منتخبان شورای شهر و روستا بخوانند
انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا در سایه سنگین انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد، البته حضور بیسابقه و گسترده مردم در این ماراتن سیاسی رکوردی جدید در تاریخ مشارکت مردمی در انتخابات شوراهای شهر و روستا هم بود. در پی استقبال مردم از پیام چهرههای سیاسی و مدنی برای حضور در انتخابات، سبب شد تا سبک ورود مردم به این انتخابات به منوال چهار سال پیش، فهرستمحور باشد. حال که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراها مشخص شده است، آیا نامزدهای برگزیده آگاه هستند که مردم از آنها چه انتظاراتی دارند. در یاداشت پیش رو به چند موضوع مهم و دغدغه هر روزه شهروندان اشاره میشود. امید است که منتخبین شورای شهر و روستا نیز به دغدغههای آحاد جامعه بیشتر توجه داشته باشند تا به وعدههای خود درخصوص داشتن شهر و روستایی پاک و آرام عمل کرده باشند.
موضوع اول:
میهنِ ما بهشدت توانمند است. باید التهاب عمومی به آرامش، دوستی و کار و تلاشِ دیگرخواهانه بدل شود. اخلاق فردی و جمعی بهدلایل متعدد به خطر افتاده است. یکی از مهمترین و شاید مهمترین دلیل آن، قبحزدایی از فساد و زیر پاگذاشتن ارزشهای بنیادین، یک شبه ره صد ساله رفتن، آن هم بدون کمترین دلیل و بدون هیچ توجیهی است. شوراهای شهر و روستا بهدلیل محلی بودن، میتوانند پلی تلقی شوند برای به میدان کار و تلاش آوردن مردم و زدودن دیوار بلند دشمنی، بی اخلاقی، رانتخواری و انواع سوءاستفاده. مسئولان محترم در سطح ملی نیز با استفاده از نظرات اندیشمندان شریف و آگاهی که خود قبول دارند و در صداقت و میهندوستی و درد مردم داشتن آنان تردیدی نیست و از حب و بغضهای متداول تا آنجا که ممکن است تهی یا بر آنها دهنه زدهاند، بخواهند تا به تدوین گزارش تصویر واقعی کشور با تأکید بر نقاط قوت و ضعف، همت گمارند، معضلات هر حیطه را فهرست کنند و در رابطه با هر مسئله، راه حلهای عملی را برشمارند.
موضوع دوم:
سلامتی تمامی انسانهای یک کشور، موضوعی ملی است. اما در شهر و روستا آنچه به فضا مکان مربوط است، آلودگیهای محیطی است. در ایران آلودگی هوا و موضوع نادیده گرفته شده آلودگی صوتی شدید در برخی مناطق، آلودگی آب، خاک، نابودی و فقدان فضای سبز، تولید زباله و به دلیل ناتوانی در بازیافت که طلای کثیف خوانده میشود، امحای زباله که در برخی نقاط از جمله شمال کشور به آلودگیهای جدی محیطی از جمله نابودی جنگلها منجر شده است، آلودگیهای اشاره شده از جمله عوامل جدی صدمه بر سلامتی شهروندان و ساکنان بهطور کلی است. امروزه فراتر از شهروندان از ساکنان نیز برکنار از ویژگیهایشان یاد میشود که باید حقوق آنان نیز مانند شهروندان محترم شمرده شود. زبالهسوزی معضل محیطی دیگری است که هوای آلوده را آلودهتر میکند.
