هرچه هوا رو به سردی میرود بحث انتخابات اما داغتر میشود. در آستانه شروع فرآیند انتخابات، بازار نقل قولها و گمانهزنیها داغ است. عدهای سخن از آمدن برخی میکنند و عدهای دیگر صحبت از نیامدن. عدهای تایید میکنند و عدهای تکذیب. احزاب و جریانات به تکاپوی انتخاباتی افتادهاند تا هرچه سریعتر به لیستی واحد برسند.
حال پروژه انتخابات مجلس یازدهم بهطور رسمی شروع شده و در اسفندماه مشخص میشود چه کسانی وکلای ملت در دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی خواهند بود. این روزها بازار اظهارنظرهای انتخاباتی پررونق است؛ از نمایندگان و افراد سرشناس جناحهای مختلف تا دستاندرکاران و مسوولان عالی برگزاری انتخابات. اما نکته قابل تامل در آمار اعلامی از سوی رییس ستاد انتخابات کشور به کاندیداهای جریان مستقل ارتباط دارد. جریانی که در انتخاباتهای گذشته چندان محل توجه نبود.
نمایندگانی مانند علی مطهری که از طیف مستقلین است و توانست عملکرد خوبی در مجلس ارائه دهد و در خستگی و ناامیدی جامعه از دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا طبیعی است که مردم به علی مطهریهای دیگر رای دهند. نخستین موضوعی که پس از اعلام این آمار از سوی جمال عرف در ذهن تداعی میشود برخی شعارها مبنی بر پایان مقبولیت دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگراست.
نکته قابل توجه آنکه اعضای این دو جریان هم نافی کاهش توجه جامعه به دو جریان سیاسی نمیشوند چنانکه چندی پیش مصطفی معین فعال سیاسی اصلاحطلب درباره شعار »اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا« در ناآرامیهای دیماه 96 میگوید، این شعار »میتواند موجب نقد درونی شود.
اساسا اصلاحات از خود شروع میشود نه از دیگران. درواقع این شعار هشداری بود که با انتقاد از خود به ضعفها پی برده شود. دوم اینکه باید حق را به جامعه بدهیم.
بههرحال مشکلات زیاد است و اطلاعرسانی دولتی که مورد حمایت اصلاحطلبان بوده کم. دولت با مردم گفتوگو نمیکند، عملکرد شفافی ندارد و توضیح نمیدهد. طبیعی است که وقتی مردم نسبت به دولت بدبین بشوند نسبت به حامیان آن هم بدبین میشوند.«
در این خصوص کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که: اگر نهادها در جهت ایجاد اعتماد و اعتبار برای خود در میان لایههای گوناگون مردم نباشند طرفداران نزدیک خود را آرامآرام از دست خواهند داد و بدینترتیب بهجای آنکه بتوانند مشارکت سیاسی فزاینده را ایجاد کنند مفارقت بیشتری ایجاد خواهد شد. اگر میخواهیم این مشارکت ایجاد شود در چند وجه باید تحول ایجاد کرد. نخست در کارگزاران؛ چراکه برخی از کارگزاران فعلی دیگر برای مردم قابل اعتماد نیستند.
دو جناح حاکم هر دو در نزد مردم به یک اندازه مورد خطاب و عتاب قرار گرفتند و حاشیههای آنها نیز بهتبع آن مورد قبول چندانی در میان مردم نیست. باید این واقعیت را قبول کرد که کارگزاران جدیدی در مسیر حرکت ایجاد شوند که خود را وامدار کارگزاران گذشته ندانند و در مسیر باز پرورش این کارگزاران چالشهای فراوانی وجود دارد. چراکه کارگزاران قبلی دارای قدرتاند و در برابر آن مقاومت میکنند. از طرف دیگر باید ساختار تغییر کند و تحول پذیرد. بازنگری در قانون اساسی بسیار موثر است. در کنار ساختار و کارگزار باید به بافتار توجه کرد. آنچه که بافتار خوانده میشود روح جاری در ساختار است.
یعنی اینکه ما قبول کنیم مردم ولینعمتاند، حق اعتراض دارند، همانگونه که شریعت را نمیشود انتخابی عمل کرد و باید همه قواعد شریعت را پذیرفت به قانون هم نمیتوان بهصورت انتخابی و مبتنی بر منافع توجه کرد و بندهایی از قانون را برای مردم لازمالاجرا دانست و بندهای دیگری از قانون را که متوجه حقوق مردم است نادیده گرفت یا آنکه کمتر به آنها توجه کرد.
فلذا در 3 معنا در سطح تحلیل کلان باید به سرعت تحول ایجاد شود. در کارگزاران، در ساختار و بافتار تا بتوان با توجه به همپیوندی این 3 بعد از تحول، زمینههای ایجاد اعتماد و اعتبار را بازآفرینی کرد و این مسائل و انجام این امر در هرکدام از این وجوه 3گانه سرعت بسیار زیادی را طلب میکند.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: حاکمان، اصولگرایان، اصلاحطلبان و مردم بدون گذشت از گذشته، بدون ارجاع به تجارب، بدون فهم احساسات سیاستسازان و جامعه جنبشی، بدون ندیدن مختصات اکنون، بدون آیندهنگری در آینده، بدون التفات به مخاطرات براندازیخواهی، بدون از بین بردن زمینه ظهور رادیکالیسم، بدون فهم مطالبات سیاستسازان، بدون التفات به خطکشیها و بدون خطکشیدن بر خطکشیها و... نمیتوانند خط مشی درستی درباره امروز و آینده ایران ترسیم کنند. خط کشیدن دور انتخابات با محوریت مصالح و منافع ملی، راهبرد صواب، به وقت اکنون است؛ خطکشیدنی که انتخابات را انتخابات کرده و خطمشیهای سیاسی را بهجای وضعیتهای غیرسیاسی بر صدر بنشاند.
راهبردی که ایران را از شرارتهای داخلی و خارجی ویرانیطلبان ضد امنیت کشور و منافع ملی ستیزان بیمسوولیت رها سازد و تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران، حق حاکمیت ملی، حاکمیت قانون، آزادی، برابری، رفاه و در یک کلام بنیانگذاری وضعیت و اساسی پایدار به نام شهروندی ایرانیان را مدنظر قرار دهد و ایران، ایرانیان و منافع و مصالح ملی را در کانون سیاست ایرانی قرار دهد.
اینستاگرام
گروه مردمی نقد ما را دنبال کنید
با کلی نقد های روز و به حق مردم در برابر مسئولین بی کفایت
https://www.instagram.com/naghdema/
چرا دولت، پیگیر گران شدن روغن خودرو نیست؟ چرا هرکسی یک قیمتی برای خودش دارد؟ به خدا بیچاره شدیم.
متاسفم برای دولت که نتوانست بازار رو کنترل کنه و همه چیز گران شده.