درسالرونقتولید،/کتابرادریابیم
بر کسی پوشیده نیست که میانگین سرانه مطالعه در کشور ما پایینتر از سطح و میزانی است که شایسته ملت ایران باشد. مطالعه هنوز سبک زندگی و بخشی از برنامههای روزانه همه خانوادهها نشده است. باید دید کتابخوانی در ایران با چه مشکلاتی روبرو است و چه باید کرد.
اما بهحتم، موثرترین حمایت از کتاب، حمایتهای معنوی است، تا جامعه احساس کند که کتابخوانها ارتقا مییابند و به جایگاههای برتر میرسند و قدر میبینند. کسانی که درد علم و فرهنگ و دانایی دارند باید به کتاب و نویسنده و اندیشه مجال بیشتری بدهند.
دراین بین برگزاری سالانه نمایشگاه وعدهگاهی است برای اهل کتاب. چه آنهایی که کتاب میخوانند و چه آنهایی که برای تورق و تماشا میآیند و نکتهای که هرساله در نمایشگاه کتاب خودنمایی میکند، اقبال خوب بازدیدکنندگان از ناشران برند و نامآور است.
ناشرانی که در انتخاب کتاب و چاپ آن بسیار دقیقاند و امروز بهعنوان بزرگان نشر کشور شناخته میشوند همیشه سرشان شلوغ است و غرفه این انتشاراتیها مملو از بازدیدکننده و خریدار است، باید راز موفقیت آنها را کسب و به ناشران دیگر هم معرفی کرد.
بهعنوان نمونه ناشران دفاع مقدس که بسیاری از مخاطبان، پیگیر کتابهای جدید آنها هستند و برخی از کتابهایشان به چاپهای متعدد میرسد.
اما در این بین مسئله مهمی که میانگین سرانه مطالعه را در کشور پایین نشان میدهد، مسئله کاغذ و گرانی صنعت چاپ، موضوعی است که امروز در میزان قدرت خرید کتاب نمود دارد. قیمت برخی کتابهای خوب آنقدر بالاست که دیگر هیچ وسوسهای مخاطب را به خرید کتاب علاقهمند نمیکند. در این عرصه گرانی کتاب، حمایت از بازار کتاب دیجیتال، راهکار موثری است.
چیزی که بسیاری از ناشران به دنبال آن هستند و گلهگیها همه از ضعفهای قانونی در این حوزه و نگاه ارشاد به حوزه کتاب که بیشتر نگاهی سختافزاری و فیزیک چاپ شده کتاب است، خبر میدهند که البته ناشران هم باید بین قیمت کتاب چاپشده و نسخه دیجیتال اختلاف منظقیای را ایجاد کنند.
هرچند در چند دهه گذشته، تعریف کتاب تغییر کرده است. پیش از این، کتاب محتاج کاغذ و چاپ و توزیع دستی بود و به آسانی به منصه ظهور درنمیآمد.
اما اکنون کتاب از راههای بسیاری در دسترس قرار میگیرد. این رخداد خجسته را باید به فال نیک بگیریم و به استقبال آن برویم و قدری در رفتارمان با کتاب و نویسنده تجدیدنظر کنیم.
اما برخی تبدیلشدن نمایشگاه به بازار کتاب را اصولی میدانند چرا که در طول سال این تنها فرصتی است که بازار نشر میتواند بهره خود را از فروش کتاب ببرد با وجود اینکه نظر طرفداران فروش قابلقبول است، اما فراهمکردن شرایط برقراری ارتباط بین نویسنده و خواننده میتواند این نقص را جبران کند که ناشران فقط به دنبال فروش کتاب نباشند و بیشتر از هرچیز خواندهشدن کتاب برایشان اهمیت داشته باشد.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: کتاب، بیش از نیاز به حمایتهای مادی و دستوری، نیازمند فضایی آزاد و رقابتی و چندصدایی است. کتاب اگر در محیطی فرهنگی و آزاد نفس بکشد و کمتر در دام سلیقههای موسومی و فرقهای بیفتد، از عهده همه هزینههای مادی خود هم برمیآید؛ وگرنه برای ادامه حیات نباتیاش هم محتاج کمکهای قطرهچکانی از سوی مراکز رسمی است.
بدینرو نمایشگاه کتاب باید همایش اندیشههای مختلف و منتقد یکدیگر باشد، نه کارناوال یک فکر و یک روش و یک نگاه. وظیفه دولت نیز در حوزه کتاب، همراهی با نویسندگان و ناشران است، نه رقابت یا تعیین خط و مشی برای آنان. درعینحال، حمایتهای مادی و معنوی از کتاب و کتابخوانان، تا آنجا که فضای رقابتی را مخدوش نمیکند، از مهمترین وظایف فرهنگی دولتها است.