بر کسی پوشیده نیست اتفاقاتی که در این برهه زمانی در کشور رخ داد جامعه را با افت و خیزهای زیادی مواجه کرد و کار را برای برگزاری یک انتخابات پرشور سختتر کرد. حال آنکه جامعه به لحاظ شرایطی که در آن قرار دارد و دشمنیهای آمریکا بیش از هر زمان نیاز به انسجام و وحدت نیروها در کشور داریم. درواقع مشکلات کشور درحالحاضر زیاد است و بخشی از مشکلات این است که طیف اصلاحطلب نمیتواند نیروی کیفی خوب به مجلس بفرستد، این مشکل علاوه بر بیبرنامگیهایی است که وجود دارد.
در نبود برنامه مشخص، حتی اگر بهترین نیروهای اصلاحطلب نیز وارد مجلس شوند با شکست مواجه خواهند شد.
در شرایط موجود مشکل جریان اصلاحطلبی در جریان مقابل هم وجود دارد؛ جریان مقابل با سروصدای زیادی وارد میدان شده است، نیرو هم به اندازه کافی در اختیار دارد اما برنامه ندارد.
صرفا در فضای سالم انتخاباتی است که رقابت که اصلیترین مولفه هر انتخابات است، شکل میگیرد. در این راستا باید ظرفیت شنیدن صداهای مختلف را در جامعه ایجاد کنیم. در چنین فضایی است که میتوان امیدوار بود تا مجلسی کارآمد مسوولیت را به دست گیرد. نمیتوان با تکیه به یک طیف و با فضادادن به یکسری افراد خاص، انتخاباتی پرشور و موفق را برگزار کنیم.
در این بین تحلیلگران بر این نکته اذعان دارند که: اصولگرایان نسبت به دولت نگاه سلبی دارند و سیاستهای دولت را در ابعاد بینالمللی و مسائل اصلی کشور قبول ندارند و آن را زیر سوال میبرند.
درعینحال راهکار مشخصی برای برونرفت از مشکلات ندارند و صرفا در قامت یک منتقد ظاهر میشوند. بهعنوان نمونه سیاستهای اقتصادی دولت را زیر سوال میبرند اما برنامه جایگزین برای آن ندارند. بنابراین اینکه اصولگرایانی که مجلس را به دست میگیرند، داشتن برنامهای برای حل مشکلات از جانب آنها دور از ذهن است.
راهکار اصلی این بود که احزاب لیست میدادند و برنامههای خود را مطرح میکردند تا تامل بیشتری روی راهکارها بشود. اما درحالحاضر احزاب در حاشیه هستند و اثرگذاری مطلوبی بر روی شرایط کشور ندارند.
در چنین شرایطی نمیتوان چشمانداز مثبتی برای کشور متصور بود. از طرفی میانهروی به کنار رفته و در طیف اصولگرایی خبری از جمعیت موتلفه، جامعه اسلامی مهندسین و جامعه روحانیت مبارز نیست. این بدان معناست که هرجا تشکلی وجود داشته، تشکلها به حاشیه رفتهاند و بیبرنامگی جای آنها را گرفته است.
علاوه بر این در این شرایط تحلیلی بر کشور حاکم است که برخی فکر میکنند باید بر روی هرنوع اختلافی که در داخل وجود دارد سرپوش بگذاریم و هرنوع تفاوت دیدگاهها را حذف کنیم. یعنی فقط صحنه را برای یک جریان و تفکر سیاسی باز کنیم که کشور نیز آرام باشد.
اما بهنظر میرسد که وقتی آرامش بر جامعه حکمفرماست که تمام بخشهای جامعه و گرایشهای سیاسی در جامعه، احساس کنند که بدانها اهمیت لازم داده شده و نظراتشان قطعا شنیده میشود و یا لااقل به اندازهای که در جامعه تاثیر دارند نظراتشان شنیده میشود.
با این حال بهنظر میرسد اتفاقی که در فرایند انتخابات شاهد آن بوده و هستیم کمی خلاف این مسیر را طی میکند و دستفرمانی که گرفته شده بهنحوی است که مجلس احتمالا یکدست خواهد بود و طبیعی است که در آن همه صداها منعکس نمیشود.
این جهتگیری بهگونهای نیست که بتواند به کشور آرامش کافی و مدنظر را بدهد.
هرچند ممکن است در ظاهر فضای آرامی داشته باشیم و نطقی خلاف حساسیتبرانگیزی در مجلس صورت نگیرد، اما اگر هرازچندی شاهد بروز برخی تقابلات در جامعه بودیم نباید خیلی تعجب کنیم.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: امروزه نیازمند این هستیم تا شکافهای اجتماعی و فکری خود را اندکی ترمیم کنیم. دقیقا انتخابات فرصتی است تا این فاصلهها را از بین ببرد. زمانی که بتوانیم این شکافها را از بین ببریم میتوانیم بر سرمایههای درونی خود تکیه کنیم و از آنها بهترین بهره را ببریم و در راستای توسعه و آرامش کشور بهکار گیریم.
اینگونه نیست که تمام سرنوشت کشور به انتخابات وابسته است بلکه انتخابات بهعنوان ابزاری سرعتدهنده میتواند کشور را سریعتر از بحران خارج کند. قطعا نگاه جناحی و گروهی گرهای از مشکلات باز نمیکند و فضای انتخاباتی را از وجوه سالم خود دور میکند. مردم رای میدهند تا مشکلات حل شود نه اینکه با احساسات آنها بازی شود. طیفها و جریانات بیش از آنکه برای مردم فایدهای داشته باشند، هزینه دارند و با این هزینهها نمیتوان همه مشکلات مردم را حل کرد. انتخابات است که اصل مردمسالاری را تحقق میدهد و رابطه میان مردم و مسوولان را ایجاد میکند بنابراین باید به گونهای برگزار شود تا مردم نیز به آن اعتماد بیشتری کنند و تعالی را در آن پیدا کنند.
اینستاگرام روابط عمومی
https://www.instagram.com/ravabetomomiseytareh/
بسیار عالی