این روزها انتخابات و بهخصوص رد صلاحیت اصلاحطلبان به داغترین سوژه تبدیل شده است. بهحدی که از رییسجمهور تا توده مردم عادی جامعه نیز نسبت به آنچه که در این ساحت میگذرد نظر میدهند. رد صلاحیتهای شورای نگهبان باعث شد تا سخن بزرگان مبنی بر انسجام، وحدت و مشارکت حداکثری مردم نیز تحتالشعاع قرار گیرد. چنانکه رییسجمهور از لزوم رعایت جمهوریت نظام سخن گفت و مشارکت مردم در انتخابات را مستلزم حضور همه جریانات سیاسی در انتخابات دانست. مقولهای که در صحبتهای رییسجمهوری در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور ذهنها را مشغول کرد، نگرانیاش در مورد جمهوریت و انتخابات بود و ذهنها را بهسمت این امر سوق داد که به چه علت رییسجمهوری نگرانی خود دربارهی این دو مقوله را علنی اعلام کرد. علت این نگرانی آن است که برخی حس میکنند انتخابات صرفا در کشور یک مسئله زینتی است و شاید معتقد هستند رای مردم در مشروعیت نظام تاثیر چندانی ندارد.
نتیجه چنین تفکری آن شده است که در انتخابات جاری امکان انتخاب در برخی حوزههای انتخاباتی وجود ندارد، زیرا همه گزینههای موجود از یک جریان هستند و تذکر رییسجمهوری نیز در این راستا بود که زمانی که مردم مشاهده میکنند غالب نامزدها از یک جریان هستند پس ضرورتی برای حضور در انتخابات حس نمیکنند و سطح مشارکت بدینگونه کاهش مییابد. این کاهش مشارکت روی امنیت ملی کشور اثرگذار است.
به نظر میرسد نگرانی رییسجمهوری نیز از همینجا نشات گرفت و به همین واسطه این مسائل را مطرح کرد. باید رایزنی در سطوح مختلف انجام گیرد تا مردم احساس امنیت و آرامش کنند و مطمئن شوند که آرای آنها در سرنوشتشان تاثیرگذار است.
مقامات نیز باید اختلافات خود را تریبونی حل نکنند و در این راستا طرح گفتوگوی ملی را پایهگذاری کنند تا بحثهای تریبونی مقامات هدفمند شود و این مباحث چهره به چهره و در سطح عمومی مطرح نگردد. بیان این مطالب از سوی رسانهها و فعالان اجتماعی و سیاسی میتواند مزیت باشد اما از طرف مسوولان ارشد نشاندهنده شکاف و فاصله و عدم وحدت است.
در این خصوص کارشناسان معتقداند: برخی علاقه دارند به این که اصلاحطلبان از رقابت کنار بروند و انتقام چندین دهه گذشته را از آنها را بگیرند. اصلاحطلبان بهدلایلی توانستند جامعه را با خود همراه کنند از این حیث جناح مقابل، اصلاحطلبان را موی دماغ میبینند. اصلاحطلبان نسبت به شرایط موجود منتقدند و نقدشان جدی است.
آنها نسبت به جریان مقابل در موضوعات دیپلماسی و بینالمللی زبان گویاتری دارند و به نقدهای سازندهتری میپردازند. در انتخابات رد صلاحیتهایی صورت گرفته که قابل توجیه نیست. افرادی مثل علی مطهری و محمود صادقی و... که بهنظر میرسد انسانهای درستکاری هستند. مسئلهی مهم دیگر اینکه باورهای عمومی جامعه ضربه خواهد دید. این نوع رویکرد نهتنها به نفع ما نیست بلکه به ضرر مردم و مملکت است. بنابراین حتی اگر بخواهند افرادی از طیف راست و اصولگرا را تایید کنند، باید به کسانی که پروندههایی دارند و مردم از تخلفات آنها مطلعاند، رسیدگی شود. باید قاطعانه در مقابل هرکس که تخلف مالی دارد، خواه اصلاحطلب باشد یا اصولگرا ایستاد. ما با هیچکس عقد اخوت نبستهایم. اما اگر قرار باشد که به بهانههای مختلف فقط اصلاحطلبان را کنار بگذاریم بدانیم که به ماهیت خودمان ضربه زدهایم.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: بخش عظیمی از این کشور اصلاحطلب و دارای تفکر اصلاحطلبی هستند اما شرایط فعلی اصلاحطلبان بهگونهای است که اصلا توان لیست دادن ندارند چون کسی برای لیست دادن نمانده است. شرایط اصلاحطلبان و اصولگرایان برابر نیست. آنها به حدی کاندیدا دارند که میتوانند چندین لیست ببندند، اما اصلاحطلبان به اندازهی یک لیست هم کاندیدا ندارند و این سخت است. در برخی استانها و شهرستانها که اصلا کاندیدای اصلاحطلبی وجود ندارد و در برخی دیگر نیز نامزدهای اصلاحطلب کمتر از انگشتان یک دست هستند. با این حال مشارکت در انتخابات جزو وظایف ملی است که باید انجام شود. لذا با وجود اینکه چندان امیدی به اصلاح فرایندها نیست، اما بازهم از شورای نگهبان انتظار میرود تا دیر نشده، بیش از پیش شرایط حضور تمام سلایق و جریانات را برای انتخاباتی رقابتی با حضور گسترده مردم فراهم کند. مجلس یکدست اصولگرا، کارآیی و کارآمدی نخواهد داشت و پیشرفت در تضارب آراست.
اینستاگرام روابط عمومی