مسئله فاضلابهای شهری و صنایع را نیز باید به این فهرست افزود. در روستا استفاده گسترده از سموم و کود شیمیایی که از طریق محصولات کشاورزی و باغی به چرخه موادغذایی مصرفی مردم وارد میشود، مسئلهای جدی است. در پایان نیز آلودگی شدید آب و خاک را دامن میزند و تشدید میکند. آبیاری کشت و کار با آبهای آلوده و گاه خطرناک و امحای زباله بیمارستانی به شکلی غیراصولی را نیز نباید از یاد برد. باید توجه داشت که مناطق شهری بهویژه مناطق گرانتر شهرهای بزرگ و سرآمد همه مکانها، تهران، از نظر کیفیت زیستی، شرایط بسیار نامطلوبی دارد. هجوم سرمایه بهویژه انواع رانت در ترکیبی نادرست با ساختار اداری شهرها، به جای سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی اشتغالزا، اصطلاحا زمینگیر شده، ضمن نابودی گسترده فضای سبز از قدیم موجود، نابودی سرمایههای شهری و ملی را بهدلیل تخریب زودهنگام بناهای موجود، دامن میزند. همچنین ضمن ایجاد فساد گسترده و شدیدا مسری و پایدارشونده، به آلودگیهای محیطی بهویژه آلودگی صوتی منجر میشود.
آثار آلودگی صوتی هنوز در تهران و سایر شهرها مورد بررسی جدی قرار نگرفته است. حیطه آلودگیآفرین دیگری که در دو دهه اخیر به شکل روزانه تشدید میشود، آلودگی ناشی از امواج موجود در فضا ازجمله امواجِ تلفن همراه و سایر وسایل مدرن ارتباطی است. امروزه متخصصان مغز و اعصاب و سایر رشتههای مرتبط، ظهور بیماریهایی با تظاهر بیرونی شامل ترکیب آثار بیرونی چند بیماری مغز و اعصاب که هنوز علت اصلی بروز آنها ناشناخته مانده است را بهوجود و رشد باورنکردنی امواج یادشده نسبت میدهند.
موضوع سوم:
پس از سلامتی، هر شهروند نیازمند سرپناه است تا پس از غوغای روزانه زندگی، شب هنگام، در سرپناه خود سر بر بالین نهاده، دمی بیاساید. در این رابطه مسئله اجارهبها بهعنوان مهمترین رقم سبد هزینههای خانوار بهویژه پنج دهک پایین هرم درآمدی، معضلی بسیار جدی است. علیالخصوص در شرایط ناکافی بودن درآمد، رقم بالای نرخ فقر مطلق و حتی نسبی برای درصدی که گرچه بالاتر از خط فقر قرار دارند، با محرومیت گسترده و رو به رشد دست به گریباناند، مسئلهای رنجآور و دائمی میشود. مسئله مهم دیگری که اکنون فقط خاص شهرهای بزرگ و متوسط نبوده، به برخی شهر های کوچک و شهرنماها نیز هرچند فعلا محدود، سرایت کرده است. موضوعی است که به اشتباهی نادرست و برای ساکنان این قبیل سرپناهها، ناخوشایند و آزاردهنده، حاشیهنشینی خوانده میشود.
با وجود هشدار درستِ متفکران برجسته شهری که پس از سالها پژوهش میدانی گسترده بر نادرستبودن این مفهوم آن هم برای بیش از 40 سال تاکید روا داشتهاند، هنوز برخی بر کاربرد آن پافشاری میکنند!!!! سازمان ملل متحد نیز با نقد مفهوم حاشیهنشینی از عنوانِ اسکان غیررسمی یاد کرده است. واژه غیررسمی در آن هنوز مسئلهزاست. نگارنده در سالهای اخیر از عنوانِ اجتماعات سرپناه خودساخته، استفاده کرده و برعکس خیل عظیمی از محققان، مسکن خودساخته را معضل شهری نمیداند.
