با رویکار آمدن بایدن در ایالات متحده و باوجود اینکه رویهها درخصوص ایران تغییر خواهد کرد و بسیاری بر این باور هستند که رفتارها و فشارها علیه ایران تلطیف خواهد شد. اما یک خطر در این میان ایران را بهصورت جدی تهدید میکند و آن این است که اگر سیاستی در پیش گرفته شود که بهانه به دست برخی دشمنان کشور داده شود. اینبار اتحاد علیه کشورمان بهراحتی رقم خواهد خورد و عرصه بر ایران تنگ میشود و این امر میتواند اینبار ایران را در جایگاهی بدون همراه قرار دهد؛ اتفاقی که ترامپ آن را در ماههای اخیر تجربه کرد و ایران توانسته بود با سیاستهای خردمندانه از این وضعیت فرار کند. در این میان باید توجه کرد که اروپا برای رویکار آمدن جو بایدن لحظهشماری میکرد و با به وقوع پیوستن این اتفاق، کار برای آنها به مراتب راحتتر خواهد بود تا آنچه از ایران در گذشته نتوانسته بودند، طلب کنند امروز آن را با فشار بهدست آورند.
اتفاقاتی که میتواند به گونهای دیگر رقم خورد و مسیر را برای تسهیل تجارت کشور و عبور از بحران اقتصادی هموار کند. علاوه بر این درحالی که با شکست دونالد ترامپ دشمن سرسخت برجام و پیروزی جو بایدن »مدافع« بهعنوان مدافع برجام، انتظاراتی شکل گرفته است، مبنی بر این که سالهای آتی متفاوت از چهار سال گذشته خواهد بود، اما بهنظر میرسد رفتار اروپاییها بهعنوان یکی از شرکای این توافق هیچ نشانی از این تفاوت ندارد و حکایت از چیز دیگری است.
درواقع بیانیه هفته گذشته تروییکای اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) که لحنی تند و نسبتا بیسابقه پس از برجام داشت، سنجه مهمی درباره رویکرد احتمالی آنها در چهار سال آتی دوره ریاستجمهوری جو بایدن در قبال ایران است. اروپاییها در این بیانیه صرفا به ابراز تاسف نسبت به خروج آمریکا از برجام و احیای تحریمها اکتفا کردند. اما در مقابل شدیدا به گامهای هستهای ایران اعتراض کردند و »بیعملی« در مواجهه با پیامدهای خروج آمریکا از این توافق را »تلاش مثبت« و کانال مالی »اینستکس« را که معاملهای انجام نداده، عَلَم کرده و به رخ ایران کشیدند. درحقیقت لحن سه کشور اروپایی هیچ همپوشانی و همخوانی با شرایطی که گفته میشود پیروزی بایدن آن را متفاوت میگرداند، ندارد. در واقع گویا اروپاییها به چشماندازی که پس از پیروزی بایدن ترسیم میشود، باور ندارند و جور دیگری فکر میکنند.
از اینرو، این بیانیه فراتر از یک اعتراض تند به اقدامات هستهای ایران پس از گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حامل این پیام »مهم« به تهران است که دوره ریاستجمهوری بایدن، فینفسه متفاوت نیست و متفاوت بودن آن الزامات و مقتضیات خاص خود را دارد و حتی از جهاتی هم میتواند بدتر از دوره ترامپ باشد. این که اروپا پس از انتخاب بایدن چنین بیانیهای صادر میکند که به یک ابراز تاسف کوچک در قبال رفتارهای سالیان گذشته آمریکا در قبال برجام بسنده میکند؛ اما کوچکترین درخواستی از دولت آتی آمریکا برای بازگشت به برجام و لغو تحریمها مطرح نمیکند؛ تاکیدی بر این مدعاست که اروپا دیگر باوری به برجام 2015 ندارد که بخواهد آمریکا را به پیوستن دوباره به آن فراخواند و صرفا خواهان پایبندی یکجانبه ایران به آن تا رسیدن به برجامی فراگیرتر است. چیزی که نگارنده در یادداشتهای قبلی نیز به آن اشاره کرده است.
