مسئلهایباعنوانانتخابرئیسجمهور
برگزاری انتخابات بهمعنای مشارکت عمومی مردم در زندگی سیاسی و اجتماعی است. همچنین، مردم با شرکت در انتخابات در روندی مشارکت میکنند که قدرت سیاسی را برای مدت زمانی معین و مشخص به جریانی سیاسی واگذار میکنند و در عین حال، به آن جناح یا نیروی سیاسی مشروعیت میدهند. اما نامنویسی کاندیداها، برگزاری انتخابات و رفتن مردم پای صندوق های رأی، برای دموکراتیکبودن نظام سیاسی و مشارکت مردم در سیاست کافی نیست. اینها شکل ماجراست. در این زمینه ماهیت آن روند، مهم و تعیینکننده است. برای آنکه اراده آزاد عمومی، مشارکت در زندگی سیاسی و نقش آن در تعیین سرنوشت یک کشور شکل بگیرد و واقعی باشد، نیاز به الزاماتی است؛ اولین آنها آگاهی عمومی است که شکلگیری آن نیازمند امکانات و ابزارهایی است.
یک حکومت دموکراتیک از روزنامههای آزاد، گردش آزادانه اطلاعات، فعالیت آزادانه تشکلهای اجتماعی، صنفی و احزاب سیاسی مستقل از حکومت و... برخوردار است و حقوق مخالفان را هرچند هم اندک و کمشمار باشند، به رسمیت شناخته و محترم میداند. اگر چنین مقدماتی فراهم نباشد، حکومتها با وجود ادعای دموکراتیکبودن، دموکراتیک به حساب نمیآیند و مشارکت عمومی در زندگی سیاسی معنای واقعی ندارد. وقتی ابزارهای دموکراسی فراهم نباشد، روزنامهها نتوانند بازتابدهنده نظر و دیدگاه مردم باشند، تشکلهای صنفی، سیاسی و اجتماعی و احزاب مستقل از حکومت وجود نداشته باشد و احزاب مرتبط با حکومت هم بهصورت فصلی و در مقطع انتخابات شروع به فعالیت کنند یا در همان مقطع شکل بگیرند، آن اراده آزادی که میخواهد از طریق رأیدادن در تعیین سرنوشت خود و کشورش نقش داشته باشد، خدشهدار میشود یا دقیقتر بگویم، تغییر ماهیت میدهد و نمیتوان از آن بهعنوان اراده آزاد یاد کرد. انتخابات برای رأیدهندگان فرصت و امکانی را فراهم میکند که بین چند بدیل یا گزینه سیاسی و اجتماعی یکی را که به نظرات و مواضع و منافع خود نزدیکتر میدانند »آزادانه« برگزینند.
همچنین لازمه چنین وضعیتی این است که بدیلها یا گزینههای واقعی امکان و اجازه حضور در این رقابت را داشته باشند، نه اینکه کانون مستقر قدرت تعیین کند که رأیدهندگان میتوانند از بین این گزینههایی که من تعیین میکنم یکی را برگزینند. گزینه انتخابشده رأیدهندگان؛ یعنی کاندیدایی که اکثریت آرا را به دست آورده، باید امکان و فرصت آن را داشته باشد که به وعدهها و برنامهای که ارائه کرده عمل کند نه اینکه مخالفان مانع شوند. درواقع بایستی گفت در انتخابات ریاستجمهوری، یک نامزد انتخاباتی میخواهد شما با رأیای که به او میدهید، در واقع در کارهایش با او شریک شوید او به شما وعده میدهد به شما آینده و زندگیتان را وعده میدهد اما آن وعدهها چه هستند؟ بگذارید از یک مثال ساده شروع کنیم که احتمالا هریک از ما تجربهاش کردهایم. کسی به شما مراجعه میکند و میگوید برای یک کار تجاری 10 میلیون تومان بده و با من شریک شو!
فرض اول: آن فرد به شما وعده میدهد که اگر این مبلغ را بدهی، بعد از چند ماه 10 میلیون تومان سودخواهی کرد! او جزئیات دقیقی هم از کارش به شما نمیدهد. فقط با شور و حرارت بسیار از بازار داغ و پرسود فلان کاری که میخواهد بکند، چیزهایی به شما میگوید. شما چه واکنشی خواهید داشت؟ در حالی که یک کار تجارتی قانونی و مطمئن بیشتر از 20 یا 30 درصد سود نمیدهد، این سود هنگفت چندماهه شگفتانگیز است. در اینجا شما به آن فرد و سابقهاش نگاه میکنید. ممکن است او اصلا هیچ سابقهای در این کار نداشته باشد و نه تجارت را بفهمد، نه تجربهای در این کارها داشته باشد.
