واکاویظهور«جلیقهزردها»درجهانامروز
جهان امروز، دنیای کثرتگرایی است. دنیای امروز، دنیای گرایشهای دستهبندی شدهای از سیاسی، دینی و یا تجاری نیست. انسان دنیای امروز، از جذبشدن به هر نوع تفکر و گرایش سیاسی و دینی بیزار و رویگردان است. در دنیای امروز موجودیتهایی از قبیل حزب، گروه، سازمان و دستهبندی سیاسی و دینی، فلسفه وجودیاش را از دست داده است و هیچ منطقی برای »بودن« و جذب مخاطب ندارد. دنیای امروز؛ دنیای ابراز وجود »شبکههای اجتماعی« است.
شبکههای اجتماعی زندگانی بشر را تسخیر کرده و جزء لاینفک آن شده است. امروزه مردم در سراسر جهان برای ابراز عقیده و اعتقادات و تماس و تعامل با هم، از طریق اینترنت، شبکههای اجتماعی بهصورت آنلاین با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. انسان امروز حتی تمام مکتوبات خود را از طریق همین رسانهها نشر میدهد. هر گروه و تشکل و هویت گروهی جدید در همین شبکهها و رسانهها شکل میگیرد. شبکههای اجتماعی، مهمترین ابزار برای به اشتراکگذاردن احساسات و هیجانات مشترکاند. ابراز خشم یکی از احساساتی است که سریعترین انتشار را در شبکههای اجتماعی دارد. مصداق روشن وسعت کارکرد شبکههای اجتماعی در زندگی بشر امروز، حوادث این روزهای کشور فرانسه است.
چند هفتهای بود که یک جنبش اعتراضی موسوم به جنبش »جلیقه زردها« در پاریس و کم و بیش در سایر شهرهای فرانسه ظهور کرد و فریاد اعتراض خود را علیه سیاستهای اقتصادی دولت (امانوئل مکرون) سر داد. محل رویش این جنبش، فضای سایبری است. سوالهایی در محافل اجتماعی و سیاسی فرانسه در خصوص مبدا و هسته اصلی این تشکلات اعتراضی مطرح است. مبدا و منشا خیزش این تظاهرات برخلاف سنت معمول است. در گذشته هم در فرانسه و هم در سایر کشورهای اروپایی، مبدا تشکیل احزاب سیاسی عموما نهادهای قدیمی و بطن زندگی عادی مردم بود. اتحادیههای تجاری، مبدا رویش »سوسیال دمکراتها« بود و کلیسا هم مبدا خیزش راستگرایان »دمکرات مسیحی« بود.
سابق بر این، مردمانی که اعتقادات سیاسی و اجتماعی یکسان داشتند در روال زندگی عادی با هم تماس و معاشرت داشتند و یکدیگر را در محافل عمومی نظیر باشگاهها، کافهها و نشستها ملاقات میکردند. بیدلیل نیست در فرانسه، جنبشی که تا همین یک ماه پیش وجود خارجی نداشت، توانست اینقدر سریع و در یک فاصله زمانی بسیار کوتاه، هویت پیدا کند و منسجم و یکپارچه شود. این تشکل به هیچ حزب سیاسی تعلق ندارد. البته احزاب زیادی سعی کردهاند آن را به نفع خود مصادره کنند. » فرانسوا روفن« سیاستمدار چپ افراطی که تنفر شدیدی از » امانوئل مکرون« رییسجمهور فرانسه دارد، » جلیقه زرد« میپوشد و در تظاهرات شرکت میکند. مارینلوپن رهبر راستهای افراطی هم در صف پشتیبانی از تظاهرکنندگان درآمده است.
برخی گمان میبرند که احتمالا جناح اوست که تظاهرکنندگان را تشویق به دستزدن به خشونت میکند. اما این ادعایی بیش نیست. وابسته دانستن تظاهرات جنبش »جلیقه زردها« به گروه و حزب به خصوصی روش فرصتطلبان است. این جنبش اعلام کرده است که رهبر ندارد. فقط هشت سخنگو دارد با پیشینههایی کاملا مغایر از هم. این جنبش تاکید کرده است که مطلقا به هیچ دسته و حزب و گروهی تعلق ندارد. جلیقه زردها ایدئولوژی و فلسفه روشنی ندارند. آنها فقط جمعیتی با درخواستها و گرایشهایی یکسان هستند. این ارزیابی این جنبش از بعد زیباییشناسی است. زمینههای اعتراض این جنبش کاملا مشخص و بسیار محدود است. جنبش »جلیقه زردها« به افزایش نرخ مالیات بر قیمت بنزین معترض است.
از اعمال محدودیتهای تازه در سرعت خودروها در اتوبانها و بهطور کل از سیاستهای اقتصادی دولت مکرون ناراضی است. جلیقهزردها در شعارهایشان به وضوح نشان میدهند که نهتنها به هیچ حزب و گرایش سیاسی وابستگی ندارند، بلکه از همه آنها بیزارند. حزب سیاسی مکرون که »جمهوری به پیش« نام دارد، خودش کارش را با این شعار آغاز کرد که یک »حزب ضد حزب« است. مامن و پناهی است برای مردمی که دیگر نمیخواهند مثل همیشه، هویتشان با هویت گرایش و حزب سیاسیشان مشخص شود. اما وقتی پای عمل فرا میرسد، در یک پس زمینه سیاسی؛ همه احزاب هویت سیاسی پیدا میکنند و در انتخابات با این هویت ابراز وجود میکنند. حزب »جمهوری به پیش« که تا سه سال پیش وجود خارجی نداشت، امروز یکی از اجزا همان دولتی است که برای شکست دادنش، تشکیل شده بود.
درپایان نگارنده مهدی حیدرپور اذعان دارد: تاریخ فرانسه آکنده از انقلابهاست، حتی انقلابهایی بسیار رادیکال. سرعت تغییری که این انقلابها ایجاد میکنند حقیقا حیرتآور است. این سرعت آنقدر زیاد است که وقتی فردی از حزبی جدا میشود، دیگر امکان برگشت به آن اگر ناممکن نباشد، خیلی سخت خواهد بود.