متاسفانه کارشناسان و مسئولان زیادی که هنوز از مفهوم حاشیهنشینی استفاده میکنند، آن را چون معضل مینگرند. اما به راستی سرپناه خودساخته که امروزه گاه تا 40 درصد سرپناههای برخی از شهرها را در بر میگیرد، گرچه ناخوشایند است و با کرامت انسانی سازگار نیست، راه حل یا برنامهریزی مردمی برای حل نداشتن مسکن است یا معضلِ شهری؟ اگر بیش از 10 میلیون نفر که بدین شکل هزینه داشتن سرپناهی را از سبد نحیفِ هزینههای خانوار خود حذف کرده و نوعی ارتقای درآمدی را تجربه کردهاند، قادر بدین کار نبودند و برای داشتن سرپناهی مجبور به پرداخت اجاره بها و اصطلاحا پول پیش میشدند، در شرایط کم درآمدی، بیکاری آشکار و پنهان، فقر نسبی و مطلق (توجه شود که این نوع اسکان با اجاره دادن یک یا دو اتاق به خیل گستردهای از محرومان جایی برای زیستن دادهاند)، میزان آسیبهای اجتماعی چقدر افزایش مییافت؟ تعداد خیابانخوابان، زیر پل و پلهخوابان، به چه میزان بالاتر میرفت و جدیتر میشد؟ مسئله دیگری که باز هم به مسکن محرومان و لایههای پایین و در موارد محدودتری به لایه سوم و چهارمِ هرم درآمدی مربوط است، موضوعی است که بازهم به اشتباهی با آثار مخرب برای مشارکت مردمی، مناطق فرسوده شهری، خوانده میشود.
راه حل سادهلوحانهای نیز تحت عنوان تجمیع پلاکها و اسکان صاحبان آنها در آپارتمان به جای خانههای کوچکِ حیاطدار آنانِ یعنی تجمیع به شکل عمودی به امید کسب فضای لازم برای انجام بهسازی و نوسازی محیطی، مطرح و بارها و بارها تکرار شده و میشود که نه با شرایط کشور و روحیه مردم همخوان است و نه تاکنون از حدودِ 10 درصد، تجمیع بیشتری را تجربه کرده و در کنار آن، با نارضایتی گسترده کسانی همراه بوده است، که بدین کار مبادرت کردهاند. این آرزوی تجمیع در صورت تحقق نیز به معضلات، سرنوشت و حتی فلاکت درصد مهمی از مستاجران اینگونه بناها که با بهسازی و نوسازی قادر به تقبل افزایش اجارهبها نیستند، کاملا بیتوجه بوده و راندهشدن مستاجران به فضاهای زیستی به مراتب کوچکتر از آنچه داشتهاند را نظاره میکنند.
موضع چهارم:
پس از سرپناه، شهروندان و درمجموع ساکنان باید هر صبحگاه از منزل بیرون روند و به کاری مشغول شوند. اینجاست که بحث حمل و نقل شهری، مسائل متعدد آن و ترافیک سرسامآور به فهرست مشکلاتِ در انتظار راه حل عملی و بهینه، افزوده میشود. ترافیکی که در چندین ساعت از شبانهروز زمین گیر است، دهها معضل دیگر را از پی خود شکل میدهد. مثلا معضلات عصبی و روانی و آثار ناشی از رنج روان آدمیان، هزینههای اتلاف وقت در ترافیک و مهمترین عامل مهم در افزایش آلودگی هوا. شهروندی که معضلات ترافیک باورنکردنی را به جان خریده و از سرپناه خویش بیرون آمده باید در جایی به شغلی مناسبِ کرامت انسانی، یعنی در درجه نخست شغلی شریف مشغول باشد و درآمدی کافی برای گذرانِ زندگیای آبرومندانه به کف آورد. گرچه ایجاد اشتغال امری ملی است و تابع سرمایهگذاری مولد و اشتعالزا، شهرها که در دوران جهانیسازی از بالا یا از دریچه اقتصاد، در سرمایهداری قمارخانهای، عرصه دگرگونیهای پرشتاباند، باید در ایجاد اشتغال سهمی جدی داشته باشند. از این روی مدیریت بهروز، مردمی و آگاه نهتنها برای اشتغال، حداقل برای افزایش درآمد خود باید زمینه سرمایهگذاریهای مولد و پاک را مهیا کند و انگیزههای لازم را پدید آورد تا به فروش فسادانگیز و مخرب فضای شهری به اقلیتی آلوده به انواع رانت، مبادرت نکند.
