واقعیتیدرباب نظرسنجیهایانتخاباتی
نظرسنجیهای افکار عمومی امروزه در هر مبحثی اعـمال مـیشود. از انتخابات ریاستجمهوری گرفته تا برندهای مشهور پوشاک یا پیشبینی رویدادهای ورزشی، اما انتخابات و نظرسنجیها بهطور خاص در انجام مطالعات انتخاباتی چنان درهم تنیده شدهاند، که تصوّر هر یک در غیاب دیگری دشوار اسـت. تعداد آرای نظرسنجیها منبعی مناسب برای پوشش رسانهای است و پیشبینی انتخابات را تسهیل میکند. آنها به رفتار رأیدهندگان و نامزدهای انتخاباتی شکل میدهند و مبنایی برای تفسیر معنای نتایج انتخابات هستند. حال سئوال اینجاست که این نظرسنجیهای اینترنتی در موضوع کلان و فراگیری همچون نتایج انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری تا چه اندازه میتوانند قابل اعتماد باشند و نتیجهای مشابه یا نزدیک به رایگیری رسمی ارائه دهند؟
این پرسشی است که »کارلین بومن« در خصوص انتخابات ریاستجمهوری 2017آمریکا و نظرسنجیهای عظیمی که پیرامون آن صورت میگیرد مطرح کرده است و پاسخ آن را در »مجله فوربس« با استناد به تجربه انگلستان در انتخابات عمومی سال گذشته و شکست نظرسنجیها ارائه داده است. تمامی نظرسنجیهای پیش از رایگیری در انتخابات عمومی 2015 انگلیس اشتباه از کار درآمد؛ یعنی درحالیکه نظرسنجیها مبین حمایت اکثریتی از حزب کارگر و حمایت کمتر از حزب محافظه کار بود، حزب محافظه کار به رهبری دیوید کامرون در انتخابات رسمی به پیروزی رسید.
بنابر بررسی صورت گرفته از سوی اکونومیست-یوگاو دلایل اصلی این پیشبینیهای ناصحیح از این قرار است:
الف: زیادهروی در بازتاب عقاید رنج سنی جوانتر که دلمشغولی سیاسی بیشتری داشتند و بنابراین برای رایدادن نیز گرایش بیشتری در میان آنها وجود داشت. این رایدهندگان جوان حامی حزب کارگر بودند و بنابراین نتایج کلی نظرسنجیها را به سوی حزب کارگر سوق میدادند. برگزارکنندگان نظرسنجیها باور دارند که تناسب لازم را برای سنجش گروههای سنی مختلف در پروژههای خود لحاظ کرده بودند اما رایدهندگان جوان کمتری نسبت به نمونههای آنها در روز انتخابات رسمی رای دادهاند.
ب: در سوی دیگر طیف سنی، افراد بالای 70 سال کمتر در نمونهها وارد شدهاند.
اینها افرادی هستند که تمایل بیشتری به حزب محافظهکار دارند. پس از انجام انتخابات و مشخصشدن خطای نظرسنجیها در پیشبینی آراء، مرکز ملی بررسی انتخابات بریتانیا با انجام یک پروژه گسترده اقدام به دو نظرسنجی در همین رابطه نمود؛ یکی بهصورت میدانی و به روش گفتگوی چهره به چهره و دیگری از طریق صفحه اینترنت. بر این اساس، نتایج نظرسنجی چهره به چهره پس از انتخابات بسیار بیشتر از نظرسنجیهای پیش از انتخابات به نتایج واقعی نزدیک بود.
اما نتایج نظرسنجی اینترنتی پس از انتخابات باز هم مشابه نظرسنجیهای اشتباه پیش از انتخابات بود. چرا نظرسنجی چهره به چهره نتایج بهتری داشت؟ تحقیقات چهره به چهره استاندارد طلایی پژوهش هستند که البته این روزها به سختی کسی میتواند از عهده آنها برآید.
این روش پژوهشی قادر است اطلاعات بسیار بیشتری در مقایسه با روشهای تماسهای تلفنی یا پرسشنامههای اینترنتی فراهم کند. تیم پژوهشی این پروژه بر این باور است که بررسیهای چهره به چهره در گرفتن پاسخ از افرادی که در انتخابات شرکت نمیکنند و رای نمیدهند بهتر از دیگر روشها عمل میکند.
آنها نتیجه گرفتهاند از آنجا که در نظرسنجیها نمونه افرادی که رای نمیدهند کسر میشود ولی نتایج به گونهای منتشر میگردد که گویا نماینده جمعیت واجد شرایط رایدهی است، نظرسنجیها نمایش ضعیفتری از افرادی ارائه میدهند که در نهایت اقدام به رای دادن میکنند. امروزه برای بسیاری از ما که به مطالعه نظرسنجیها و نتایج آنها میپردازیم، مشکل است بفهمیم در پس پرده روش شناسی این تحقیقات چه میگذرد.
ما هرگز نمیدانیم نمونه مورد بررسی، کیست؟! یا روشهای دقیقی که برگزارکنندگان نظرسنجیها بهکار میبرند، چیست؟! تمامی این موارد نشان میدهد که نظرسنجی در این روزها تجارت پیچیدهایست!
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"امروزه نظرسنجیها در مقایسه با پایگاههای عظیم اطلاعاتی رأیدهندگان و مصرفکنندگان با توجه به پیامهای تبلیغاتی که شاهدشان هستیم نقش و کارکردی فرعی دارند. در یک سو این مـوضوع تعجبآور بهنظر میرسد که هم زمان با کاهش صریح تاثیر نظرسنجی، بر تعداد آنها بهشدت افزوده میشود. از سوی دیگر، همین مسئله ممکن است دلیل این افزایش باشد.
با تکثیر نظرسنجیها، ما شاهد تنوع بیشتر در روشهای مورد استفاده و کیفیت دادهها هستیم. عدم شفافیت در مورد این روشها به شک و تردید به این صنعت دامن زده است. همراه با پیشرفت در فناوری و محیط اطلاعاتی، جای تعجب نیست که نظرسنجیها برخی از نقاط قوت خود را از دست داده باشند.