اینجاست که قبل از این که از سنگاندازیهای اسرائیل و عربستان در دوره بایدن سخن گفت، لازم است گوشه چشمی هم به اروپا داشت. اما از ابتدای سال 97 تاکنون بهدلیل خروج آمریکا از برجام و وخیمشدن شاخصهای اقتصاد، منفیشدن نرخ رشد اقتصادی و بازگشت مجدد تورم و دورقمیشدن آن، بهدلیل خروج آمریکا از برجام بود. اگر آمریکا به برجام بازگردد، تجارت، صادرات نفت، پتروشیمی و مبادلات بانکی ما به روال عادی بازمیگردد. این بهشرطی محقق میشود که دو کنوانسیون cft و پالرمو که از fatf باقی مانده است، توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام، تصویب بشود. در اینجا مسئله این است که اگر اقتصاد ما بهشرایط عادی بازگردد، طبیعی است، این موضوع میتواند بهعنوان دستاورد دولتی تلقی شود که با شعار رفع تحریمها روی کار آمد.
زمانی که تحریمها در سال 94 رفع شد، مردم آثار مثبت اقتصادی این موضوع را دیدند. در سال 96، دستمزدها متناسب با تورم افزایش پیدا کرد. مردم امروز میدانند، با اینکه کرونا نهتنها بر اقتصاد ایران بلکه بر اقتصاد همه دنیا اثر گذاشته است، عاملی که منجر به وخیمشدن شاخصهای کل اقتصادی شده، قبل از کرونا، تحریم بوده است. بهنظر میرسد، بازگشت آمریکا به برجام میتواند منجر به بهبود شرایط تجاری شود. صادرات نفت، صادرات غیرنفتی و واردات کشور به روال عادی بازمیگردد.
امروز برخی از اقلام دارویی ما نیز در گرو بازگشت آمریکا به برجام است. بعضی از کشورهای دوست و همسایه نیز بهدلیل خروج آمریکا از برجام، مبادلات خود با ایران را به حداقل رساندهاند. این طبیعی است که اگر ما به سالهای 94، 95 و 96 برگردیم، اقتصاد کشور به ریل برگردد و مبادلات ما با کشورهای همسایه و جهان به روال عادی برگردد، حتما موجب بهبود شاخصهای اقتصادی کشور خواهد شد. در این خصوص اکثر کارشناسان بر این باورند که: چند ماه باقیمانده از دولت دوازدهم بسیار اهمیت دارد.
زیرا تیم جدید آمریکا در ذیل کاندیدای پیروز (جو بایدن) برخلاف دولت ترامپ مواضع بیادبانه و تند نسبت به ایران ندارند. هرچند ایران در زمان ترامپ نیز توانست فشارهای موجود را مدیریت کرده و حتی در ذیل برجام بخشی از اهداف خود را نیز دنبال کند. باید موضعگیریها در ایران، آن هم در قبال دولت بعدی آمریکا بهگونهای باشد که فضا را برای تغییرات در سیاست خارجی آمریکا محدود نکند. در ادامه راه نیز باید دولت بعدی در ایران تلاش کند تا در مسیر تنشزدایی در سیاست خارجی و همچنین کاهش تقابل با آمریکا گام بردارد. در حزب دموکرات آمریکا کسانی حضور داشتند که روزگاری طراح تحریمها علیه ایران بودند، اما همان افراد در ذیل برجام به برداشتهشدن تحریمها رأی دادند.
پس نباید از فرصت احتمالی بعد از به قدرت رسیدن بایدن غافل شویم. باید تیم دیپلماسی ایران موضوع برجام را از مسئله مذاکره با آمریکا جدا کند و ضمن احیای آن، برجام را بهعنوان »بنیاد روابط پایدار در سیاست خارجی« شکل دهد. اما در همین مسیر نباید اجازه داد که در برجام مسائلی که با مولفههای قدرت ایران ارتباط دارد، مورد بحث قرار گیرد، زیرا طیف تندرو در آمریکا و برخی اروپاییها این مسائل را نیز در موضوع برجام دنبال میکنند. اگر قرار باشد که شاکله برجام دچار تغییر شود، طرف ایرانی نیز باید خواهان بازنگری در موضوع مکانیسم ماشه و حتی پیگیری خسارات واردشده به جمهوری اسلامی در ذیل بدعهدیهای صورتگرفته شود.
