اکنون رقابتهای درون حزبی آمریکا متفاوت از ادوار گذشته است. رقابتهای حزبی این دوره بسیار مورد توجه محافل سیاسی جهان قرار گرفته و شعارها، مواضع و دیدگاههای دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا از سوی این محافل رصد میشود. نکته قابل تامل اینکه مواضع افراطی کاندیداها توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
دراین خصوص " موضوع برجام و آینده خاورمیانه "دومسئله مهمی است که موردتوجه تحلیلگران و کارشناسان مسائل سیاسی قرار گرفته است.
درخصوص روند اجرایی برجام ، بایستی به این نکته اذعان نمود، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از آن جهت برای ایران اهمیت دارد که برجام قدمهای اولش را بر میدارد و سوال مهمی با این مضمون اذهان را به خودش مشغول کرده است که «دولت بعدی آمریکا چه نگاهی به برجام خواهد داشت.»
دراین راستا بایستی گفت: برجام کار خودش را انجام داده است و غرب و آمریکا هم میدانند که چه وظایفی در قبال این نوع رفتار جمهوری اسلامی دارند. بنابراین جمهوریخواهان با وجود روحیه تهاجمی شان، بهانهای ندارند که بخواهند فرجام ناخوشایندی برای برجام رقم بزنند. پس نباید نگران باشیم، چون هر نوع ادعایی در این باره، ادعایی واهی است. چون آمریکا به تنهایی طرف ایران نبود و برجام نتیجه توافق ایران با ۵ عضو دائمی شورای امنیت است و به این راحتیها نقض نمیشود. پس تاکید میکنم با توجه به اینکه توافق صورت گرفته در شورای امنیت سازمان ملل با ۱۰۰درصد آرا به تصویب رسید، میتوان به راحتی اینطور نتیجهگیری کرد که سنگاندازیهایشان به جایی نخواهد رسید و ترامپ یا هر کس دیگر نمیتواند به برجام دستاندازی کند.
حال مسئله دوم در خصوص موضوع آینده خاورمیانه است که کارشناسان مسائل سیاسی منطقه ابراز داشته اند: در صورتی که هریک از کاندیداها به کاخ سفید راه یابد به مواضع و شعارهای تبلیغاتی آنچنان که طرح کردهاند، عمل نخواهند کرد. به هرحال الزامات قدرت، مواضع و رویکرد ایالات متحده نسبت به بسیاری از کشورهای جهان در دست رئیسجمهور قرار ندارد که با موفقیت در رقابت بتواند تغییرات اساسی و بنیادی در سیاستهای این کشور ایجاد سازد. بدون تردید رئیسجمهور آمریکا با توجه به قدرت و اختیاراتش در تبیین سیاستهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اثرگذار است.
از سویی دیگر با توجه به عملکرد و تغییراتی که اوباما در طول هشت سال در سیاست خارجی واشنگتن ایجاد کرده، قطعا فردی که به کاخ سفید راه مییابد، نمیتواند سیاستهای بوش در سال۲۰۰۰ را در پیش گیرد. در طول هشت سال گذشته تغییرات جدی در جهان شکل گرفته و اکنون با نظام بینالمللی جدیدی روبهرو هستیم که آمریکا در این نظام حرف آخر را نمیزند و نمیتواند آنچنان که میخواهد اهداف و سیاستهای مدنظرش را در پیش گیرد.
به واقع بایستی گفت: یا جمهوریخواهان به کاخ سفید راه پیدا میکنند یا اینکه دموکراتها برای سومین دوره متولی دولت را در سیطره خود خواهند دید. دموکراتها بعد از جنگ بینالمللی دوم و بهویژه از زمان کندی بیشتر روی مساله حقوق بشر و تلاش برای گفتوگو تاکید داشتند. اما جمهوریخواهان تمرکزشان روی جنگ و تهاجم است؛ به همین دلیل، نوع رفتارشان بستگی به فضایی دارد که عرصه بینالمللی تجربه اش میکند. مثلا برههای اولویت اقتصادی یا سیاسی است و گاهی حقوق بشر دغدغه جهانی به حساب میآید. اگر دنیا درگیر دغدغههای حقوق بشری باشد، طبیعی است که قدرت گرفتن دموکراتها اتفاق خوبی است. اما در کل تحزب آمریکا مثل اروپا نیست و روشها فرق میکند و نتیجه، تفاوت چندانی ندارد.
درپایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"ترامپ یا کلینتون هرکدام دیدگاههای متفاوتی نسبت به ایران و سیاستهای خاورمیانهای آمریکا دارند، در صورتی که هریک از آنان پیروز شود، به دلیل الزامات درونی آمریکا و جامعه جهانی نمیتواند تعهدات بینالمللی را نقض کند.علاوه براین بایستی گفت: ایران اصلهایی برای خود دارد و به همین اساس خیلی به اینکه چه کسی رئیسجمهوری آمریکا میشود، کاری ندارند و دقیقا به همین دلیل، مهم این است که دولت ایران قرار را بر منطق مداری گذاشته است و در این ۳ سال نشان داده که رفتار دیپلماتیک را به بهترین نحو ممکن بلد است.