هیچ جای جهان مثل خاورمیانه در تب و تاب نیست. هنوز چند روزی از ناآرامیهای گسترده در عراق نگذشته بود که لبنان دستخوش بلوا شد. هرچند تظاهرات لبنانیان مدرن بود و گویا برای مالیات بستن بر واتسآپ آغاز شد و مردم در این تجمعها گاهی میرقصند و از یکدیگر خواستگاری میکنند و عکس سلفی میگیرند ولی پیداست که خشمی داشتند و امر و نهی میکردند، هرچند نتوانند آن را به درستی نمایش دهند.
در این بین ترکیه به سوریه حمله کرد و یمن هنوز درآتش نادانی و غرور آلسعود میسوزد. افغانستان مظلوم همچنان هدف حملههای مرگبار جهالت و عقبماندگی است، طالبان میخواهد آمریکا را از افغانستان اخراج کند ولی عزا و عروسی و مسجد و مردم بیدفاع را هدف قرار میدهد! اوضاع غرب آسیا نشان میدهد که پشت اینهمه حادثهها و رویدادها نهاد ناآرامی هست که میل به تحول دارد و شاید جنینی دست و پا میزند که متولد شود و همگان را خیره خود سازد.
تولدی با درد بسیار و خونریزی انبوه! با اینکه سالیان درازی از بهار عربی نگذشته است که در آن مردمان کمی پیروز شدند و بیشترشان شکست خوردند و برخی در آسمان رویاهای خویش ماندند و سرخورده شدند ولی بازهم آرامش و ثبات آن چیزی نیست که مستولی شده باشد و خلایق به خانههای خود رفته و حکومتها عاقل شده باشند. ناآرامیهای لبنان نشان میدهد که حتی اگر اوضاع یک کشور پیچیده باشد و عوامل مختلف در صحنه فعال باشند و تهدیدی چون اسرائیل بالای سرشان باشد بازهم میل به تغییر آنچنان قوی است که در کوچکترین فرصتها خود را نشان میدهد و پتانسیل حضور مردم در خیابانها بالاست.
تاکنون بغضهای فروخفته و احساس و مطالبههای سرکوب شده و تعصبهای ملی و مذهبی اغلب خود را در جنگها و درگیریها نشان میدادند وکشورها عقب نگه داشته میشدند ولی ظاهرا کمکم مردم درحال آموختناند که با گرفتن اسلحه و شلیک و انفجار نهتنها چیزی بهدست نمیآورند بلکه کینههای دنبالهدار عمیق میشوند و سرمایههای انسانی و مادی از بین میروند و فرصتهای رشد و توسعه میسوزند. در شرایط کنونی منطقه و همچنین تنشهایی که وجود دارد بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این نظرند که اگر میان تهران و ریاض توافقی حاصل گردد و نوعی آرامش پدید آید بسیاری از تنشها افول خواهد کرد، همچنین شرایط مساعدتری برای منطقه بهوجود خواهد آمد.
این سخن شاید نادرست نباشد، مشاهده میشود مسائلی که در منطقه به وقوع پیوسته و روزبهروز به وقوع میپیوندد بر روند صعودی تنشها میافزاید. همانند مسائلی که در سوریه در جریان است. اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و مسائلی که مطرح کردند در مورد ضرورت ماندن نیروهای آمریکایی در سوریه از سوی نمایندگان و سناتورهای جمهوریخواه و حتی دموکرات یک معنا بیشتر ندارد و آن این است که منطقه وارد مرحلهای شده است که بهصورت وقیحانه و با صراحت تمام قصد آمریکا برای ماندن در منطقه و تسلط منابع نفت و گاز منطقه درصددند تا بر آن سیطره یابند.
حال اگر مردم دچار مشکل شوند و یا کشتاری رخ دهد، ترکیه نیروهایش را وارد شمال سوریه کند، همچنین کشتاری میان کُردهای سوریه و سربازان ترکیه و یا نیروهای متحد آمریکا به وقوع بپیوندد و منابع و ثروتهای مردم سوریه نابود و یا تصاحب گردد، برای آمریکاییها هیچ جای تعلل تاسفی نخواهد داشت. بنابراین کشورهای مهم منطقه باید به فکر حفظ استقلال و حاکمیت کشورهای منطقه بر سرزمینهایشان باشند. اگر نه این رویه تداوم خواهد یافت. در نتیجه پیامدهای سختتری بهدنبال خواهد داشت. همچنین در یک کشور و منطقه نیز متوقف نخواهد شد.
عربستان نیز در خطر بروز چنین حوادثی قرار خواهد گرفت. همین وضعیت ممکن است که برای عراق نیز به وقوع بپیوندد. برخی از نیروهای آمریکایی از سوریه به عراق کشیده شدند، در نتیجه صدها نفر از زندانیان داعشی را از زندانها آزاد کردهاند. گروه داعش میتوانند به اردن، عربستان و کویت نیز سرایت کنند. بنابراین منطقه باردیگر بر افراطگرایی میچرخد و تنش جنگ و خونریزی ادامه خواهد یافت. مسوولیت کشورهای بزرگ و مهم منطقه این است که ضمن مذاکره، هماندیشی کنند تا راه چارهای برای مسائل بیابند.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: خطر عمده بعد از جهالتها و خودمحوریهای نخبگان و سیاسیون و صاحبان نفوذ، قدرتهای فرامنطقهای هستند که هنوز تمایلی برای خاورمیانه بدون جنگ از خود نشان ندادهاند. دیده نشده است که اسلحهفروشهای بزرگ دنیا چشم طمع خویش را از چالشهای این منطقه بردارند و با سوءاستفاده از نادانیها و تعصبها و احساسهای غلط هر زمان اختلافی را به جنگی بزرگ مبدل نسازند. روزی که معدل آگاهی ملتهای منطقه باعث پرهیز از جنگها شود آنروز خاورمیانه شاهد تولدی چشمنواز خواهد شد و با ثروت عظیم و منابع بیکرانی که دارند اقتصادهای بزرگ و مولد ظهور کنند و غرب آسیا سری در سرها درآورد و با سرعت بهسوی وجوه دیگر توسعه رهسپار شود.
اینستاگرام
https://www.instagram.com/naghdema/