موضوع پنجم:
شهروند، در سطح شهر باید ایمن باشد، پس آمادگی کامل و همهجانبه برای وقوع سوانح طبیعی و انسان ساخت، از آموزش همگانی، درست و پایدار تا ایمن بودن در مقابل تمامی ناامنیها از منابع مختلف شهری و روستایی، امنیت روانی، جلوگیری از آسیبهای اجتماعی و روانی نیز از راه میرسند. شهروندان و ساکنان نیازمند اوقات فراغتِ مفید، کافی و خلاقاند، باید در شهری سرزنده، پویا، فاقد اغتشاشِ سیما و منظر، با هویت، خوانا، دارای زیرساختهای مدرن و دائما نوشونده و آیندهنگرانه باشند. نیازمند نظارتکردنِ دائمی، خواهان شفافیت و پاسخگویی و از همه مهمتر حضور و مشارکت واقعی و فعال در تمامی عرصهها، جوانب و مسائل شهرند. بیهوده نیست که امروزه برنامهریزی مشارکتی در تمامی سطوح، از خردهمحله یا واحد همسایگی تا سطح ملی و بینالمللی، راهبردی لازمالاجرا و حیاتی تلقی شده است.
کلام پایانی نگارنده "مهدی حیدرپور"(مهدی قزل): امید است که برجستهترین شیرزنان و جوانمردانی آگاه، آشنا به شرایط کشور و دوستار واقعی این خانه مشترک، ایران عزیز، دارای تجربه مفید و سابقهای پاک، آنانی که دغدغه وحدت تمامی ساکنان این مرز و بوم را در سر دارند، رنج، درد و نیازهای محرومان را بهخوبی میشناسند، از درگیریها به هر نام و علتی بیزارند، به راستی و آگاهانه هرگونه زدوبند، باندبازی و رانتخوری و رانتدهی را زهری کشنده به شمار میآورند، منافع واقعی و نیازهای گوناگون، حیاتی و فوری شهر و روستای خود را میشناسند و برآمده از رأی پاک اکثریت انتخابکنندگان شهر و روستای خویش محسوب میشوند و تنها و تنها برای خدمتی ماندگار به میدان آمدهاند، بر کرسیهای عضویتِ شوراها تکیه زنند که چنین بادا.
سلام.طاعات و عبادات قبول
باتشکر. این مطلب در گلستان بلاگ منتشر شد
برای نشر سریعتر مطالب خود به ما بپیوندید.و مطالب خود را از طریق نظرات سایت برای ما ارسال کنید
http://golestanblog.ir/%d9%85%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a8%d8%a7%d9%86%e2%80%8c-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c%e2%80%8c-%d8%b4%d9%87%d8%b1%e2%80%8c-%d9%88%e2%80%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%e2%80%8c-%d8%a8%d8%ae%d9%88%d8%a7/
موید باشید
یاعلی. التماس دعا
سلام.طاعات و عبادات قبول
باتشکر. این مطلب در گلستان بلاگ منتشر شد
برای نشر سریعتر مطالب خود به ما بپیوندید.و مطالب خود را از طریق نظرات سایت برای ما ارسال کنید
http://golestanblog.ir/%d9%85%d9%86%d8%aa%d8%ae%d8%a8%d8%a7%d9%86%e2%80%8c-%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7%db%8c%e2%80%8c-%d8%b4%d9%87%d8%b1%e2%80%8c-%d9%88%e2%80%8c-%d8%b1%d9%88%d8%b3%d8%aa%d8%a7%e2%80%8c-%d8%a8%d8%ae%d9%88%d8%a7/
موید باشید
یاعلی. التماس دعا