مسعود رجوی 37 سال پیش، همان زمانی که وارد سالن بزرگ دانشگاه صنعتی شریف میشد تا جهان را برای شنوندگانش»تبیین« کند، همانزمان که با پوشهای زیر بغل و در میان صدای تشویق حاضران و فریادهای زندهباد روی صندلی سخنران مینشست، مرده بود. 30 خرداد 60 با اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و آغاز ترور مسئولان کشور و مردم بیگناه، آخرین میخ را به تابوت خود کوبید و چند ماه بعد از ایران فرار کرد و به فرانسه رفت.
چند سال بعد با اخراج از فرانسه همراه تعدادی از اعضای گروهکش در 17 خرداد 1365 وارد بغداد شد؛ بعد از استقرار در عراق و کسب حمایت همهجانبه از سوی صدام، رسما دوشادوش ارتش متجاوز به وطن خود قرار گرفت. از این تاریخ به بعد رجوی و گروهش بهطور کامل در اختیار دستگاه اطلاعاتی عراق قرار گرفتند و با همکاری با دشمنی که در مرزهای غرب و جنوب علیه مردم ایران میجنگید، خود را در اعماق ذهن مردم ایران دفن کردند. اواخر سال 58 و اوایل 59 رجوی31ساله به دانشگاه صنعتی شریف میرفت تا جهان را از نگاه خود برای هواداران تبیین کند، جهانی که او در این کلاسها ساخت، مختص انسانهایی مرده بود؛ انسانهایی که فردیت و انسانیت خود را فدای گروهک و حزب و به قول رجوی اجتماع میکردند.
ایدئولوژی فردستیزانه مجاهدین خلق در گذر سالها، بیش از همه بهخود آنها ضربه زد، ایدئولوژیای که انسانها و جان آنها را در راه هدف، هیچ میانگاشت، انسانها مهرههایی برای پیشبرد ماشین عظیم تاریخی بودند که رهبر حزب برای آینده آن نقشه کشیده بود.اکنون ارباب سعودی مرگ »مسعود« را افشا کرد! آنچه شنبه شب گذشته، از تلویزیون العربیه، بهطور زنده و مستقیم از پاریس پخش شد، سند دیگری بود بر رسوایی سازمانی که بعد از غیبت 12 ساله رهبرش از انظارعمومی، خبر مرگش را ارباب سعودیاش، رسانهای کرد! نشست سالانه منافقین در پاریس، امسال سخنران ویژهای داشت؛ »ترکی الفیصل« شاهزاده سعودی، رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان و سفیر سابق سعودی در بریتانیا و ایالات متحده، به پاریس رفته بود تا کوس رسوایی »مجاهدین« را بار دیگر از بام فروبیندازد! اما عجب است از بلاهت و حماقت »منافقینی« که در طول سالها نفهمیدند که مزدور اربابانی بودند که وقتی برای رسیدن به اهداف خود، از آنها حسن استفاده را کردند، همچون جُلکهنهای آنان را دور خواهند انداخت. بهواقع درباره مرگ رجوی ادعاهای بسیاری در رسانهها منتشر شده است.
بهگزارش تابناک فردی به نام »منظر. ل« از شهروندان اهوازی که سه سال از 2002 تا 2006 بهعنوان مترجم »فاطمه اروانی« با این گروه همکاری میکرد و اینک از سازمان جدا شده، بر این باور است که در بمباران ناحیهای در اردوگاه اشرف که محل برگزاری کنسرتهای موسیقی سازمان بود، مسعود رجوی کشته شد. او این اطلاعات را از اروانی نقل میکرد که در آن دوره فرماندهی اشرف را بر عهده داشت. »میلاد آریایی«، از اعضای سابق منافقین نیز در جایی با بیان چگونگی مذاکره منافقین با نیروهای آمریکایی در جریان حمله سال 2003 به عراق، میگوید: در مذاکره با آمریکاییها، شخصی بهجز مسعود رجوی وارد مذاکره شد؛ بنابراین، این روشن است که اگر مسعود رجوی در صحنه حضور داشت، دلیلی نبود که »مهدی براعی« بهجای رئیس سازمان وارد مذاکره با آمریکاییها شود.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"سازمان منافقین روزگاری در عراق، دست در دست خونآشامی گذاشتند که شهوت رهبری داشت و امروز، با مدعیان دروغینی که با دلارهاینفتی، اندک آبرویی برای خود خریدهاند و خود را خادم حرمین شریفین میخوانند اما دستانشان تا مرفق به خون انسانهای بیگناه بسیاری آلوده است، همپیمان شدهاند. خیانت در ذات منافقین است. فرقی ندارد که ارباب، صدام باشد یا سلمانسعودی یا هر بیگانه حریصی که چشمان ناپاکش به خاک، عزت، شرافت و ملیت ایران و ایرانی دوخته شده باشد.اما تازمانی که همدلی و غیرت ایرانی در میان باشد همچنان پرچم ایران برافراشته و سرود ملی ایران در جهان شنیده میشود ودرسایهی آن دست هیچ متجاوزی به خاک ایران عزیز نخواهد رسید.