با پایان گرفتن دور دوم انتخابات مجلس دهم، موضوع مهمی که محافل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را به خود مشغول کرده، موضوع حساس و مهم انتخاب ریاست مجلس دهم است. در این بین حرف و حدیثهای فراوان و کنش و واکنشهای زیادی در رسانههای مختلف انعکاس یافته است. اما نبایستی از این واقعیت غفلت کرد که نشستن بر کرسی ریاست مجلس باید با مدارا و دوستی باشد و نه رقابت. در صورتی که شرایط رقابتی میان نامزدهای ریاست مجلس (لاریجانی و عارف) وجود داشته باشد و یکی بر دیگری پیروز شود، این امر مسبب ایجاد شرایط رقابتی تا پایان عمر مجلس دهم خواهد بود.
در تکمیل مقدمه عنوانشده بایستی اذعان نمود: حال که دور دوم انتخابات را پشت سرگذاشتهایم به بحث انتخاب رئیس مجلس نزدیکتر شدهایم. لاریجانی و عارف هر دو صلاحیت، توانایی، دانش، تجربه و طرفدارانی دارند که بیهیچ تردیدی هر دوی آنها را مناسبترین گزینه برای احراز جایگاه ریاست مجلس مینماید. ظاهرا بیشتر بزرگان (به درستی و به دلایل گوناگون) معتقدند به صلاح لاریجانی، عارف، جریانهای اصلاح طلب و اعتدالگرا و مصلحت کشور نیست که این دو بر سر ریاست مجلس با یکدیگر رقابت کنند. نظر غالب این است که شایسته این است که لاریجانی و عارف با هدایت و راهنماییهای بزرگان و ریشسپیدان اعتدالگرا و اصلاحطلب موضوع ریاست مجلس را میان خود و دور از هیاهوی رسانهای حل کنند.
حل مساله ریاست مجلس زیر چتر و هدایت بزرگان و بدون رقابت، یک راهکار عملی، سودمند و شایسته است. اما در این بین اختلاف نظرهایی درخصوص انتخاب عارف به عنوان گزینه مناسب ریاست مجلس وجود دارد که به عقیده ناظران سیاسی، علت مخالفت برخی اصلاحطلبان از جمله بخشی از طیف کارگزاران و جریان نزدیک به هاشمی رفسنجانی با ریاست عارف بر مجلس دهم، بروز تندرویهای احتمالی اصلاحطلبان در مجلس و تبدیل شدن آن به مجلس ششم است. بخشی از جریان اصلاحات به این نتیجه رسیده است که درصورت ریاست عارف بر پارلمان، مسئولیت هرگونه تندروی و نابسامانی برعهده جریان اصلاحطلب میافتاد و موجب تخریب و مخدوششدن مشی و چهره ادعایی اصلاحطلبان مبنی بر میانه روی و اعتدال خواهد شد.
درواقع برخی اصلاحطلبان از ترس تبدیل شدن مجلس دهم به مجلس ششم دست به دامان لاریجانی شدهاند در این راستا آن دسته از افراد که معتقداند لاریجانی همچنان گزینه شایسته ریاست مجلس است براین باورند که: دکتر لاریجانی ذخیره بزرگی از تجربه و مدیریت قوه مقننه خصوصا در تعامل با قوای دیگر و کانونهای اصلی قدرت دارد و در سایه هماهنگی عملی با دولت روحانی بهخصوص درجریان تصویب برجام مدیریت خود را نشان داد. به علاوه بخش بزرگی از نمایندگان اصولگرا به ریاست او تمایل دارند. عاقلانه خواهد بود که مهندسی قدرت در راس هرم قوه مقننه با واقعبینی صورت گیرد. اقلیت تندرو مجلس گذشته در بسیاری از حوزهها نتوانستند آرای مردم را به خود اختصاص دهند، اما در بعضی از حوزهها انتخاب شدند.
لاریجانی در دو مجلس گذشته خصوصا مجلس نهم همواره هدف حمله تندروها بوده که اوج آن را درحوادث قم و استیضاح وزیر کار دولت گذشته در صحن مجلس شاهد بودیم؛ بنابراین وی بهنوعی تضادی آشتیناپذیر با این گروه دارد و در اداره مجلس و مدیریت بحرانهای ماههای اخیر نیز درایت سیاسی خاصی نشان داده است. اگر اکثریت نمایندگان او را به ریاست برگزینند عین دوراندیشی خواهد بود.
در پایان و بهنظر نگارنده"مهدی حیدرپور"دو نکته قابل تامل است: اول اینکه مردم با حضور حداکثری و بینظیر خود در انتخابات انتظار تغییرات مهم و اساسی در این نهاد را دارند و عدم مشاهده تغییر و تحول منجر به دلسردی آنها خواهد شد. بنابراین در راستای انتخاب بهترین رئیس برای مجلس باید گشادهرویی، تعامل و انسجام را جایگزین فشار، رقابت و جبههگیری کرد. دوم اینکه: بزرگان جناحهای گوناگون میتوانند سازوکاری را فراهم آورند که در آن ریاست لاریجانی ادامه پیدا کند اما همزمان از لاریجانی و عقلای اصولگرا این قول و تعهد را بگیرند که در دور بعد با تمام توان و امکانات برای جلوس عارف که نمود و خواست بخش وسیعی از اقشار و نخبگان جامعه است، بر صندلی ریاست مجلس تلاش خواهند کرد.