در روز 7 ماه نوامبر 2019، ایران بار دیگر نشان داد که قدرت بزرگ و جدی است و قصد ندارد، در برابر کشورهای دیگر کوتاه بیاید.
ایران گام چهارم را در راستای کاهش اجرای تعهدات خود براساس برجام برداشت. در این روند، اروپا مقصر است. روسیه بارها، از حقوق تهران و به حق بودن این کشور سخن گفته و در این خصوص به شرکای اروپایی هشدار داده است. در این بین همگان میدانیم که هدف آمریکا از اعمال تحریمها علیه ایران، ممانعت از توسعه و پیشرفت ایران در تمامی عرصههاست.
علت اصلی اعمال تحریمها، اعمال فشار و تهدید بیشتر بر مردم ایران است. کاهش شدید درآمدهای ارزی، افزایش هزینه مبادلات، سرعت خروج نخبگان از کشور، کاهش امنیت مبادلات خارجی، افزایش خطر سرمایهگذاری در ایران، انزوای اقتصادی در عرصه بینالمللی، اخلال در تامین پروژههای داخلی و اثرگذاری بر تولیدات کشور و زندگی مردم از پیامدهای تحریمهای آمریکا علیه ایران است.
برای اسرائیل شنیدن خبر نزدیکشدن ایران به بمب هستهای هیچ زمانی خوشایند نیست، اما گامهای اخیر ایران در افزایش سانتریفیوژها و غنیسازی اورانیوم از سوی تهران در زمان بسیار نامناسب و پرتنشی اعلام شده است. اسرائیل، هم در خانه و هم در واشنگتن، واقعا بدون رهبری است. بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ هر دو میان مسائل حقوقی و سیاسیای گرفتار شدهاند که توجه آنها را بهطور کامل جلب کرده است. به نظر نمیرسد هیچ یک از آنها تمایل یا توانایی پاسخ کارآمد به چگونگی رویارویی با موقعیت کنونی ایران را داشته باشند.
بسیاری از کارشناسان میگویند این تحولات تازه میتواند زمان لازم برای گریز هستهای را در اختیار ایران قرار دهد و در عرض یک سال این کشور را به جنگافزار هستهای برساند. این لزوما به آن معنا نیست که ایران آماده تولید بمب هستهای باشد.
اسرائیل هم حفاظت نشده و آسیبپذیر نخواهد بود. این کشور بازدارندگی متعارف هوایی، زمینی و دریایی و همچنین قابلیتهای پیشرفته ضدموشکی خودش را دارد. با این حال نه اسرائیل و نه آمریکا نمیتوانند از اقدامات ایران چشمپوشی کنند.
تا همین اواخر چنین بهنظر میرسید که صمیمیت و رابطه بین این دو رهبر اسرائیلی و آمریکایی تضمینی است برای اینکه هیچ تهدیدی بدون کنترل و واکنش رها نشود اما اکنون این آروزیی پوچ بهنظر میرسد. علاوه بر این برخی تحلیلگران معتقداند: با وجود برخی تحرکات چند وقت اخیر از جانب برخی کشورهای اروپایی بهنظر نمیرسد این کشورها و اتحادیه اروپا تمایلی به مرگ برجام داشته باشند.
چراکه در این صورت، هم اروپاییها بهواسطه نزدیکی و همجواری با منطقه حساس ما مورد تهدید قرار خواهند گرفت و هرگونه افزایش تنش در غرب آسیا بر وضعیت امنیتی آنها تاثیر منفی خواهد داشت و هم اینکه با مرگ برجام و خروج از آن بهنوعی مرگ اعتبار سیاسی خود را امضاء کردهاند.
چون اروپاییها برجام را یک دستاورد مهم دیپلماتیک برای خود قلمداد میکنند، لذا با از بین رفتن آن لطمه جدی به اعتبار سیاسی و وجهه دیپلماتیک آنها وارد میشود. در این راستا اگرچه در مدت اخیر به روشنی ثابت شد که اروپایی بدون موافقت و چراغ سبز آمریکا توان انجام هیچگونه کاری برای تداوم توافق هستهای را ندارند و به همین جهت تاکنون نتوانستهاند در رابطه با عمل به تعهدات خود در قبال ایران کاری صورت دهند، اما بهنظر میرسد برجام آنقدر برای اروپاییها ارزش داشته باشد که باز هم از تلاشهای دیپلماتیک خود برای حفظ و تداوم آن دست برندارند. چراکه بههرحال از بین رفتن توافق هستهای برای طرفهای اروپایی شکست به مراتب بزرگتری از ناتوانی در برابر آمریکا است.
با این تفاسیر است که اکنون اروپاییها دست و پا میزنند که به هر طریق ممکن برجام را حفظ کنند. البته در این مسیر کشورهای اروپایی چندینبار تهدیداتی را مطرح کردهاند که تاکنون هیچکدام از آنها عملیاتی نشده است. در کنار این نکات هنوز مشخص نیست که اروپا با این وضعیت در آینده دست به چه اقدامی خواهد زد؛ آیا در برجام باقی خواهد ماند و حفظ برجام را اولویت سیاسی و دیپلماتیک خود میداند یا اینکه درنهایت با فشارهای آمریکا آنها نیز ناچار به خروج از برجام و فعالکردن مکانیسم ماشه خواهند شد. اما مسئله مهمتر آنجاست که هیچکدام از این شرایط نباید باعث شود که جمهوری اسلامی ایران گامهای بعدی خود در کاهش تعهدات برجامی را برندارد؛ تا زمانیکه اروپاییها به تعهدات خود عمل نکردهاند باید در مقابل ما نیز گامهای کاهش تعهدات برجامی را پیش ببریم.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور بر دو نکته اذعان دارد: نکته اول اینکه: تهران در سایه برداشتهشدن چهار گام در کاهش تعهدات برجامی بهنحوی از میزان همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز کاسته است و اگر غرب به همین رویه خود ادامه دهد و ایران نیز گام دیگری را بردارد، طبیعتا باز هم بر روند همکاری ایران و آژانس اثرات خود را خواهد داشت. با این تفاسیر از توان آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای فشار بر ایران کاسته خواهد شد. پس در کل زمان به سود آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیست. نکته دوم اینکه اصلا چه نیازی وجود دارد که ما اعلام کنیم در برجام خواهیم ماند یا نه؛ چه احتیاجی دارد که بگوییم به چه دلیل یا دلایلی و یا با چه هدف یا اهدافی در تلاش برای حفظ توافق هستهای هستیم؟! این دست مواضع در این وضعیت کمکی به ما نمیکند که هیچ، میتواند دشمنان ما را نسبت به ما حساستر هم بکند. باید این ابهام در طرف غربی باشد که گام بعدی ما، طرح و نقشههای آتی ما و دلایل و اهداف ما از برخی تحرکات چیست؟! این به ما کمک کمیکند در تقابل با رقبا، دست برتر را داشته باشیم.
اینستاگرام
گروه مردمی نقد ما را دنبال کنید
با کلی نقد های روز و به حق مردم در برابر مسئولین بی کفایت