پر واضح است سوریه آن سرزمینی که از سپیدهدم تاریخ، گهواره تمدن بشریت بود به یکی از فعالترین مراکز تروریستی جهان تبدیل شده است. جنگ در این کشور در حالی پنجمین سال خود را پشت سر گذاشته است که پیامدهای فاجعه بار آن تا دهههای آینده گریبانگیر مردم مظلوم این کشور و منطقه خواهد بود.
در تکمیل مقدمه عنوان شده بایستی اذعان داشت، درگیریهای اخیر حلب موجب افزایش نگرانیها از برهمخوردن آتشبس در سوریه شده و بازیگران منطقهای و بینالمللی را به تبوتاب حفظ آن انداخته است.
در این راستا در ماه فوریه سال جاری توافقنامه ترک مخاصمه و آتشبس سراسری بین حکومت سوریه و مخالفان به اجرا گذاشته شد و جان کری، وزیر خارجه آمریکا، تاکید کرد: »روسیه موظف است تا حکومت سوریه را وادار کند تا عملیات هوایی برفراز مناطق غیرنظامی را محدود کند و همچنین در هماهنگی با فرماندهان عملیاتی در صحنه، اقدامات لازم برای تداوم و حفظ آتشبس را فراهم کند«. او در ادامه گفت: »ما مسئولیت داریم تا مطمئن شویم که مخالفان حکومت، توافق آتشبس را رعایت خواهند کرد و ایران و روسیه نیز مسئولیت دارند تا اطمینان حاصل کنند که حکومت بشار اسد آتشبس را رعایت خواهد کرد.« اما کارشناسان مسائل سیاسی براین باورند، تحولات اخیر سوریه و بدهبستان روسیه و آمریکا برای پایاندادن به این بحران در چارچوب توافقات ژنو و براساس اهداف و منافع خود از جمله مواردی است که به بررسی عمیق و حصول اجماع در راهبرد ایران در قبال این بحران نیاز دارد.
سیاست روسیه در بحران سوریه برخلاف برخی برداشتهای ناصواب در داخل، کاملا پراگماتیک و براساس اهدافی است که ایدئولوژی نقش و جایگاهی در آن ندارد. مسکو برای پیشبرد اهداف خود به هیچ خط قرمزی جز منافع روسیه پایبند نیست. برای آمریکا نیز حل بحران سوریه پس از توفیق اوباما در پیشبرد مذاکرات هستهای و دستیابی به توافق برجام، بهعنوان دومین دستاورد در سیاست خارجی از اهمیت بالایی برخوردار است. علاوه براین بایستی به این نکته اذعان نمود»آمریکا از یکسالونیم گذشته این واقعیت را پذیرفته است که بدون مداخله طرفهای ذینفع و صاحبنفوذ داخلی، منطقهای و بینالمللی نمیتوان بحران سوریه را حلوفصل کرد.
« از سویی دیگر »آمریکا و متحدانش پیشازاین تلاش میکردند تا وضعیت سوریه را به شکلی که خودشان در نظر دارند، سروسامان دهند؛ اما به دلیل اینکه این تلاشها ثمربخش نبود؛ پذیرفتند که کشورهای دیگری مثل جمهوری اسلامی ایران، روسیه یا حزبالله لبنان به عنوان حامیان دولت اسد نیز باید در تصمیمسازی برای سوریه حضور داشته باشند.« نکته قابل تامل اینجاست که: تاکید بر پایبندی به آتشبس از سوی مقامات قدرتهای منطقهای و بینالمللی در حالی است که در هفته گذشته نشانههایی از بههمخوردن آن را مشاهده کردیم.
حلب بهعنوان یکی از مهمترین اهداف استراتژیک دو طرف در جنگ داخلی سوریه که مدتهاست تحت کنترل شورشیان و نیروهای دولتی است، شاهد درگیریهایی بود که موجب شد تعدادی از نیروهای سپاه مازندران شهید و مجروح شوند. ابوالفتح نیز با اشاره به همین درگیریها گفت: »اتفاقاتی که چند روز گذشته در حلب رخ داد و حملاتی که به نیروهای ایرانی شد، این خطر را ایجاد کرد که آتشبس از دست برود. بااینحال شاید منافع جمعی ایجاب کند که باوجود این کارشکنیها و موانع، آتشبس همچنان پایدار بماند.« او افزود: »اکنون مواضع آمریکاییها از مواضع عربستان و ترکیه فاصله گرفته است.
به عبارتی ایالات متحده و اروپا پذیرفتهاند که در شرایط بد و بدتر یعنی دولت اسد و گروههای تروریستی فعلا به بد، یعنی ماندن دولت اسد بسنده کنند و به امید آن هستند که پس از آن به سمت مرحله ایدهآل خود، یعنی استقرار یک حکومت سکولار طرفدار غرب در دمشق حرکت کنند. آنها فعلا این موضع را اتخاذ کرده و اختلافاتی نیز با ترکیه و عربستان دارند؛ اما بهنظر میرسد که از آنجایی که دولت باراک اوباما تمام کارهای ممکن را انجام داده و نتیجه نگرفته است، تصمیم دارد با این روش از گسترش بحران جلوگیری کند.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور" بهجای اصرار بر بقای شخص به فکر راه حلهایی باشیم که تضمینکننده حفظ تمامیت ارضی سوریه، تشکیل دولتی فراگیر متشکل از همه اقوام و گروهها و حامی مقاومت باشد. تامین این هدف سهلالوصولتر از اصرار بر چنین طرحهایی است. ضمن اینکه در این راهبرد ایران میتواند همچنان به نقش محوری خود در سوریه ادامه دهد و دیگر بازیگران فعال در بحران سوریه را به دنبال خود بکشاند.