نزدیک به یک ماه است که مجلس یازدهم کار خود را آغاز کرده و همه منتظرند تا مشخص شود این مجلس پرهیاهو و البته شعارین تا چه میزان میتواند به وعدههای خود عمل کند، نمایندگان مجلس یازدهم در تبلیغات انتخاباتی خود وعدههایی دادند که شاید بسیاری از آنها در اختیار قوه مقننه نباشد یا حتی امروز امکان اجرای آن در کشور وجود نداشته باشد، با این حال عملکرد مجلسی که از مهمترین شعارهای آن بازگرداندن اعتبار و جایگاه نهاد پارلمان به راس امور بوده، امروز زیر ذرهبین است.
نمایندگان مجلس یازدهم که طیفی به ظاهر یکدست و یکصدا دارند از همان ابتدای کار، دولت را از نقدهای خود ناکام نگذاشتند، علاوه بر این بهنظر میرسد برخی شعارهای سابق خود را که شفافیت آرا یکی از آنها بود بهدست فراموشی سپردهاند. اما هراندازه که زمان میگذرد معلوم میشود که بسیاری از آن سخنان چندان مبنای عملیاتی نداشته و بیشتر به کوبیدن بر طبل شباهت داشته است.
سابقه جریانات تندرو شامل طرفداران محمود احمدینژاد، جبهه پایداری و دیگر بخشهای تندروی اصولگرایان نشان میدهد که تا چه اندازه به شعاردادن اهتمام دارند و غیر از آن راهحل، فرمول و ابتکار عمل خاصی از خود در عمل نشان ندادهاند. این درحالیست که از قبل هم پیشبینی میشد که این مجلس نتواند آنچنان که باید و شاید عملکرد مثبت و موثری که مورد تایید همگان باشد از خود بروز دهد. اما سوال مهم این است که آیا میتوان گفت مجلس یازدهم در راس امور است؟ در این خصوص و براساس نظرکارشناسان و تحلیلهای منتشر شده در رسانههای گوناگون بهنظر میرسد مجلس یازدهم از راس امور، فاصله دارد.
مجلسی که افراد با سختگیرانهترین روش وارد آن شده باشند در شرایط عادی با این موضوع منطبق صددرصدی نیستند. مجلس اگر منتخبان همه اقشار در آن براساس شایستگی حضور داشته باشند برای راس امور بودن و شدن راه سختی نخواهد داشت؛ به این معنی که تمام مردم کشور پای صندوقهای رای حاضر شوند و افرادی را انتخاب کنند آن مجلس قرابت بیشتری با افکار مختلف در جامعه خواهد داشت. فلسفهی آن هم ساده است؛ مردم در راس امور هستند پس منتخبین آنها هم در راس امور خواهند بود. مجلسی که منتخب واقعی مردم است و مردم مجبور به انتخاب از بین محدود افراد گزینششده نیستند میتواند با خواسته اکثریت مردم منطبق شود آن مجلس در راس امور خواهد بود.
چنین مجلسی مقتدر است. مجلسی که هرکدام از نمایندگان آن با رای 5 یا 6 درصد از مردم انتخاب شدهاند چندان نمیتوانند قدرتمندانه سخن بگویند و معضلات کشور را به چالش جدی و سازنده بکشند، چون قدرت مردم پشت سر آنها قوی و حداکثری نیست. نمایندهای که50 درصد از رای مردم شهر خود را داشته باشد میتواند با قدرت بهعنوان نماینده شهر خود حرف بزند. اما نمایندهای که رای چندانی نداشته باشد و خودش میداند چگونه توانسته در مجلس حضور یابد، ناچار است در مقابل دستوراتی که میگیرد تسلیم باشد.
درگیرشدن بر سر مسئله انتخاب رییس مجلس و سایر مسائل صورتهای ماجراست و نشانهای از قدرت و کارآمدی مجلس نیست. فرقی ندارد چه کسی در راس مجلس باشد. مجلسی که بخواهد مقتدر باشد باید زمینه درست و پرقدرتی داشته باشد. مجلسی مقتدرتر است که با مشارکت گسترده مردم تشکیل شود. نکته مهم اینکه: آنچه مجلس تصویب میکند باید مورد تصویب شورای نگهبان نیز قرار بگیرد و شورای نگهبان هر مصوبه را با قانون اساسی و شرع تطبیق میدهد. در نتیجه این عامل سبب خواهد شد که جلوی اقدامات تنشآفرین گرفته شود. به همین دلیل اصولگرایان نباید شرایطی را فراهم کنند که طیف رادیکال این جریان بر فضای مجلس حاکم شود.
اما نکته قابل تامل اینکه: مقام معظم رهبری همواره تاکید دارند باید از دولت حمایت کرد و بین دولت و مجلس باید هماهنگی وجود داشته باشد. مجلس یازدهم خود را یک مجلس اصولگرا و در راستای دیدگاههای رهبر معظم انقلاب میداند. به همین دلیل حتما این ملاحظات را رعایت خواهد کرد.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور ذکر دو نکته را لازم میداند: اول اینکه: مردم باید مشاهده کنند نمایندگان مجلس یازدهم پاکدست هستند، زدوبند نمیکنند و منافع فردی را بر منافع ملی ترجیح نمیدهند. مجلس نباید به سمتی حرکت کند که حاشیهها بر متن غلبه پیدا کند و تنها حاشیههای مجلس در بین افکار عمومی جامعه بازتاب پیدا کند. مجلس باید تلاش کند کسری بودجه دولت را مهار کند و اجازه ندهد میزان تورم افزایش داشته باشد. اگر این اتفاقات رخ بدهد مجلس یازدهم میتواند جایگاه مناسبی در بین ادوار مجلس به دست بیاورد. نکته دوم اینکه: نمایندگان مجلس یازدهم تاکنون بهجز رفتارهای پوپولیستی نتوانستهاند هنوز گام مثبتی بهخصوص در جهت کاستن از مشکلات اقتصادی مردم بردارند. البته شاید زود باشد که درخصوص مجلس یازدهم به داوری بنشینیم. اما تا اینجای کار مشخص است که بهجز طرحهای گفتهشده، سخن، طرح، لایحه و پیشنهاد دیگری نداشتهاند.
اینستاگرام روابط عمومی
زمانی که دولت برای تکمیل آورده سهام عدالت فراخوان داد، اطلاع رسانی کافی نکرد و درصد خیلی کمی از مردم، مابه التفاوت را پرداخت کردند، چرا که از قیمت و جزئیات واقعی سهامشون مطلع نبودند و در واقع دولت، سهام مردم را غیرمنصفانه مصادره کرد. چرا رسانهها و مدعی العموم پیگیری نمیکنند تا حق مردم بهشون برگرده؟