با مشخص شدن »دونالد ترامپ« بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده امریکا، اکنون صحبت از سیاستهای آینده این کشور در سطح بینالمللی و منطقه خاورمیانه مطرح است. آن چه را که مسلم است و در برنامههای تبلیغاتی ترامپ عنوان شده و رسانهها بر آن تاکید داشتهاند مواردی است که همه میدانند، ترامپ قرار است روابط کشور را با مسکو بهتر کند. در مرز مکزیک دیوار بکشد و همچنین متحدان خود را وادار کند هزینههای استقرار نیروهای آمریکایی در کشور خود را پرداخت کنند، با برجام موافق نباشد و داعش را با چالش مواجهه خواهدکرد. ولی آیا سیاست خارجی یک کشور فقط به این موارد ختم میشود؟ برای همه دولتها و ملتها این سئوال بهوجود آمده است که برنامه ترامپ بعد ازگرفتن این مسئولیت بزرگ بهصورت رسمی چه خواهد بود.
درادامه به سیاستهای خارجی آمریکا در قبال ایران و داعش در دوران چهار ساله ترامپ اشاره خواهیم کرد. در بخش مهمی از سیاستهای خارجی امریکا ایران نقش مهمی را باز خواهد کرد و طی چهار سال آینده ترامپ در برابر ایران برنامههای خاصی را میخواهد به اجرا درآورد به عبارتی دیگر ایالات متحده آمریکا به رهبریت ترامپ بهدنبال ایجاد اجماع علیه ایران خواهد بود. لذا آنچه او میگوید تحریک تهران برای ایجاد یک فضای مناسب در جهت پشت سر گذاشتن برجام است. او در کمپین انتخاباتی خود از برجام و پارهکردن آن سخن گفت.
از بعد انتخابات او به وسیله مشاورانش اعلام کرد که ما در برجام تجدیدنظر خواهیم کرد و مهمترین توطئه ایالات متحده آمریکا بر ضد ایران در دوران پسا اوباما، همکاری بینالمللی بر ضد ایران و محاصره بینالمللی تهران است.
با آمدن ترامپ محاصره منطقهای تهران بهعنوان محوریت کار برگزیده میشود و این رژیم صهیونیستی است که مدیریت اجماع منطقهای در برابر ایران را بهدست خواهد گرفت.
در واقع بایستی اذعان نمود اتاقهای فکر ایالات متحده آمریکا با اعلام پارهکردن برجام و محدودکردن عمل و اقدام براساس برجام در واشنگتن، ایران را در یک وضعیت پیچیدهای قرار میدهند. ایران یا باید این محدودیتها را بپذیرد یا برجام را بهصورت رادیکالیسم در جناحهای سیاسی حاکم بر تهران پشت سر بگذارد.
اکنون در ادبیات بسیاری از کیهانیستها همین معنا را میبینید. در بخش دیگری از سیاستهای خارجی امریکا بایستی به مسئله داعش اشاره نمود که در این خصوص کارشناسان مسائل منطقهای براین باورند که: ترامپ سیاست خارجی شفافتری را نسبت به سیاستهای مزورانه کلینتون درپیش میگیرد. بهعبارتی دیگر ترامپ سیاست روتری را بازی میکند. این مسئله در روند مبارزه با داعش نیز نمود مییابد.
اصولا یافتن نقاط همسویی، با سیاست خارجی شفافتر میسرتر است و از این رو است که بهنظر میرسد آمدن ترامپ در کل به ضرر داعش است و روند مبارزه با تروریستها سرعت میگیرد. از این رو به احتمال زیاد آمریکا در مبارزه با داعش همسوتر با دیگران در ائتلاف علیه داعش مبارزه خواهد کرد.
تحلیلگران مسائل سیاسی معتقداند: دگرگونیهای مهمی در ماهیت رویکرد جدید آمریکا در قبال شورای همکاری خلیج فارس و همپیمانان راهبردی بهوجود خواهد آمد. با وجود ترامپ دو سناریو به وقوع خواهد پیوست؛ در سناریوی نخست، همکاریهای راهبردی ادامه خواهد یافت و انتخاب ترامپ بهعنوان ریاستجمهوری امریکا در آن تاثیر نخواهد داشت. در این صورت کشورهای حوزه خلیج فارس در طرح منافع آمریکا و اولویتهای آن در منطقه خاورمیانه نقش اساسی خواهند داشت. در سناریوی دوم، جایگاه راهبردی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در دیدگاه منطقهای آمریکا تنزل پیدا خواهد کرد و ایران در محاسبههای آمریکا به واسطه نتایج توافق هستهای جایگاه بهتری خواهد داشت.
در این صورت، واشنگتن از رفتارهای ایران در منطقه چشمپوشی میکند و میان تهران و واشنگتن در مبارزه با تروریسم تفاهم به وجود خواهد آمد. در نتیجه، توزیع قدرت و نفوذ در منطقه بهصورتی خواهد بود که تامینکننده منافع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نخواهد شد و به نقش و جایگاه منطقهای این کشورها آسیب وارد میآید.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"سیاستهای آمریکا براساس منافع ژئوپلتیک تعریف میشود نه براساس شخصیت فردی سیاستمداران .اما با توجه به گسترههای تغییر و ثبات در سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا پس از پیروزی ترامپ، رویکردهای منتخب تازه آمریکاییها، شفافتر و صریحتر از حاکمان دموکرات این کشور خواهد بود.