سال پیش در همین روزها ورود مهمان ناخوانده ویروس »کووید -19« به کشور در سراسر کشور نمایان شد و زنگهای خطر را به صدا درآورد که نتیجهی آن اعلام رسمی همهگیری ویروس در سوم اسفند بود که بهنوعی واردکردن شوک به جامعه در راستای مشارکت و همراهی مردم با سیاستهای خودمراقبتی و رعایت پروتکلهای بهداشتی بود. به قول ستاد ملی مبارزه با ویروس کرونا، کشور ما با پشت سرگذاشتن سه دوره بحرانی، در آستانه ورود به پیک چهارم قرار دارد، آنهم با شرایطی متفاوت از دفعات قبل که با عنوان »ویروس انگلیسی جهشیافته« مطرح میشود که براساس پیشبینیهای کارشناسان، همهگیری و تلفات آن شدیدتر از پیکهای قبلی خواهد بود.
درواقع بیماری کرونا شاید بهدلیل برخی ناهماهنگی در سیاستگذاری و اجرا یا سستی آموزشها و قواعدی که برای فاصلهگذاری اجتماعی ضرورت دارد، وارد موج چهارم میشود. در حالیکه بسیاری از کشورهای دیگر مشغول مهار موج سوم و انجام پروژههای بزرگ واکسیناسیون هستند، در کشور ما از موج چهارم در اسفند و حتی موج پنجم پس از سفرها و تعطیلات نوروزی سخن گفته میشود! اما پشتوانههای زندگی در کشور ما، عمدتا مرهون برنامهریزی و امکانات دولتها بوده و هنوز هم حکومت است که با سرمایهگذاری و تصمیمگیری، افقی برای جامعه تعیین و سپس قوانین مربوطه را نیز بهصورت امر و نهی به نهادهای مربوطه و مردم ابلاغ میکند.
مشارکت مردم به اموری نمایشی تقلیلیافته و کرونازدگی و محدودیت تجمعات هم سبب شده است تا مراسم نمادین و با اهمیتی مانند راهپیمایی روز 22 بهمنماه و گردهماییهای دهه فجر، فرصتی برای ضربهزدن به رقیبان سیاسی قلمداد شود و عدهای موتورسوار در خیابانها جولان دهند و به رییسجمهوری منتخب ملت توهین کنند.
مرگ بر این و آن گفتن، بدون تعیین حد و رسم تربیتی یا اعتبار اخلاقی، انگار دیگر به امری عادی بدل شده و هرکس اندک نفوذ و قدرتی داشته باشد، قادر است عدهای از افراد هیجانزده و فاقد بینش و درک سیاسی را گرد خود جمع کند و آشفتگی و شایبهای در صحنه سیاسی و اجتماعی بهوجود آورد.
پرسش این نیست که رقابت سیاسی به این شکل درست است یا نادرست، یا اینکه هزینههای آن را چه کسانی میپردازند یا قرار است بپردازند؟ بلکه باید روشن کنیم که تا چه زمانی قرار است اقلیتهای فاقد وجاهت و مبری از قاعده و قانون، مطابق منافع و گرایشات افرادی خاص میانداری کنند و به مبتذلترین شکلها و بدترین الفاظ، رقبای خود را مورد تهدید و تهاجم قرار دهند؟ این نمایشهای ناشیانه، دیگر به غیر از چند نفر تماشاچی و آمر و بازیگردان ورشکسته را نمیتواند تحتتاثیر قرار دهد.
سالهاست که مردم با آراء و انتقادات خود، با کنشهای ملایم و متین همراه با نقدهای منطقی و مستدل، این جریانات را نمیپسندند و ناخرسندی خود را ابراز میکنند، اما تنها نارضایتی عمومی نیست، بلکه هزینههای اجتماعی و تحقیر نظم اجتماعی و اراده و روان جامعه نیز هدف آسیبهای این جماعت و این رفتارهاست.
بارها خسارات اقتصادی به کشور وارد و سرمایه آرامش و امنیت عمومی خدشهدار شده است. گاهی در سطح بینالمللی آسیب دیدهایم و ناچار به کنشهای انفعالی و پاسخگویی و اعاده خسارات بودهایم. سوزاندن روحالقوانین و آتشکشیدن به آرامش و نظم ذاتی مردمی مانند ملت ایران، واقعاً کاری شریرانه و ناپسند است.
براساس شرایط مربوط به اپیدمی ویروس کرونا، ویروسهای دیگری پا به عرصه وجود گذاشتند که مستقیما سلامت اجتماعی و امنیت روانی جامعه را هدف گرفتهاند و چنانچه اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان حوزه سلامت معتقدند که هرگونه استرس و فشارهای روانی، قدرت دفاعی بدن را کاهش داده و مقاومت در مقابل ویروس کووید- 19 را میشکند.
به زعم نگارنده، یکی از خطرناکترین ویروسهای مورد بحث، ویروس تورم و گرانی لجامگسیخته است که بهشدت بر نیمی از جمعیت کشور فشار معیشتی و مستمر وارد میکند و آنها را برای پاسخگو بودن نسبت به حداقل نیازهای ضروری خانواده وادار به تلاش و فعالیت مضاعف از یکسو و کمتوجهی به پروتکلهای بهداشتی به جهت هزینهبر بودن آن از سوی دیگر میکند.
نانآوران خانواده برای کوچکترشدن سفره خود ناچار به تلاش بیشتر هستند که چاره این درد، نه بستههای حمایتی، بلکه تدبیر هوشمندانه و عملی نسبت به جلوگیری از افت روزانه ارزش پول ملی و کنترل همهجانبه قیمت کالاهای اساسی است. اما دومین علت، همین ویروس لعنتی تورم، سببساز ویروس خطرناک دیگری شده که آن هم بیاعتمادی به مسوولان و افزایش شکاف است. مردمی که »بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران« آنها را خالق، صاحب انقلاب و حافظان نظام معرفی میکردند.
درپایان نگارنده مهدی حیدرپورمعتقداست:همه میدانیم که راه نجات از این بحران، تلاش مشترک و همدلانه مسوولان و مردم است سهم مسوولان، فراهم آوردن شرایط بهتر معیشتی با چارهاندیشی نسبت به کاهش ارزش پول ملی و تورم لجامگسیخته همراه با تعجیل در مصونسازی حداکثری جامعه در حداقل زمان از طریق واکسیناسیون است و سهم مردم نیز رعایت پروتکلهای بهداشتی و خودمراقبتی حداکثری که لازمه آن تقویت احساس امنیت از ابعاد مختلف و کاهش استرسهای ناشی از دغدغه معیشت است. چنین وضعیتی میتواند اعتماد تضعیفشده را ترمیم کند که حاصل آن همراهی بیشتر آنها با سیاستهای ستاد ملی مبارزه با کرونا در راستای برونرفت از این بحران پس از یکسال خواهد بود.
اینستاگرام مارادنبال کنید
پدر رانت بسوزد که چطور شما را وادار میکند هر روز مطلبی شاخص ویژه کسی که حتی توان اجرای یک سکانس 2دقیقه ای را ندارد و در دوران ورزشی اش هرگز حرکت چشمگیری نداشته، این همه بنویسید. همین رانت، پژمان جمشیدی را به عالم بازیگری آورد و هر روز میدان بزرگ تری را دراختیار او قرار داد در حالی که بسیاری از بازیگران مطرح و هنرمند کشورمان اکثرشان پشت خط هستند.