از نظر غرب تروریسم جهانی دو تعبیر متفاوت دارد، تعبیرنخست تروریسمی که در خدمت اهداف غرب است تروریسم »خوب« و تروریسمی که با منافع غرب در تضاد است تروریسم »بد« تلقی میشود.
لذا این تعبیر دوگانه موجب شد که کشورهایی مانند فرانسه بهدلیل هسویی با گروهکهای تروریستی قربانی سیاستهای اشتباهآمیز دولتهای خود شوند.
در تکمیل مقدمه عنوانشده بایستی به این نکته اشاره نمود که انفجارات اخیر پاریس، نیس و بلژیک که منجر به کشته و زخمیشدن صدها تن از مردم فرانسه و بلژیک شد از وجود یک ساختار شکننده امنیتی در بدنه کشورهای عضو اتحادیه اروپا حکایت دارد.
پدیدهی شوم تروریسم بهطور طبیعی یک پدیده بهشدت تهدیدکننده است وکشورهای غربی یک همکاری تنگاتنگ امنیتی و اطلاعاتی برای مقابله با این پدیده دارند. با اینکه همکاری کشورهای اروپایی در چارچوب یک استراتژی مشترک امنیتی قابل تعریف است اما همواره کشورهای اروپایی وحتی آمریکا نتوانستهاند سازوکار مناسبی برای مقابله با تروریستها تدوین کنند. در این خصوص تحلیلگران سیاسی درمورد علل و انگیزههای اینگونه حوادث اذعان نمودند که علل و انگیزههای اینگونه حوادث را باید در تغییر مفهوم امنیت و تهدید ریشهیابی کرد. تحولاتی که در عرصه کشورهای اروپایی در حال رخدادن است، بهنوعی نتیجه رفتارهای خود دولتهای اروپایی در گذشته و حال است.
آنها تصور میکردند با کشیدن حصار امنیتی در دور کشورهای خود میتوانند از مشکلات و مسائلی که در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه اتفاق میافتد مصون باشند. اما تحولات چندماه گذشته در آلمان، فرانسه و بلژیک نشان داد که سیاستهای امنیتی و خارجی که کشورهای اروپایی در منطقه خاورمیانه دنبال میکنند، بازخوردی در کشورهای خودشان بهوجود میآورد. دلیل این امر این است که کشورهای غربی در سازماندهی و تقویت گروهکهای تروریستی نقش پررنگی به?عهده دارند و این گروهکها بهطور طبیعی در مسیر فعالیت با کشورهای غربی دچار یک سلسله اختلاف نظرهایی میشوند.
القاعده که توسط آمریکا و عربستان و در چارچوب تقابل با اتحاد جماهیر شوروی سابق در افغانستان ایجاد شد در مسیر حرکت با آمریکا دچار اختلاف شد و حادثه 11 سپتامبر را بهوجود آورد. رخدادهای اخیر در سوریه و عراق وگسترش حوزه جغرافیایی داعش برآیند همکاری اطلاعاتی، لجستیکی و نظامی برخی کشورهای غربی و نیز عربی منطقه با این گروهک بود که در نهایت این همکاری به تهدیدی جدی برای امنیت کشورهای غربی تبدیل شد.
بهواقع بایستی گفت: جریانهای افراطی در داخل خاک اروپا و در نهایت حمایتهای تسلیحاتی کلان کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس و آلمان از رژیمهای دیکتاتوری عربی در منطقه نتیجهای جز تقویت دو جریان تکفیری و راست افراطی در غرب نداشته است. بهعبارت بهتر، در حوزه بحرانهای امنیتی غرب با ساختار ناهمگونی مواجه است که خود در ایجاد آن نقش داشته است. در این میان ارائه تفاسیر وارونه از موضوع نمیتواند منجر به تبرئه اروپای واحد نسبت به سیاستهای امنیتی خود شود. آنچه در جریان سه حمله تروریستی در فرانسه طی سالهای اخیر و همچنین حملات تروریستی بروکسل و حادثه تروریستی نیس گذشت، نشان میدهد غرب وارد فاز تازهای از بحران امنیت شده است. بحرانی که محصول مستقیم عملکرد منطقه در حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری بوده است.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور" شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد که چگونه داعش میتواند از درون لایههای امنیتی پیچیده اروپایی گذر کند. در واقع مثل گذشته نیست که با سلاحهای منفجره و مخرب بتوان امنیت در این کشورها را به مخاطره انداخت. این روزها هر وسیله و هر فرصتی میتواند تهدیدی برای اروپاییها باشد. آنچه که در واقع امروزه کشورهای اروپایی را بهمخاطره انداخته، تفکر افراطیگری و خشونت است که در این کشورها در حال اوج گرفتن است.