چنین کسی طبیعی است که سخنی نامربوط میگوید. ممکن است این فرد کسی باشد که اهل کارهای غیرقانونی است. شاید این وعده کمی محقق شود؛ ولی چنین پولی غیرقانونی است؛ شما هم که در کار او مشارکت کردهاید، شریک جرم شدهاید و در نهایت وقتی او دستگیر شود، شما هم دستگیر میشوید یا شاید او بگریزد؛ ولی زندگی شما تباه شود. ممکن است ظاهرا سود خوبی ببرید؛ ولی به سرعت در مقابل آن سود، خیلی از چیزهای مادی و معنوی زندگیتان به باد میرود. ممکن است او واقعا تجربه تجارت داشته باشد و بخواهد با پول شما تجارت کند؛ اما وقتی به سابقهاش نگاه میکنید، کسی را میبینید که با رفتارهای غیرمعقول و محاسبات اشتباه و خطاهای بسیار، بارها ضررهای هنگفت داده است و غرق در بدهی است و پول شما را میخواهد یا خرج بدهیهایش کند یا باز هم در کارهای تجاری اشتباه و پرخطا به کار انداخته و آن را هم مثل سرمایههای قبلیاش از بین ببرد و فقط خودش به منافعی که جایی پنهان کرده است برسد.
شاید اصلا خودتان هم تجربه کرده باشید یا در اطراف خود دیده باشید که چگونه افرادی به طمع سود هنگفت، آسان و زودرس، به وعدههای واهی دل بستهاند و بعد زندگیشان بر باد رفته است. فرض دوم: آن فرد به شما وعده میدهد اگر این پول را بدهید، با کاری که میخواهد بکند، بعد از یک سال حدود دو، سه میلیون تومان (یعنی 20، 30درصد) از تجارت مشترک سود خواهید کرد. او جزئیات زیادی را از کارش به شما اطلاع میدهد و معلوم میکند میخواهد با این پول دقیقا چه کند. سود هنگفتی نیست؛ اما برای کارهای قانونی و مشروع، سود پذیرفتنی، متعارف و مطمئنی است.
همین قدر که میبینید آن فرد سودی منطقی به شما وعده میدهد، شما را به این فکر فرو میبرد که او میداند چه میگوید و با تجارت آشناست. وقتی هم به کارنامه کسی که پیشنهاد مشارکت به شما داده است، مینگرید، میبینید اگرچه تاجری بزرگ و معجزهگر نیست؛ ولی توانسته در کارهای خود موفق باشد و به شکلی آبرومند و اطمینان بخش کسب و کار سودآوری داشته است و شرکایش هم سود بردهاند. شما در این دو فرض کدام یک را انتخاب میکنید؟ آن وعده هوسانگیز سود هنگفت و استثنایی و عجیب چندماهه با آن مشخصات بسیار متزلزل، حریصانه و خطرناک را؟ یا این سود معقول و متعارف درستکارانه و اطمینانآور را؟ مطالعات نشان میدهد در این موارد، مالباختگان همانقدر که فریب چرب زبانی و وعدههای واهی را خوردهاند، قربانی طمع و بیتوجهی خود نیز بودهاند. تصمیم با شماست. در انتخابات ریاستجمهوری، یک نامزد انتخاباتی میخواهد شما با رأیای که به او میدهید، در واقع در کارهایش با او شریک شوید. او به شما وعده میدهد.
به شما آینده و زندگیتان را وعده میدهد؛ اما آن وعدهها چه هستند؟ یک مدل وعدهها، مانند همان فرض اول است؛ وعدههایی بزرگ، هوسانگیز، معجزهوار، فوری و زودرس و بههمان اندازه غیرمتعارف، خطرناک و تا حد زیادی ناممکن که میتواند همه زندگی شما را مختل کند. میشود حدس زد نامزدهایی هم که چنین وعدههایی میدهند، شبیه همان فردی هستند که در فرض اول دیدیم. مدل دیگر اما شبیه فرض دوم است؛ وعدهها هنگفت نیستند؛ ولی متعارف، امکانپذیر و در دسترساند. دقیق و معین هستند و امکان بررسی و مطالعه آنها هست و میتوان آنها را شناخت و اندازهگیری کرد و تا حد زیادی امیدوار بود که اگر اتفاق عجیبی رخ ندهد، کم و بیش میتوان به آنها رسید. تصمیم با شماست که سرمایه فردی، سیاسی و اجتماعی خود یعنی رأی خود را با کدام یک از این دو فرض به شراکت بگذارید.
در پایان نگارنده"مهدی حیدرپور"(مهدی قزل):معتقد است:در صورتی که افراد به این نتیجه برسند که از طریق شرکت در انتخابات میتوانند به آنچه مد نظر دارند برسند و تغییری در سرنوشت خود و جامعهشان بهوجود آورند یا از بدترشدن اوضاع جلوگیری کنند، طبیعی است که در آن شرکت خواهند کرد. اساسا در همه اندیشههای سیاسی مدرن تأکید بر این است که مطلوب این است که تحولات جامعه بهصورت مسالمتآمیز، آرام و در یک پروسه انجام شود.
سلام.اعیاد شعبانیه مبارک
باتشکر. این مطلب در گلستان بلاگ منتشر شد
برای نشر سریعتر مطالب خود به ما بپیوندید.و مطالب خود را از طریق نظرات سایت برای ما ارسال کنید
http://golestanblog.ir/%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%84%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c%e2%80%8c%d8%a8%d8%a7%e2%80%8c%d8%b9%d9%86%d9%88%d8%a7%d9%86%e2%80%8c%d8%a7%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a7%d8%a8%e2%80%8c%d8%b1%d8%a6%db%8c%d8%b3%e2%80%8c/
موید باشید
یاعلی. التماس دعا