دولت دوازدهم و مسئلهی فقرزدایی
انتخابات بهعنوان یکی از ارکان اصلی تحقق دموکراسی در هر جامعهای، بستری را برای تقویت عزت و اقتدار مردم جامعه فراهم میکند، حال آنکه در روزهای انتخابات برخی نامزدها با قربانیکردن ارزشهای اخلاقی و زیرپاگذاشتن آبروی و عزت مردم بهدنبال بهدست آوردن اقبال انتخاباتی بودند.
برکسی پوشیده نیست که فقر با شعار، دادن یارانه و با وعده افزایش آن، گسترش صندوقهای صدقه و... رفع نمیشود، بلکه فقرزدایی در سایه بهکارگیری شعور در یک دولت مدرن و کارآمد و با برنامهریزی متکی بر عقلانیت عملیاتی میگردد.
اما شاهد بودیم که روح ناهنجاری در کالبد برخی کاندیداهای انتخاباتی ریاستجمهوری ایران زنده شده بود و رسیدن به قدرت، عامل هر سخن، توجیهگر هر اقدام، بهکارگیری هر ابزار و شعار شده بود. باید به حال آن کسان تاسف خورد که فریب چنین رویاهایی را میخورند.
البته به این سادگی هم نیست و نتیجه انتخابات نشان داد که دیگر مردم به آسانی فریب نخواهند خورد. فقر و نداری، درد است اما درمان آن نهادینهکردن نگاه طبقاتی نیست. باید فقر درمان شود اما راه حل آن یارانه و صندوق صدقات و یا اطعام فقیر برای یک یا چند وعده نیست.
شکمهای گرسنه را باید با تولید کار و ثروت، با یاد دادن مهارتها و... سیر کرد. کار، که ایجاد آن با سرمایه و ثروت امکانپذیر است، تنها راه حل فقرزدایی از چهره جوامع است. بقیه سخنها، حاشیه است. البته برای برخی، تداوم فقر، عامل بقاست و چون فقر مادی با فقر فرهنگی ممزوج میشود، میتواند محل مانور برای کسانی باشد که در پی قدرت هستند. باید با خود و با مردم صادق بود.
همه کمک کنیم جامعه ایرانی در سایه شعور از فقر عبور نموده و به زندگی که شایسته آن است دست یابد. در میان کاندیداها تنها روحانی بود که برای کاهش فقر و افزایش رفاه عمومی جامعه ایرانی برنامه داشت و بیمه سلامت حاصل همین نگاه است. در این بین کارشناسان مسائل اجتماعی عنوان میکنند طی 3دهه گذشته شاعد بودیم که نامزدهای انتخاباتی به مردم و بهویژه فقرا به مثابه ماشین رأی نگاه میکنند و با استفاده ابزاری از آنها یا دادن وعدههای عوامفریبانه کرامت انسانی آنها را زیر سئوال میبرند.
در روزهای انتخابات هم شاهد بودیم محمدباقر قالیباف یکی از نامزدهای انتخاباتی پا را حتی از این هم فراتر گذاشت و با راهاندازی چند سامانه از مردم محروم و نیازمند خواسته است برای دریافت کارانه 250 هزار تومانی ادعایی یا مسکن ثبتنام کنند. امثال این اقدامات در حالی انجام میشود که هیچگونه مجوزی برای این کار ندارند و اصلا چنین مسائلی مربوط به جایگاه آنها نیس و فقط برای کسب رای بیشتر چنین برنامههای عوامفریبانه را طراحی می کنند.
در پایان نگارنده "مهدی حیدرپور"معتقداست: درست است که فقر باید درمان شود اما استفاده ابزاری از این قشر از جامعه غیراخلاقی و تاسفبار است، نمونه آن آقای قالیباف است که از معلولان و کودکان کار در مستندهای سریالی و تبلیغاتی خود استفاده کردند که بسیار انزجار برانگیز بود. این کار نهتنها ابزاری برای جریحهدار کردن افکار عمومی است، بلکه حربهای غیراخلاقی و غیرانسانی است که برای بهدست آوردن قدرت، از عکس یادگاری و استفاده نمایشی از آنها در فیلمها و کلیپهای تبلیغاتی حذر نکرده و آبروی مردم را بهراحتی به دلیل یک رأی بیشتر تاخت میزنند. امید است در دولت دوازدهم شاهد رشد و پیشرفت برنامههای دولت در راستای فقرزایی و رفع دغدغهی هر روز مردم باشیم.