پس از گذشت بیش از نیمقرن از خاطره تلخ اشغال ایران توسط ارتش شوروی و خروج سربازان روس از خاک ایران پس از جنگ جهانی دوم (1946) بار دیگر نظامیان این کشور با توافقی جدید پا به ایران گذاشتهاند. اما وضعیت فعلی قابل قیاس با گذشته نیست و اهداف حضور نظامی اخیر از جنبههای مختلف بهویژه به لحاظ ماهیت دیگرگونه است.
با این حال، حضور پیشین و فعلی وجه مشترکی دارد که در غلبه جنبه فرادوجانبه و در ارتباط این دو حضور با تحولات منطقهای و بینالمللی قابل بررسی است. همچنان که تهران در تعامل با روسیه بهدنبال تحقق اهدافی در این دو سطح است، مسکو نیز طی این همکاری اهدافی را در این سطوح منظور دارد.
بهعبارتی دیگر بایستی گفت: در بازی صفر ژئوپولیتیکی خاورمیانه هرگونه بسط ژئوپولیتیکی روسیه به معنی قبض ژئوپولیتیکی غرب خواهد بود. از این منظر، تعامل نظامی با ایرانِ ضدغربی اهمیت خاصی برای مسکو در موضوع توازن ژئوپولیتیکی در خاورمیانه دارد، چرا که حضور نظامی روسیه در ایران بهمعنی توسعهی فرصتهای نظامی و دامنه تاثیر ژئوپولیتیکی آن در منطقه است.
در تکمیل مقدمه عنوان شده بایستی اذعان نمود: شبح پیمان دفاعی 1921 بهطور ناگهانی زنده شد. روسیه و ایران اعلام کردند که یک توافق جدید نظامی منعقد کردهاند که به جنگندههای روسیه اجازهی استفاده از پایگاه هوایی نوژه در غرب ایران برای حمله به شورشیان سوریه را میدهد. این نخستین بار است که ایران اجازه داده است یک قدرت خارجی از خاکش بهعنوان پایگاه استفاده کند.
رسانههای روسی گزارش کردهاند که آمریکاییها پیش از این با بهرهگیری از سیستمهای جاسوسی و نظامی خود، قبل از حمله بمبافکنهای روسی به شورشیان سوریه هشدار میدادند تا آن محل را ترک کنند و بدین ترتیب موجب کمترشدن تلفات ناشی از حملات جنگندههای روسی میشد اما با استقرار جنگندههای روسی در ایران و کاهش زمان حمله تا ?? درصد، هشدارهای آمریکاییها تاثیر کمتری در کاهش تلفات همپیمانان خود در سوریه داشته است. در این خصوص کارشناسان مسائل سیاسی معتقداند: ازیک سو روسیه در حال افزایش توان نظامی و قدرت استراتژیک خود است که همه اینها در نهایت به ضرر ایالات متحده و متحدان آن خواهد بود.
این تحولات تاثیر عمدهای در سراسر منطقه خواهد داشت و امنیت همپیمان آمریکا یعنی اسرائیل را بهشدت به خطر خواهد انداخت. از سویی دیگرمسکو این مهم را دریافته که تهران به ابزاری برای پیشبرد اهداف منطقهای آن تبدیل نخواهد شد و تنها با تعامل برابر و لحاظ منافع متقابل است که میتواند به توسعه بلندمدت این روابط امیدوار باشد.
ایران نیز به هدفگذاریهای کلان روسیه در عرصه بینالملل، بلندپروازی آن در خاورمیانه و تمایل آن به »معامله بزرگ« با غرب واقف است و به تعامل نظامی با مسکو در این مرحله نگاه »تاکتیکی« دارد که تنها در صورت تامین منافع متقابل است که قابلیت تعمیم و توسعه را خواهد داشت. در این راستا چندی پیش سرهنگ کریس گارور، سخنگوی نظامی ایالاتمتحده، اعلام کرد که ایران اکنون یک نیروی نظامی متشکل از صد هزار مبارز مسلح در عراق را سازماندهی و کنترل میکند.
ایالاتمتحده موافق این حضور نظامی گسترده ایران در عراق بوده است چراکه با عنوان مبارزه با داعش صورت گرفته، اما اکنون ایران با این نیروی عظیم و سازمانیافته قادر به اعمال کنترل بر عراق نیز هست. در همین حال، دولت روسیه در 10 سال اخیر 650 میلیارد دلار برای برنامه گسترده نوسازی ارتش در نظر گرفته که پوتین در دسامبر 2010 آن را ابلاغ کرد. این طرح شامل هشت زیردریایی هستهای، 600 جت جنگنده جدید، 1000 هلیکوپتر و همچنین تانکهای جدید و دیگر تجهیزات زمینی بوده است. بسیاری از این تجهیزات جدید با ترکیب فناوریهای پیشرفته نظامی، سلاحهای جدید و قدرتمندتری را برای ارتش روسیه فراهم میآورد.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"تاکید مقامات تهران به اینکه اجازه به روسیه برای استفاده از پایگاه هوایی همدان صرفا »در موضوع« (سوریه) است، حکایت از احتیاط و وقوف آنها به جوانب منطقهای و بینالمللی اهداف روسیه دارد. صرفنظر از اینکه تعامل نظامی با روسیه جانب احتیاط بیشتری میطلبد، رویکرد طرفین به تعمیق روابط نشان میدهد که در دو کشور برداشت واقعبینانهتری در مقایسه با گذشته از ظرفیتها و پتانسیلها یکدیگر به وجود آمده است.