اتفاق سرنگونی پهپاد آمریکاییها، نشاندهنده نوعی غافلگیری آمریکاییها در قبال راهبردی است که خودشان شروع کردند و این راهبرد با واقعیت موجود همخوانی نداشت.
هفته گذشته بعد از اینکه ایران موفق شد پهپاد پیشرفته و البته میلیوندلاری ایالاتمتحده آمریکا را در آبهای سرزمینی ساقط کند، سطح تنش بین ایران و آمریکا به بالاترین حد خود رسید.
طبق اطلاعات منتشر شده پهباد آمریکایی مذکور از پایگاهی در کشور همسایه، امارات متحده عربی برخاسته بود و با قصد جاسوسی، تصویربرداری و شناسایی اهدافی در ایران از مرزهای مجاز بینالمللی عبور کرده و وارد آبهای سرزمینی ایران شده بود.
این مانور نظامی شکوهمند نیروهای پدافند هوایی کشور نشان داد بومیبودن تجهیزات نظامی و دفاعی ایران نهتنها مایه غرور و افتخار ملی است، بلکه از این مزیت نیز برخوردار است که توان تخمین و ارزیابی دشمن از قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را کاهش و آنها را در معرض آسیبپذیری و آزمون و خطاهای پرهزینه قراردادهاست. حقیقتا آمریکا در طول روزهای گذشته و مخصوصا ژنرالهای پنتاگون قصد داشتند آزمایش و محکی از واکنش دفاعی و توان هوایی ایران را مورد ارزیابی قرار دهند.
لذا در یکی از کشورهای حوزه خلیجفارس، ژنرالهای پنتاگون پهپاد گلوبال هاوک که یکی از پیشرفتهترین پهپادهای رادارگریز جهان بهشمار میرود را بهسوی ایران ارسال کردند و نیروهای پدافند سپاه پاسداران با آمادگی خود و قدرت مانور بالایی که در دفاع هوایی ایران وجود دارد، این هواپیما را در آبهای ایران سرنگون کردند و این امر موجب شد ژنرالهای پنتاگون در تصمیمات خود تجدیدنظر کنند و رییسجمهور آمریکا را از هرگونه اقدام شتابزده علیه ایران بر حذر دارند.
بعد از سرنگونی این پهپاد رادارگریز پیشرفته یک نشست فوقالعاده مشترکی بین تیم سیاسی و امنیتی و نظامی آمریکا در کاخسفید و با حضور رییسجمهور آمریکا برگزار شد.
همه ژنرالهای آمریکایی براساس گزارشهای موجود، اتفاقنظر دارند که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران میتواند پیامدهای وخیمی بر امنیت منطقه و همپیمانان آمریکا در منطقه و پایگاههای آمریکا در منطقه بهوجود بیاورد فلذا اینکه گفته میشود، رییسجمهور آمریکا تصمیم گرفته علیه ایران دست به اقدام بزند و در آخرین لحظه پشیمان شده یک تبلیغات هالیوودی است که هدف آن، حفظ آبروی پنتاگون و نیروهای نظامی آمریکا است.
در این بین بسیاری از روانشناسان دونالد ترامپ را شخصیتی خودشیفته میدانند؛ اختلالی روانی که منجر به درک واقعیت صرفا با توجه به نیازهای فردی خود او میشود.
نوع رویکرد و تحلیل شخصیت وی در مواردی همچون خارجشدن از توافقات و سازمانهای بینالمللی نشان میدهد او خواهان قدرتنمایی، جلبتوجه و ایجاد بُهت و خیرگی هرچه بیشتر برای دیگران است.
از همینرو، اگر شرایط در فضای حقیقی خلیجفارس و دریایعمان و یا فضای مجازی به سمتی پیش برود که بهطور مرتب او را شخصیتی ضعیف و منفعل نشان دهد، هیچ بعید نیست ترامپ که شخصیت خود را در قالب نقش »منجی آمریکای بزرگ« تعریف کرده به درگیری نظامی با ایران نیز فکر کند.
بنابراین در وضعیتی که کُریخوانیها و دیگر تحرکات مقامات عربی بهمنظور تحریک ترامپ برای اقدام جدی و جنگ علیه ایران در جریان است، »تیم ب« فعالانه علیه امنیت و منافع ایران تلاش میکند و حمله نظامی به ایران آرزوی نخست مقامات رژیم صهیونیستی است، وظیفه دولت و مقامات دیپلماتیک است که بعد از کسب برگ برنده قدرتنمایی دفاعی در برابر آمریکا و ساقطکردن پهباد فوق پیشرفته آنها، با آرامکردن فضای متشنج خلیجفارس، راه را بر هرنوع تحریک و بهانهجویی از سوی دشمنان ایران ببندند و با ادامه مذاکرات و نامهنگاریهای حقوقی و سیاسی با سازمان ملل، شورای امنیت و سایر طرفهای باقی مانده در برجام، از تنگتر شدن »گرههایی که با دست باز میشود«، جلوگیری کنند.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: هرچند بروز این حادثه خطر ایجاد جنگ در منطقه را افزایش داد و قیمت نفت و طلا را تا حدی بالا برد اما هرگونه حمله نظامی محدود یا غیرمحدود باید با اجازه کنگره آمریکا باشد که الان اغلب دموکراتها مخالف اقدام نظامی علیه ایران هستند. موضوع سوم، مساله نشست قریبالوقوع معامله قرن در بحرین است که قرار است بهعنوان یک پروسه تبلیغاتی برای انتخابات ریاستجمهوری دونالد ترامپ از آن بهرهبرداری شود و بروز هرگونه جنگی در منطقه این نشست را در بحرین تحتتاثیر قرار خواهد داد. ضمن اینکه ایران دارای همپیمانان قدرتمندی است که اگر آمریکا حتی دست به عملیات محدود هم بزند، ایران واکنش تندی نشان خواهد داد و در حقیقت پایان دهنده جنگ آمریکا نخواهد بود اگرچه ممکن است آغازکننده جنگ باشد.