بر کسی پوشیده نیست که فقر و نداری در کشور در خانوادهها حرف اول را میزند. وقتی دولت اعلام میکند که 60 میلیون نفر مشمول دریافت یارانه معیشتی بنزین میشوند، یعنی چه، در جامعه کنونی 80 میلیونی ایرانی حدود 14 میلیون نفر خانوارهای کارگر و حدود 10 میلیون نفر خانوارهای کارمندان هستند؛ کارمندانی که شاید حقوق اکثریت آنها به 5 میلیون تومان نرسد و کارگرانی که حقوق ماهانه آنها کمتر از 3 میلیون تومان است. اگر هزینه خانوارها را در ایران امروز محاسبه کنیم شاید هزینه خانواری در پایتخت حدود 8 میلیون تومان برای 4 نفر در ماه و در شهرستانها حدود 6 میلیون تومان است.
خط فقر راستی در جامعه چقدر است؟ شاید به جرات بتوانیم بگوییم هماکنون 50 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و حدود 10 میلیون نفر زیر خط مطلق فقر بهسر میبرند و تاکنون دولتها در 40 سال گذشته نتوانستند برای از بینبردن فاصله طبقاتی کاری برای مردم انجام دهند، به همین سبب است که هر روز فاصله طبقاتی زیادتر میشود و مردم برای اینکه بتوانند هزینه روزمره خانوار خود را تامین کنند دست به هر کاری میزنند، حتی کارهای نابهنجار.
علاوه بر این میگویند در کشور حدود 20 میلیون نفر حاشیهنشین وجود دارد، بهخصوص در کلانشهر تهران الان حلبیآبادهای زمان شاه جایشان را به آلونکنشینی داده است. آیا مسوولان مملکتی به این مسئله فکر کردهاند که این حاشیهنشینی از کجا پیدا شده است و این کودکان کار که اکثرا از همین آلونکنشینها هستند چگونه به وجود آمدهاند؟ حال شعارهایی که نمایندگان مجلس یازدهم در راستای حل مسائل اقتصادی و معیشتی مردم دادند عملا با آغاز مجلس یازدهم به حاشیه رفت.
ظاهرا مجلس پس از تشکیل و بعد از انتخاب روسای کمیسیونها، نشانههایی از این دارد که بیشتر جنبه سیاسی دارد تا جنبه کاربردی. در این شرایط سخت شاهد بودیم که مجلس یازدهم برخلاف اینکه مشکلات اقتصادی در کشور وجود دارد اما وزرای غیراقتصادی را به مجلس دعوت کردند و بهنظر میرسد اقتصاد کشور برای این مجلس اهمیتی ندارد و بهنظر میرسد برعکس بهدنبال مچگیری است و در همین راستا بهدنبال یکپارچهکردن دولت و مجلس در سال آینده هستند و اشتباهاتی که در سال 84 تا 92 انجام دادند را اینبار تکرار نخواهند کرد تا به اهداف خود برسند.
خروجی مجلس یازدهم در روزهای گذشته با حمله به برخی وزیران این بوده که میخواهند آزادیهای اجتماعی را کمرمق کرده و از همین ابتدا دنبال فشار دادن دکمه فیلترینگ هستند. مجلس یازدهم از چهار جهت درحال حرکت است تا شرایط لازم را برای ساقطکردن دولت ایجاد کند. این جهتها نیز همان وزرایی هستند که این روزها مجلس یازدهم بیشتر بر آنها فشار میآورد و علیه آنها موضعگیری میکند.
مجلس یازدهم با توجه به اینکه از حداقل پشتوانه مردمی برخوردار است بنابراین در قبال موضعگیریها و صحبتهایی که انجام میدهند به مردم نیز بهخوبی پاسخگو نخواهند بود. با توجه به همین مقولهها و ویژگیهایی که مجلس از خود نمایان کرده است بهنظر میرسد کشور در نیمه دوم سال با سختیهای بیشتری روبهرو شود.
اما نکته قابل تامل اینکه مشکلات اقتصادی و معیشتی از یکسو و گرانی افسارگسیخته ارز و سکه ازسوی دیگر باعث شده تا نارضایتی جامعه نسبت به روندهای موجود بیش از گذشته باشد اما با این حال شاهدیم که مجلس و دولت رویکرد چندان مشخصی برای حل این موضوع ندارند. شعار مجلس یازدهم اتحاد و همبستگی برای حل مشکلات کشور بود، بنابراین باید در همین راستا و بهعلت اینکه مردم دیگر تحمل چالشهای جدید را ندارند این قبیل تخریبها را کنار بگذارند تا ماحصل آن آرامش روانی برای مردم باشد اما متاسفانه این صدا تاکنون از مجلس یازدهم شنیده نشده است. علاوه بر این بیتعارف باید گفت چه بخواهیم و چه نخواهیم باید از عادت به نفت و اقتصاد نفتی دست بکشیم. دیگر نمیشود مثل گذشته زندگی کرد.مردم هم بهشدت تحت فشارند و سالهاست از اینکه فقط از مقامات بشنوند که در شرایط حساس هستیم و تحریم امانمان را بریده است و همهچیز تقصیر آمریکای جهانخوار است و کاری نمیشود کرد و… خسته شدهاند و از نظام اسلامی، حکمرانی خوب و مطلوب و عادلانه و رفع مشکلاتشان را مطالبه میکنند و تا اینجای کار هم همه صبر و متانت و استواری و فهم بالای خود را نشان دادهاند. لذا هرگونه تاخیر و اهمال را جایز نمیدانند. پس نمایندگان اولویتها را فراموش نکنند و رویآوردن به نصیحتدرمانی و حرفدرمانی و وعده درمانی را به کناری نهید و از اقدامات شتابزده، احساسی، نمایشی و موقتی اجتناب کنید و اصلاحات ساختاری در اقتصاد را کلید بزنید.
اینستاگرام ما را دنبال کنید