بیانیهایبرایصاحبانحرفهایبیعمل
جامعه، مجموعهای از انسانهایی است که افزون بر مشترکات زبانی یا نژادی یا جغرافیایی و مانند آن، سرنوشتی یکسان نیز دارند. اگر نزاعها و مرزبندیها و تقسیمات اجتماعی در جامعهای بهحدی برسد که آن جامعه را هزار تکه کند و هر تکه برای حذف دیگری بکوشد، آن جامعه، جامعه نیست؛ جمعیتی پراکنده است که گاهی به ضرورت گرد هم میآیند و سپس پراکنده میشوند؛ مانند اعضای خانوادهای که هیچ انس و الفتی با یکدیگر نداشته باشند و تنها گاهی دور سفره، همدیگر را بینند و سپس هرکس دنبال کار و بار خود برود.
بنابراین هر کشوری را نمیتوان جامعه نامید؛ چنانکه ممکن است جامعهای فاقد کشور باشد؛ مانند جامعه فلسطین. هیچ جامعهای نیست که اعضای آن با یکدیگر اختلافات فکری، رفتاری، عقیدتی، سیاسی و زیستی و مانند آن نداشته باشند؛ اما برخی از جوامع انسانی بر اثر کثرت کمی و شدت کیفی منازعات و جداسریها به مرز فروپاشی عاطفی یا حتی جغرافیایی میرسند. در این خصوص بیانیه اخیر رهبر انقلاب از جهات مختلفی قابل توجه است.
معمولا پس از برگزاری راهپیمایی 22 بهمن، رهبری پیامی در مقام تشکر از حضور وفادارانه و انقلابی مردم صادر میکردند که بیشتر شامل تقدیر و سپاس و قدرشناسی بود، اما اینبار این قدردانی را با بیانیهای مفصل و یک نقشه راه همراه کردند که علت اصلی آن را باید در فراز تاریخی مهمی دانست که گذشت چهار دهه از انقلاب و ورود به دهه پنجم عمر این نهضت موجب و موجد آن است، از این منظر هم شاید بتوان جمهوری اسلامی را منحصربهفرد دانست که همچنان با تکیه بر همان اصول و ارزشهای اولیه و با همان آرمانها و یک چله بدون خیانت به آرمانهایش پای به دهه پنجم عمر خود گذاشته است، آن هم با این اصل مهم که صرفا به این طول عمر و حیات به هر قیمتی اکتفا نکند و برایش مهم باشد که بهقول رهبری چرا بماند و چگونه بماند و به مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی قدم بگذارد.
بدینرو است که رهبران فکری و سیاسی در هر کشوری باید تا میتوانند بر مشترکات و موجبات همدلی تاکید کنند و تا میتوانند از کم و کیف مرزها و نزاعها و درگیریها بکاهند. نیازی به انکار اختلافها و تفاوتها نیست؛ حتی نباید منتظر حل و فصل منازعات نشست.
آنچه لازم و ضروری است، کاستن از حرارت و شدت آنها است. بسیاری از تقسیمبندیها در جامعه، واجد هیچ منطق و سیاستی نیست مگر سیاست تفرقهافکنی در جامعه برای توفق بر آن. اصل اختلاف و تفاوت، نهتنها خطرناک نیست، بلکه در سایه مدیریتی خردمندانه، موجب همبستگی نیز میشوند. اما آنچه بیشتر از همه، دقت و جامعیت گفتار رهبری را نشان میدهد، نقد ایشان نسبت به برخی رویهها، رفتارها و عملکردهاست. شاید در نگاه نخست، بسیاری منتظر آن بودند که همزمان با چهلمین سالروز پیروزی انقلاب، رهبری در پیامی صرفا به تحسین و آفرین عملکرد چهلساله بپردازد و کلمهای در نقد برخی رخدادها، روندها و رویهها نیاورد اما ایشان بسیار هوشمندانه در کنار آوردن دستاوردهای چهلساله و با اعلام اینکه کشور از ارزشهای بنیادین انقلاب فاصله نمیگیرد، به نقد فهرستوار ضعفها، کاستیها و کوتاهیها نیز پرداختند. »نقد« عملکردها را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل خواندند.
نگارنده مهدی حیدرپور ،در پایان با 3 فراز مهم از این بیانیه به این یاداشت کوتاه و البته اشارهوار که میتوانست بسی مفصلتر و کاملتر از این باشد حسن ختام میبخشم که خطاب آن مسوولانند:
1. همه باید از شر شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه حرام بگریزند و در این مسیر از خدا کمک بخواهند. دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیت و حساسیت از تشکیل نطفه فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند و این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر و منیعالطبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است.
2. عدالت در صدر هدفهای اولیه همه نهضتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان جایگاه است.
3. صریحا میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و باید بشود دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی دلهای مسوولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بهشدت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، اما تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بهشدت ممنوع است. همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت به هیچ روی مورد قبول نیست.
این سخنان در قالب سیاستها و قوانین بارها تکرار شده، ولی برای اجرای شایسته آن چشم امید به شما جوانهاست و اگر زمام اداره بخشهای گوناگون کشور به جوانان مومن، انقلابی، دانا و کاردان- که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود این امید برآورده خواهد شد.