البته باید تلاش شود در مذاکرات احتمالی برجام آسیبهای واردشده به این توافقنامه را التیام بخشید و زمینه اجرائیشدن تمامی مفاد آن را نیز فراهم آورد. نباید اینگونه تفسیر و القا شود که برجام یعنی مذاکره با آمریکا. زیرا برجام یک رژیم مناسباتی و دیپلماتیک بود که ایران در قالب آن وارد بحث و گفتوگو شد و حتی بخشی از اختلافات جدی خود را نیز در یک دوره زمانی رفع کرد. باید از هرگونه شتابزدگی در یکسانسازی برجام با مسئله مذاکره با آمریکا اجتناب کرد.
اما سوال مهم اینکه: آیا باورها درخصوص شکلگیری مجدد برجام و عبور از مشکلات به حقیقت نزدیک است؟ در این خصوص و آنچه از گزارش تحلیلگران دریافت میشود، بایستی گفت که: مقامات ارشد ما برای برجام همان چارچوبی را متصور هستند که در دوران اوباما امضا شد و گمان میکنند بایدن هم در همان چارچوب عمل خواهد کرد. درحالیکه مطلقا اینطور نیست. آن برجام مرده است. ما هنوز هم دلمان میخواهد که فقط روی مسائل هستهای متمرکز باشیم و این درحالی است که بایدن گفته برجام باید به مسائل دیگر هم گسترش پیدا کند. آمدن رژیم صهیونیستی به منطقه مشکلاتی را برای ما و آمریکاییها ایجاد کرده است.
در این شرایط بایدن نمیتواند بدون توجه به پالسهایی که از طرف عربستان و شیخنشینها و اسرائیل به آمریکا داده میشود، با ایران وارد مذاکره شود. مسئله پیچیده شده و با برجام اوباما در سال 2015 کاملا متفاوت است. وضعیت کاملا فرق کرده است و برجام قبلی پاسخگو نیست. باید نوع نگاه و رفتار خود را در داخل کشور، منطقه و عرصه بینالمللی تغییر دهیم. نمیشود در نقطه صفر قبل از 2015 بمانیم و برجام امضا شود و به همه آرزوهای خود برسیم. ما در داخل شرایط اقتصادی سختی داریم و در خارج شرایطی بسیار سختتر سیاسی وجود دارد. هر دوی اینها باید اصلاح شود و این با برداشتن گامهای بلندتری قابل حل است. خصومت بین ما و عربستان با توجه به نزدیکی رژیمصهیونیستی و عربستان حلقههای سیاسی و امنیتی ما را تنگ کرده است.
در همین راستا، باید اقدامی اساسیتر شکل گیرد تا بتوانیم از مشکلات عبور کنیم. اما اگر مذاکرات بعدا آغاز شود خواهیم دید سطح انتظار آمریکاییها از ما خیلی خیلی بالاتر است و به اینکه ما آن 5 مرحله را برگردانیم راضی نمیشوند و مساله خیلی گستردهتر از این حرفهاست. و ماهم اصلا نباید کوتاه بیاییم. مساله این است که با توجه به شرایط خاص در آمریکا و ایران که در ماههای انتقال قدرت به رییسجمهور بعدی است، آمریکاییهای فرصت دارند ظرف چند ماه آتی با روحانی وارد مذاکره شوند یا اینکه با توجه به این فضایی که در داخل علیه روحانی شکل گرفته و اینکه اصولگرایانی مثل آقای قالیباف اسب خود را زین کردهاند، آمریکا صبر میکند تا با طیفی وارد مذاکره شود که اثرگذاری آن بیش از دولت روحانی است. قطعا برجام برای آمریکاییها در اولویت اول نیست.
آنان مشکلات بسیاری از جمله بحرانهای بعد از انتخابات دارند. برجام برای آمریکاییها در اولویت چهارم و پنجم است و به این زودی به برجام نخواهند پرداخت. بهویژه با توجه به تحریمهایی که ترامپ علیه ایران اعمال کرد. طبعا آمریکا هم صبر میکند تا نتیجه انتخابات در ایران را ببیند و با اصولگرایان که وابستگی بیشتری به قدرت دارند، وارد مذاکره شود. باید توجه کرد که امروز گفتوگو در صورت فراهمشدن شرایط اصولی آن بهترین راهحل است.
