ترور شهید فخریزاده فارغ از اقدامات غیرانسانی و مجرمانه، پیگیر مجموعهای از اهداف برای آسیب جدی به ایران و توسعه ملت است. با گذشت چند روز از این حادثه برخی از ابعاد آن روشن شده و بهتعبیر برخی از تحلیلگران و بزرگان عرصه سیاست میتوان گفت مهمترین هدف این ترور آسیبزدن به ایران در این شرایط بوده است.
بهنظر میرسد تیم ترامپ با همراهی اسرائیل و یک ائتلاف منطقهای بهدنبال ایجاد فضای تنشآلود بوده؛ بهگونهای که درصورت برخورد هیجانی امکان شکلگیری در ابعاد نظامی وجود دارد. فریدمن از تحلیلگران برجسته آمریکایی سناریوی خاورمیانه جدید را برای تیم جو بایدن ترسیم کرده است که نشاندهنده یک نقشه راه تنشآلود توام با پیچیدگیهای امنیتی است.
از طرفی دیگر برنی سندرز یک سیاستمدار سرشناس آمریکایی نیز هدف ترور شهید فخریزاده را هدف قرار دادن آینده مسیر ایران اعلام کرده است. باید خاطرنشان کرد که برخی تفاوتها میان سطح ظرافت در ترور فخریزاده و دیگر دانشمندان هستهای مطرح است و میتوان گفت که شیوه ترور فخریزاده متفاوتتر بوده است. در ترورهای قبلی، یک یا دو نفر شرکت داشتند که ماده منفجره را به خودروی قربانیان میچسباندند و یا از فاصله بسیار کم فرد قربانی را هدف شلیک قرار میدادند.
اما، در ترور فخریزاده، چند نفر شرکت داشتهاند و در ابتدا، خودروی جلویی منفجر شده و سپس، فخریزاده پس از خروج از خودرو از فاصله زیادی مورد شلیکهای الکترونیکی قرار میگیرد. ترور فخریزاده از ماهیت نمادینی برخوردار است. او شخصیت اول در برنامه هستهای ایران بود. این ترور دقیقا زمانی اتفاق افتاد که انتقال دولت در آمریکا در جریان است و از سرگیری توافق هستهای سخن در میان است. به احتمال بسیار زیاد دیدار مایک پومپئو، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی در روز 22 ماه نوامبر اتفاقی نبوده است.
آنچه میتوان از ترور شهید فخریزاده برداشت کرد، آسیبپذیری هرچه بیشتر و درنهایت تسلیم ایران در شرایط کنونی است، بهگونهای که میتوان این اهداف را در دو بعد داخلی و بینالمللی مورد ارزیابی قرار داد. در حوزه داخلی واکنش به این ترور با سه سطح روبهرو است. بهنوعی تضاد و اختلاف بین این سطوح اصطکاک بین نیروهای سیاسی است که میتواند در نهایت آسیبپذیری شاکله سیاسی و شکاف جناحی را به همراه داشته باشد. رویکرد اول باور به اقدام سریع و تهاجمی دارد.
در این رویکرد یک هدف مشخص، از پیش تعیینشده که عمدتا مورد خصم و تهاجم رفتاری قرار گرفته و در یک بازه بلند سیاستگذاریهای تقابلی اتخاذ میشود. سطح دوم، ضمن بررسی دقیق حادثه و اشراف نسبت به آن هدفهای جانبی ترور با ایجاد ظرفیتهای جدید بهخصوص در ابعاد حقوق بینالملل آسیبهای ناشی از آن را به حداقل رسانده و مانع از تسری وسعت آن به مسائل استراتژیک دیگر و کلان میشود. سطح سوم، کاملا یک نگاه منفعلانه داشته و ضمن محکومیت لفظی حادثه رخداده هرگونه پاسخگویی به این موضوع را از دستور کار خارج میکند.
بعد بینالمللی نیز دارای سه سطح است؛ رویکرد اول، نگاه خصمانه به ساختار نظام بینالملل و بازتولید تقابل است. در این رویکرد اتخاذ سیاستهای تقابلی از جمله سیاستهای مطلوب تلقی میشود. نگاه دوم، با حفظ شرایط و چارچوبهای بینالمللی ضمن حرکت در قالب حقوق بینالملل، کسب ظرفیتهای جدید تعاملی و توسعه روابط را بهمنظور کاهش آسیبپذیریهاست و هرگونه اقدام خصمانه با مقبولیت بینالمللی پیگیری میکند.
در نگاه سوم، وابستگی بلوکی و جلب حمایت از جانب قدرتهای بزرگ مانند روسیه و چین بهمنظور حمایت و کاهش آسیبپذیریها موردتوجه است.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: اثبات و شواهدی مبنی بر فعالیت ایران در راستای ساخت بمب هستهای وجود ندارد. ترور شهید فخریزاده اقدام سیاسی بهشمار میرود که مانع از پیشرفت برنامه هستهای ایران نمیشود. اگرچه، برخی معتقدند که فخریزاده نقش اصلی را در فعالیت هستهای ایران ایفا میکرده، اما باید گفت که برنامه هستهای فقط متعلق به یک نفر نیست.
هدف از این ترور، خدشه واردکردن به دیپلماسی بوده است و نه ممانعت از پیشرفت برنامه هستهای ایران. در این راستا بازگشت ایالاتمتحده آمریکا به برجام و آغاز فصل پساترامپی نباید موضوع را مشمول مرور زمان کند و انتقام سخت طولانی نشود.
لذا پاسخ هوشمندانه بهمعنای آغاز توسعه روابط بینالملل، محکومیت جهانی این رخداد و گشودن بسترهای جدید بهعنوان یک حوزه استراتژیک است که منجر به تلاش آنان برای افزایش سطح تعاملی میشود. در این رابطه علاوه بر احترام به حقوق بینالمللی زمینههای نقشآفرینی هرچه بیشتر ایران را بهعنوان یک قدرت مورد تاکید قرار میدهد. بنابراین روشن است که برای این منظور نیاز به یک رویکرد هوشمندانه است.
https://www.instagram.com/ravabetomomiseytareh