امامخمینیِ(ره)نسلامروز
چهاردهم خرداد یادآور ایام رحلت جانگداز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت روحاللهالموسویالخمینی است. کسی که نام و یاد او هیچگاه از خاطرهها جدا نخواهد شد. پیوند آسمانی و الهی که بین امام و امت برقرار شده همیشه پابرجا و برقرار خواهد بود. او کسی است که با اخلاق و رفتار و گفتار پیامبرگونه خود دلهای مردم جهان را به سوی خود جلب نمود و در عصری که ظلمت ظلم و ستم و استبداد و حق کشی و ضلالت... سایه شومش را در همهجا گسترده بود با طلوع و درخشش الهی خود و با سخنان و پیامهای نورانیاش سبب روشنی و حیات جوامع بشری شد. او با تفکری عمیق در همه ابعاد عبادی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی، اقتصادی، نظامی و بینالمللیِ اسلام، تفکر اسلام ناب محمدی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) را در سطح جهان مطرح و منتشر نمود.
مجموعه صحیفه نور در واقع یک دور اسلامشناسی اصیل و کامل میباشد که شایسته است مورد توجه اسلامشناسان و نخبگان و فرهیختگان قرارگیرد و در مجامع دانشگاهی و حوزوی مورد بحث و بررسی و دقت نظر قرار داده شود. حضرت امام خمینی با نبوغ الهی خود و با الهام از تعالیم حیاتبخش اسلام و قرآن و پیروی از مکتب پویا و نورانی اهل بیت (علیهمالسلام) تحول عظیمی در ایران و جهان بهوجود آورد که هرچه زمان بگذرد عظمت ابعاد شخصیتی او روشنتر خواهد شد. انقلاب اسلامی ایران و پایهگذاری نظام جمهوری اسلامی با قانون اساسی مترقی آن یک اِعجاز عظیم در عصر حاضر توسط امام خمینی بود. او با انقلاب اسلامی و نهضت بزرگ اسلامی خود کمر مستکبرین عالم را شکست و به دلهای مستضعفین و آزادگان و حقطلبان جهان، امید ودلگرمی بخشید.
حضرت امام خمینی با آثار و اندیشههای بلند خود همیشه زنده است و تا ابد سبب رشد و شکوفاهی و حرکتِ ملتها خواهد بود. مقام معظم رهبری حضرت آیتاله خامنهای درباره امام راحل چنین فرمودند : امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است. نکته قابل تامل اینکه: متاسفانه اغلب اوقات وقتی نام امام(ره) مطرح میشود چهرهای در ذهنها نقش میبندد که شاخصه او شجاعت، سیاست و انقلابیبودن است و بس، گویی امام جز قیام علیه استکبار و مبارزه با استبداد هویت دیگری ندارد. غافل از آنکه ایجاد انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی، گرچه کاری بس عظیم و محیرالعقول بود، اما تنها یکی از آثار وجودی امام خمینی(ره) است، نه همه شخصیت و هویت ایشان. امام(ره) قبل از آنکه بنیانگذار و رهبر یک نظام سیاسی باشد، پژوهشگری توانا و نظریهپردازی کمنظیر در علوم مختلف اسلامی بود؛ یعنی به جرئت میتوان گفت حوزههای علمیه از زمان شیخ طوسی تاکنون، کمتر کسی را در رشتههای فقه، فلسفه، تفسیر و کلام نظیر ایشان به خود دیده است.
این سخن نه از باب اغراق بلکه بیان واقعیتی است که متاسفانه علل گوناگون از جمله عظمت خیرهکننده نهضتی که او بنا نهاد موجب شده است که ویژگیهای علمی ایشان به چشم نیاید. البته نوآوریهای امام در علم اصول، علم فقه، علم اخلاق و علم کلام بر اهل تحقیق پوشیده نیست، اما متاسفانه ابعاد علمی ایشان در فضای فرهنگی و علمی کشور چنانکه باید مطرح نمیشود و چه بسا برخی دانشپژوهان به تصور اینکه نظریات امام خمینی تنها سبقه سیاسی دارد در تحقیقات خود کمتر به کتابهای علمی ایشان مراجعه و خود را از نظرات دقیق و راهگشای ایشان محروم میکنند.