در پایان نگارنده مهدی قزل(حیدرپور) معتقد است: باید برجام همانند گذشته با اختیاراتی که به وزیر امور خارجه سپرده شده دنبال شود، اما مسئله مذاکره مستقیم با آمریکا بحث دیگری است که باید براساس مقتضیات موجود آن را پیگیری کرد. بهنظر میرسد نتیجه انتخابات اخیر در آمریکا از تصاعد بحران بین ایران و ایالاتمتحده جلوگیری کند. بهتر است هر دو کشور بهسمت تنشزدایی روند، اما این مسیر با برجام کاملا تفاوت دارد. فضای روانی موجود در جامعه ایران پس از انتخابات آمریکا به سود تکانههای مثبت اقتصادی است و دولت در فرصت باقیمانده باید از این فضا نهایت استفاده را کند. اگر دولت از این فرصت پیشآمده استفاده نکند، بهتبع آن بیشتر جریانات حامی دولت فعلی در انتخابات سال1400 با شکست و آسیب مواجه خواهند شد. مجلس شورای اسلامی با ساختار کنونی یک فرصت را برای اصولگرایان ایجاد کرده تا از طریق آن به پیگیری مطالبات مردم بپردازند. مردم در انتخابات سال آینده بهطور حتم عملکرد مجلس فعلی در رفع مشکلات خود را مدنظر قرار خواهند داد.
اینستاگرام مارادنبال کنید
https://www.instagram.com/ravabetomomiseytareh
سلام وقت بخیر
بنده مقاله شما را کاملا مطالعه کردم
به نظر می رسد نگارنده محترم معنی و مفهوم خسارت محض را اصلا بلد نیستند و توصیه می کنم حتما به فرهنگ لغت برای فهم بیشتر مراجعه فرمایند.
ادعای شما همان ادعای دولت محترم و دار ودسته ایشان در ابتدای امضای برجام است که گفتند، با امضای برجام همه تحریم ها برداشته خواهد شد که غلط بود. در تمام متن برجام یک لغت به معنای لغو تحریم مشاهده نخواهید کرد بلکه کلمه گنجانده شده تعلیق است که می تواند هر لحظه که طرف اروپایی و آمریکایی خواستند تعلیق را غیر فعال نمایند.
این در حالی است که بعد از گذشت یک قرن، در ایران هنوز کسانی هستند که بد عهدی های آشکار و پنهان اروپا وآمریکا که بارها به ایران خسارت زده اند را ندیده یا نمی بینند
رفتار طرف اروپایی و آمریکا در برجام دقیقا عین رفتار دولت انگلیس زمان قاجار است که پیمانی را باحاکمان قاجار امضا می کرد و دولت قاجار شتابزده همه تعهدات خود ار عمل می نمود و نوبت عمل به تعهدات طرف اروپایی که می رسید به بهانه های مختلف مانند این که امضا کننده تعهد نامه اختیار لازم از طرف دولت را نداشته و شما با یک شخص وارد مذاکره شده اید، از عمل به تعهدات شانه خالی می کردند و پیشنهاد پیمانی جدید با شخصی جدید را می نمودند که دولت قاجار در آن زمان که در افول کامل بود چاره ای جز پذیرش پیشنهاد اروپایی با شرایط جدید را نداشت.
الان کشور ما با تمام تحریمها ، با نگاه به توان داخلی در شرایط با ثبات اقتصادی مقبولی قرار دارد که می تواند تمام مشکلات خود را با تکیه بر متخصصین ومنابع داخلی حل کند.
کشور ما وضعیت اش بدتر از سوریه 6سال جنگ داخلی دیده که بدتر نیست ، در حالی که آنها 80 درصد نیاز خود را از داخل و تولیدات داخلی تامین می کنند و در دوسال بعد از فروکش کردن درگیری ها قدمهای خوبی برای باز سازی خود برداشته اند.
شما هم بهتر است به جای القای مذاکره جدید با دولت و اروپایی که به هیچ پیمانی پایبند نیست به فکر ایجاد انگیزه در جوانان و مردم ایران برای تلاش و کوشش در رفع مشکلات با توان داخلی باشید. که اگر این کار را نکنید و خلاف آن عمل کنید خیانت بزرگی به کشور و ملت ایران مرتکب شده اید.
در ثانی وقتی در شبکه های اجتماعی مطلب را منتظر می کنید شهامت آن را داشته باشید که اجازه بدهید در همان جا پاسختان را دریافت کنید.
البته گرچه در مرام شما چنین چیزی دور از انتظار است . که حرفی را بزنید و اجازه پاسخگویی و اظهار نظر به کسی بدهید آن هم در میان جمع