این روزها حرف و حدیثهای کرونایی و برجامی ذهن مردم را به خود مشغول کرده و رخدادهایی که حول محور این مسائل ایجاد میشود مردم را اذیت میکند. حرف اول اینکه همه خوب میدانیم بهحق و بهدرستی از زحمات کادر درمان صحبت میکنند. در رسانهها هم از شهدای کادر درمان و بهویژه پزشکان و پرستاران عزیزی که ماههاست مشغول خدمت صادقانهاند فراوان گفته میشود. افکار عمومی هم نگاه مثبتتری به جامعه پزشکی پیدا کرده که رویکرد درستی است. تحتتاثیر مطالبه عمومی، دولت هم در حد توان در مسیر استیفای حقوق آنان گامهایی برداشته و اصلاحاتی هم در مورد حقوق و مزایای آن عزیزان صورت گرفته و در یک کلام در عصر کرونا، نگاه به کادر درمان اصلاح و ترمیم شده است.
اما درباره سایر گروههای اجتماعی و مشاغل متاثر از این همهگیری کمتر صحبتی صورت میگیرد. اگر هم خبری جسته و گریخته شنیده میشود در میان انبوه خبرهای دیگر گم میشود.
همه ما از شهدای سلامت خبرهایی خوانده و تصاویری دیدهایم که خداوند جایگاه همه را در بهشت رفیع گرداند اما از آمار رانندگان تاکسی که به کرونا مبتلا شده یا بهخاطر کرونا درگذشتهاند چه اطلاعاتی داریم؟ از کارکنان آتشنشانی که در طول سال گذشته به کرونا مبتلا شده و جان باختهاند چه میدانیم؟ از کارکنان شهرداریها چهطور؟ مثلا رفتگران زحمتکشی که اسیر این بیماری شده و درگذشتهاند؟
رانندگان اتوبوسهای شهری و بین شهری، کارگران میادین میوه و ترهبار؟ کارگران ساختمانی و غیرساختمانی؟ ادارات و بانکها و مراکزی که با مردم سرو کار داشتهاند؟ کسبه و مغازهداران؟ و… اما در این مقال منظور بررسی آمار قربانیان طیفهای مختلف یا نقد دولت یا صداوسیما و رسانهها برای عدم اطلاعرسانی مناسب در این موارد یا مسایلی از این قبیل نیست؛ اصل موضوع چیز دیگر و شاید مهمتر از همه آنچه که تاکنون گفته شد، است.
بسیاری از کسب و کارها تعطیل شده و بسیاری از کانونهای خانوادگی بهخاطر همین تعطیلی و آثار مترتب بر آن از رونق افتاده و بسیاری را به شرمساری و خجلت کشانده است. همهی حرف این نوشتار این است که باید برای این جمع کثیر از شهروندان کاری کرد.
به هرحال آنان که کارمند دولت یا سایر نهادهای حاکمیتی و حکومتی هستند و از بیتالمال ممر مستمر دارند، چه بر سرکار باشند و چه نباشند، حقوقی اندک و متوسط و معدودی هم نجومی میستانند و روزگار میگذرانند؛ اما طیف وسیعی هم هستند که دست در هیچ خوانی ندارند.
اما حرف دوم درخصوص برجام است که اعصاب همه را به هم ریخته و هر روز از زبان مسوولین میشنویم آمریکا باید تحریمها را لغو کند تا ما به تعهداتمان در برجام برگردیم، حرفی است که در مدت نزدیک یکماه بعد از سقوط ترامپ و روی کار آمدن بایدن هر روز چند بار میشنویم.
از آن طرف هم میشنویم که هر روز میگویند اگر ایران به تعهدات برجامی خود برگردد، ما هم تحریمها را لغو میکنیم. وقتی در اینجا رهبری با صراحت اعلام میکنند ما به تعهدات برجامیمان برخواهیم گشت به این شرط که آمریکا تحریمها را لغو کند و تاکید میکنند که این، سیاست قطعی ایران است و تمام مسوولین نظام جمهوری اسلامی آن را قبول دارند، دیگر نیاز به تکرار این سیاست اعلامشده توسط سایرین آن هم بهصورت هرروزه و حتی هر روز چندبار نیست.
معنای اعلام این سیاست توسط رهبری این است که مجریان به سراغ عملیکردن این سیاست بروند و راه عملی اجرای آن را پیدا کنند. این را همه مردم به روشنی میفهمند و قبول هم دارند ولی بسیار هم تعجب میکنند که چرا مسوولین اجرائی بهجای تکرار مکرر آن، به دنبال پیداکردن راهی برای اجرائی ساختن آن نمیروند؟ آیا مسوولین خبر ندارند که بعد از سیر نزولی قیمتهای ارز و سکه در اثر انتشار اخبار مثبت احتمال بازگشت آمریکای بایدن به برجام، حالا بار دیگر قیمت ارز و سکه سیر صعودی پیدا کرده و بهدنبال آن قیمت کالاهای مورد نیاز مردم هم افزایش یافته؟ آیا حضرات نمیدانند اقدامات عملی مثبت آنان در جهت حل مشکلات تحریم، مردم را از نکبت گرانی نجات میدهد و در زندگی آنها گشایش ایجاد میکند؟ آیا نمیبینند که بایدن بسیاری از فرمانهای ترامپ را لغو کرده و در مورد جنگ یمن، خارجکردن انصارالله از فهرست سیاه تروریستها و فروش سلاح به عربستان و امارات تصمیمات مثبتی گرفته؟ این میتواند فرصتی باشد برای لغوکردن تحریمهای ظالمانه آمریکا و بازگشت به برجام.
درپایان نگارنده مهدی حیدرپور براین نکته اذعان داردک:میدانیم و میدانید که در ایران کاسبان تحریم، در آمریکا سرانگشتان صهیونیستها و در اسرائیل خود صهیونیستها خواهان نابودی برجام هستند. آیا وجود این دشمنان قسمخورده مردم، کافی نیست که شما مسوولین را از مرحله حرف به عمل بکشاند؟!
اینستاگرام مارادنبال کنید
وزارت بهداشت اعلام می کند که کرونای جدید خیزش خطرناک تری دارد. خواهش می کنیم دستورالعمل های جدیدرا قبل از آن که واگیردارشود به عموم مردم اطلاع رسانی کنند.