گفتنی است زندگی علمی و اجتماعی امام خمینی(ره) در یک نگاه کلی به چند دوره تقسیم میشود: ایشان تا قبل از چهل سالگی، در دهههای 20 و 30 بهعنوان یک فیلسوف و عارف بزرگ شناخته میشد. در آن زمان اگر کسی به اسلام و قرآن اشکال یا هجمهای وارد میکرد همه نگاهها در حوزه علمیه قم، برای پاسخگویی به شبهات او، به سوی دانشمندی جوان به نام »حاج آقا روحالله« دوخته میشد. زیرا در حوزههای علمیه کسی در قدرت نویسندگی و آشنایی به مباحث روز و تسلط به مبانی دینی و عقلی همتراز او نبود. در همان دوره بود که امام کتاب ارزشمند »کشفاسرار« را به استناد آیات قرآنی در پاسخ به شبهات و ایرادهای مخالفان اسلام و روحانیت تالیف کرد و تاثیر گسترده آن مجامع دینی و علمی کشور را فرا گرفت. امام در دهههای40 و 50 به عنوان فقیه و مجتهد تراز اول مطرح بود.
حوزه درس خارج فقه و اصول ایشان با حضور محققان و فضلای برجسته قم از فعالترین و پراستقبالترین کلاسهای دروس اجتهادی به شمار میآمد. آثار فقهی ایشان به قلم خودشان و نیز تقریرات درس اصول و فقه به قلم شاگردانشان محصول این دوره است. همزمان با آن دوره، شرایط ناگوار کشور و وضعیت اسفبار مسلمین مسئولیت جدیدی را از لحاظ اجتماعی و سیاسی بر دوش این نابغه فقه و فلسفه و عرفان نهاد و ایشان را وارد مرحله جدیدی کرد. مبارزه با استبداد و استعمار و تلاش برای نجات کشور و آزادی ملت سرلوحه حرکتهای اجتماعی او قرار گرفت و در این راه برای خدا از همه چیز خود گذشت.
جان و مال و آبرو و موقعیت علمی و اجتماعی خود را در طبق اخلاص نهاد و فدای آرمانهای دینی و ملی خود کرد و همه خطرها را به جان خرید. در دهه آخر عمر مبارکشان بود که بعد از گذراندن دورانی بسیار سخت و توانسوز از حبس و حصر و تبعید و مبارزهای طاقتفرسا، موفق شد رژیم فاسد سلطنتی را سرنگون کند و نظام جمهوری اسلامی را به جای آن حاکم گرداند و رهبری سیاسی امت اسلام را به عهده بگیرد. متاسفانه جامعه ما عمدتا همان دهه آخر عمر ایشان را که در جایگاه یک رهبر سیاسی بود مدّ نظر قرار داده و به سایر ابعاد شخصیتی امام(ره) بیتوجه است.
آیا نسل جوان ما میداند امام خمینی در سنین بیست و هشت تا سی سالگی عمیقترین کتابهای عرفانی قرن اخیر را همچون کتاب شرح دعای سحر نوشته است؛ تا جایی که علامه سید جلال آشتیانی در این باره نوشته است: کتاب »سر الصلاه« و »شرح دعای سحر« و »مصباحالهدایة« را جز کمّل اهل عرفان کسی را توانایی آن نیست که چنین آثاری را پدید آورد. آیا میدانید امام خمینی مفسری توانا در تفسیر و تبیین آیات قرآن کریم است؟ انتشار بیش از دو هزار صفحه از مطالب علمی ایشان در تفسیر آیات در کتاب پنج جلدی »تفسیر قرآن مجید« شاهد این مدعاست. غفلت از پیشزمینهها و پشتوانههای علمایی که امام(ره) از آنها بهرهمند بود آغاز انحرافی است که جامعه انقلابی را در تشخیص اصول و راهبردهای حکومتی به شدت تهدید میکند.
