.
در پایان و به نظرنگارنده:"مهدی حیدرپور"عربستان با سیاستی که در پیش گرفته و متاثر از عصبانیتهای ناشی از شکستهای خود در منطقه، میخواهد موضوعات و درگیریهای منطقه را به سمت مسائل مذهبی ببرد. آلسعود میکوشد با قدرت دلارها و تحریف وقایع، افکار عمومی جهان را به نفع خود و به ضرر دیگران تغییر دهد. بهواقع بایستی گفت: مسیری که امروز آل سعود طی میکند دقیقا همان مسیری است که صدام در دهههای 60 و 70 هجری شمسی با حمله به ایران و اعدام روحانیهای عالی مقام پیمود. رژیم آل سعود در مقابل آمریکا مانند یک پناهجوی سیاسی عمل میکند و سیاستهایی که امروز از سوی آل سعود دنبال میشود همچون دومینوی فشار است و یک بهمن سیاسی، این رژیم را زیر آوار خود دفن میکند.