نفت بهعنوان یک کالای استراتژیک قبل از اینکه ماهیت اقتصادی داشته باشد تابع مسائل سیاسی است، این کالا با توجه به حجم عظیم معاملات روزانه خود وزن قابل توجهی از سهم بازار در تعاملات اقتصادی فی ما بین کشورها را به خود اختصاص داده است. از این رو روابط میان واحدهای صنعتی و کشورهای صادر کننده نفت از حیث همین ماهیت اهمیت دو چندان یافته است.
نقش این کالای اقتصادی در توسعه کشورهای صادر کننده عمده مواد خام و نفتی که عموما کشورهای جهان سوم و خاورمیانه را به خود اختصاص داده جایگاه ویژهای است. لذا عموما کشورهای صادرکننده نفت که ساختار اقتصادی آنها مبتنی بر اقتصاد متمرکز دولتی است در برنامهریزیهای اقتصادی خود برای درآمدهای نفتی جایگاه ویژهای را قائل میشوند.
اخیرا یک موسسه معتبر بینالمللی کشورها را با توجه به کاهش قیمت نفت و وابستگی اقتصاد آنها به درآمد نفتی، رتبهبندی کرده بود. ونزوئلا و نیجریه شاخص 10، الجزایر 9، عربستان 6 و ایران 5 را دریافت کرده بودند. این رتبهبندی نشان میدهد بهعلت تنوعی که در اقتصاد ما وجود دارد، سهم نفت در تولید ناخالص داخلی و در بودجه دولت، سهم بالایی نیست و از عربستان به عنوان کشورتاثیرگذاردرکاهش وافزایش نفت، کمتراست.
در این بین کارشناسان مسائل سیاسی ابراز نمودند: امروزه یکی از مباحث مهم در همه کشورها فرآیند جهانیشدن و جهانیسازی اقتصاد است. در این فرآیند نحوه و ضوابط تجارت کالاهایی بیشتر مورد توجه است که در قالب تجارت بینالملل جایگاه استراتژیکی دارند. حاملهای انرژی بهخصوص نفت خام از جمله این کالاها است. حال اهمیت نفت بهعنوان یک کالای استراتژیک زمانی میتواند دستخوش بازیهای سیاسی قرار گیرد که کنترل بازارهای نفتی در اختیار دولتها باشد. در این صورت روابط دولتها و کشورهای صادرکننده و واردکننده بزرگ و عمده این ماده حیاتی بر اهمیت و جایگاه آن در مناسبات فی ما بین این دولتها افزوده است.
لذا تولیدکنندگان عمده نفت که اکثرا جزو هم پیمانان منطقهای استراتژیک غرب قرار دارند بهشدت متاثر از روابط تولیدی خود در حوزه مسائل نفت و انرژی هستند. از طرفی نیز کشورهای صادرکننده نفت که عمدتا ساختاری مبتنی بر دولتهای متمرکز و رانتیر دارند توان پاسخگویی لازم به خواستهای بلندمدت جوامع خود را ندارند و در آینده با مشکلات عدم توسعهیافتگی و عدم مشروعیت دست و پنجه نرم میکنند. لذا حکام خاورمیانهای که عمدتا کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را تشکیل میدهند همواره دغدغهشان رسیدن به سطوحی از توسعهیافتگی است تا حاکمیت خود را در آینده بدون نفت تضمین نمایند. بنابراین توجه به برنامههای توسعهای با توجه به درآمدهای هنگفت نفتی یکی از راهبردهای اساسی آنها در جهت تحول و اصلاح ساختار اقتصادی برای مشروعیت بخشی به حاکمیت سیاسی خود خواهد بود.
افزایش توان اقتصادی آنها نقش مهمی در فرآیند بازیگری آنها در منطقه و در نهایت جهان خواهد گذاشت. نکته جالب اینکه همواره این کالای استراتژیک همواره مورد هجمههای سیاسی کشورهای مصرفکننده قرار میگیرد و کشورهای پیشرفته مصرفکننده در غیاب قانونمندی در تجارت نفت، از یک طرف به مسئله وجود قیمتهای دوگانه در کشورهای صادرکننده نفت اعتراض دارند و از طرف دیگر بهعلت پایین بودن نسبی هزینه تولید نفت در این کشورها، این کالا به وفور با قیمت پایین به بازار جهانی عرضه شود. در مجموع آنها خواهان کاهش قیمت نفت صادراتی و افزایش قیمت نفت مصرفی در کشورهای در حال توسعه هستند این خواست قطعا باعث رکود و رشد اقتصادی در این کشورها خواهد شد.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"سال گذشته آرزوی بسیاری از فعالان حوزه نفت و انرژی این بود که اوپک نظام سهمیهبندی را بپذیرد. بعد از آن طرح فریز نفتی مطرح شد اما امروز به جایی رسیدهایم که همه موافقت کردند 4/5 درصد از تولید خود را کاهش دهند. پرواضح است هر کشور نفتی که اوضاع اقتصادی آن دستخوش تغییر و خطر شود، بیتردید روی کشورهای دیگر هم اثرگذار خواهد بود.