زیرا تحلیل مواضع امامی که تنها دارای صفت شجاعت و هوش بالای سیاسی است با تحلیل عملکرد امامی که علاوه بر شجاعت، به صفت حکمت، عفت، تقوا، ورع، قرآن پژوهی، اجتهاد فقهی و عرفان نظری و عملی متصف است طبیعتا متفاوت خواهد بود. نسل جوان ما اگر نداند که امام خمینی(ره) قبل از آنکه انقلابی و مبارز باشد بهترین سالهای جوانی و بیشترین ایام عمر خود را صرف مطالعه و تحقیق در شیوههای خودسازی و مبارزه با نفس و تحمل ریاضتهای شرعی برای وصول به درجات عالی اخلاقی و فتح قلههای کمالات معنوی کرده، و اگر نسل امروز نداند که امام(ره) قبل از آنکه قدرت شاه و آمریکا را در هم بشکند، آمریکای نفس خود را سرکوب و مطیع عقل و ایمان کرده است، در این صورت چه بسا یک جوان انقلابی و عاشق امام(ره) در اثر برداشت سطحی و شعارگونه از شخصیت امام(ره)، مسیر خطرناکی را بپیماید و ارزشهای عالی انسانی و اخلاقی را که بالاترین هدف امام بود قربانی شور و هیجان انقلابی کند.
نقطه انحراف از همین جا آغاز میشود که یک بعد از ابعاد شخصیتی امام(ره) را الگوی زندگی سیاسی و اجتماعی خود قرار دهیم و ابعاد مهمتر و اصلیتر که همان تعهد انسانی، اخلاق فاضله، انس با قرآن و تقید به احکام شرعی است را فراموش کنیم. آیا از این بزرگتر ظلمی به امام متصور است؟ بدون تردید خمینی فقیه و خمینی عارف و خمینی فیلسوف و خمینی آموزگار اخلاق را منحصر کردن در خمینی انقلابی، بزرگترین جفا به این مرد الهی است و تبعات آن بیهویت نمودن انقلاب و خالیکردن آن از پشتوانههای حکمت، دانش و پاکی است. بازشناسی شخصیت والای امام و آشنایی با ابعاد اندیشهای ایشان در زمینه معارف قرآنی، علوم عقلی و نقلی، اجتهاد پویا، عرفان و اخلاق از ضروریترین اموری است که مراکز علمی و فرهنگی کشور بویژه حوزه و دانشگاه و نهادهایی چون آموزش و پرورش و بسیج باید بدان اهتمام ورزند.
نتیجه نگاه تنگنظرانه به شخصیت حضرت امام(ره) و بزرگنمایی ابعاد سیاسی ایشان که غالبا در برخی رسانههای عمومی با اهداف خاص صورت میگیرد، گرچه در کوتاه مدت منافعی را در بر دارد اما در دراز مدت آثار منفی و مخرب خود را بر جای خواهد نهاد. فاصلهگرفتن از امهات علمی و عقلی انقلاب به تدریج درخت بالنده جمهوری اسلامی را که ریشه در اندیشههای علمی و قرآنی امام دارد میخشکاند. و اگر انگیزههای محتوایی و درونزا از جامعهای گرفته شد آفات بزرگی چون یأس و ناامیدی از کارآیی اسلام در حل عقدههای فکری و رفع تنگناهای زندگی و به عبارتی دیگر، آفت بیهویتی دینی و ملی جامعه را فرا خواهد گرفت. فراموش نکنیم هویت امام خمینی(ره) خواستگاه انقلاب اسلامی چیزی جز تجلی معارف عمیق دینی و عقلی و تحقق آرمانهای بلند انسانی نیست.
در پایان و به نظر نگارنده مهدی حیدرپور(مهدی قزل)؛ از خدا میخواهیم که ما را قدردان امام، علما و همچنین قدردان آیتاله خامنهای قرار دهد که ایشان نیز جهاد بزرگی را بعد از امام ادامه دادند و پرچم اسلام را نگه داشتند. امیدواریم که باز بتوانند ادامه دهند و همه مجتمع باشند و ایشان را به عنوان پرچمدار اسلام و مرجعی که پناه مردم و منطقه است برای خود حفظ کنند. خداوند عاقبت همه را ختم به خیر کند و انشاءاله امام زمان را برساند و ما را از خادمین ایشان قرار دهد.
سلام.طاعات و عبادات قبول
باتشکر. این مطلب در گلستان بلاگ منتشر شد
http://golestanblog.ir/%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85%e2%80%8c%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c%d9%90%d8%b1%d9%87%d9%86%d8%b3%d9%84%e2%80%8c%d8%a7%d9%85%d8%b1%d9%88%d8%b2/
موید باشید
یاعلی. التماس دعا