طبق گزارش اخیر روزنامه گاردین بریتانیا، اتحادیه اروپا بهصورت خصوصی به ایران هشدار داده است که در صورت عملیشدن تهدید تهران در کاهش تعهدات برجامی، این اتحادیه در ماه نوامبر و همزمان با اجراییشدن گامچهارم در کاهش تعهدات برجامی از توافق هستهای خارج خواهد شد.
این درحالی است که آلمان، فرانسه و انگلستان بهعنوان تروئیکای قدرت اتحادیه اروپا و اعضای اروپایی حاضر در برجام پیش از این با انتشار بیانیهای مشترک، جمهوریاسلامیایران را عامل حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی معرفی کردند و در ادامه خواستار انجام مذاکرات طولانیمدت با تهران درخصوص مسائلی مانند توان موشکی و دیپلماسی منطقهای شدند.
پیرو آن بوریس جانسون، نخستوزیر انگلستان حتی در مواضعی خواستار بازنگری در توافق هستهای شد. حال با توجه به اینکه آلمان، فرانسه و انگلستان پیش از این با انتشار بیانیهای مشترک، جمهوریاسلامیایران را عامل حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستانسعودی معرفی کردند و در ادامه خواستار انجام مذاکرات طولانیمدت با تهران درخصوص مسائلی مانند توان موشکی و دیپلماسی منطقهای شدند، سوالی ذهن مخاطبان را بهخود مشغول میکند که آیا میتوان در مجموع به این نتیجه رسید که اکنون اروپاییها اکنون با این دست مواضع رسما فکر خروج از برجام هستند؟
در این خصوص کارشناسان بر این باورند که: مناسبات جمهوریاسلامیایران با کشورهای اروپایی اکنون پا را فراتر از موضوع برجام گذاشته و دربردارنده مسائل و پروندههای گوناگون و متنوعی شده است. لذا اروپا بهدنبال قطع مناسبات و حساسترکردن شرایط نیست. هرچند که درخصوص برجام هم مقصر شرایط کنونی تعلل اروپاییها در عمل به تعهدات برجامیشان بود؛ به هر میزان که تعلل فرانسه، آلمان و انگلستان در انجام تعهداتشان بیشتر شد، از آن طرف سبب شد امید به نجات برجام توسط سه کشور اروپایی کمرنگتر شود که در این مدت علاوه بر پرونده هستهای مناسبات تهران با قاره سبز به مسائل دیگری هم گره خورد و در عمل این مسائل خود را به برجام تحمیل کرد و عملا توافق هستهای و بهتبع آن تعهدات اروپاییها تحتالشعاع این مسائل قرار گرفت؛ مسائلی مانند توان موشکی و دفاعی جمهوریاسلامیایران و دیپلماسی منطقهای؛ در این راستا آخرین اقدام 3 کشور اروپایی در انتشار بیانیه مشترک مبنی بر متهمکردن ایران در حمله به تاسیسات نفتی آرامکو نشان داد که اکنون برای اروپا برجام از دیگر مناسبات قابلتفکیک نیست، هرچند که من معتقدم این دست واکنشهای کشورهای اروپایی بیشتر بهواسطه فشارهای کاخ سفید و برخی از کشورهای عربی منطقه برای وادارکردن اروپاییها نسبت به اتخاذ چنین واکنشها و مواضعی بود تا در سایه این مغازه مناسبات امنیتی را با جمهوریاسلامیایران تعریف کنند که متاسفانه این فشارها به تغییر نگاه قاره سبز انجامید و پیرو آن اروپاییها سخنانی درخصوص بازنگری در برجام و نیز انجام مذاکرات طولانی و بلندمدت با جمهوریاسلامیایران درخصوص مسائلی مانند توان موشکی، دیپلماسی منطقهای را مطرح کردند.
با وجود آنکه آمریکاییها موفق شدند تا در این برهه اروپاییها را علیه ایران تا اندازهای با خود همراه کنند و در نتیجه قاره سبز به یک تغییر رویکرد و عملکرد روی آورد و عملا سبب شد تا پاریس، برلین و لندن دیگر از حالت خنثی و تعلل در انجام تعهداتشان به یک نقش مخرب در توافق هستهای برسند، اما یقینا ایندست رفتارها و تغییر نگاه کمکی به حفظ برجام مطابق با نظر و هدف غایی قاره سبز نخواهد کرد. چون زمانیکه سران و مقامات اروپایی درخصوص ارزیابی مواضع و عملکرد دیپلماتهای خود برای حفظ و تداوم امنیت در قاره سبز نگاه میکنند، میبینند کارنامه این افراد درخصوص برجام و نیز منع اشاعه چندان مثبت نبوده و دنبالهروی این افراد از ترامپی که بیشترین تلاش را برای نقض تعهدات، پیماننامهها و قراردادهای بینالمللی امنیتی دو یا چندجانبه داشته، باعث شده است که سیاست اروپاییها به یک شکست کشیده شود.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور(مهدی قزل)معتقد است: در چنین شرایطی باید هوشیار باشیم که از همه ابزارهای خود به بهترین وجه استفاده نماییم. یکی از ضرورتهای جدی در مقطع کنونی، در پیش گرفتن دیپلماسی فعال و پیشدستانه است. باید به این نکته توجه داشت در شرایط مقاومت با هدف دستیابی به موقعیت بهتر برای مذاکره و چانهزنی، نهتنها دیپلماسی تعطیل و کمرنگ نمیشود بلکه باید با سرعت و هوشمندی، طراحی و محاسبه دشمن را ارزیابی و سناریوهای خود را برای خنثیکردن آنها به اجرا درآورده و نظم فکری طرف مقابل را برهم زد.