جهانی که امروز زیستگاه ما انسانهاست، مالامال است از تبعیض، پایمالکردن حقوق بشر و نادیدهگرفتن حقوق شهروندی. فریاد حمایت از حقوق بشر از همهجا بلند است ولی آنان که با صدای بلندتر چنین ادعایی را سر میدهند، دروغگوتر از دیگراناند. نژادپرستی، استثمار، چپاول ثروت ملتها، جنگ و قتل و غارت، شیوه متداول قدرتمندان امروز جهان است. آنها چنگیز و هیتلر و نرون را سمبل جنایت معرفی میکنند ولی جنایتی که خودشان علیه انسانها مرتکب میشوند بهمراتب هولناکتر است با این تفاوت که جنایت امروز در پوششی از تبلیغات زیبای دموکراسی و حمایت از حقوق بشر صورت میگیرد و مرتکبان آن، خود را هموارکنندگان راه زندگی مسالمتآمیز انسانی جا میزنند.
حمله به دبیرستان سیدالشهداء کابل که با شهادت قریب به هفتاد دانشآموز بیگناه و زخمیشدن بیش از صد دانشآموز دیگر همراه بود، رویداد جدیدی از قصه پر غصه شیعیان مظلوم افغانستان است که در قالب سریالی از کشتارهای هدفمند، روی میدهد. طی دو سال گذشته، بارها، مراکز متعدد غیر نظامی در مناطق شیعهنشین افغانستان و بهویژه کابل از مسجد گرفته تا بیمارستان زنان و زایمان و مراکز آموزشی و مدارس، هدف حملات انتحاری گروههای تروریستی واقع شدهاند.
کثرت این حملات و چگونگی آنها، نشان میدهد که این اتفاقات، بهصورت سیستماتیک در حال برنامهریزی و اجرا هستند و از این منظر، مهم است که بدانیم، چه کسانی پشت پرده این عملیاتهای تروریستی قرار دارند اما یافتن پاسخ برای این پرسش، چندان هم ساده نیست چرا که مجموعههای متعارض و مختلفی، میتوانند از این ظلم سیستماتیک در افغانستان، سود ببرند و متهمکردن قطعی هریک از این گروهها یا جریانها، نیازمند مستندات محکمهپسندی است که در شرایط غیر عادی کنونی، دسترسی به آنها نسبتا غیر ممکن بهنظر میرسد اما علیالحساب، داعش، بخشی از گروه طالبان و به ادعای برخی یک جریان خبیث در داخل حکومت، از سوی افکار عمومی در افغانستان، بهعنوان اصلیترین متهمان چنین وقایعی مطرح میشوند.
داعش، بهدلیل دشمنی ذاتی با شیعیان، در هرجایی که بتواند، ضربههای خود به بدنه جامعه شیعه را وارد میکند. از سوی دیگر، طالبان هم در بیست سال گذشته، همواره شیعیان و هزارهها را، انگشت ششم میپنداشتهاند و بخشی از نیروهای تندرو و افراطی طالبان، چندان بیمیل نبودهاند که با کشتار شیعیان، از یک سو بر شیعیان فشار وارد کنند و از سوی دیگر، دولت افغانستان را تحت فشار قرار دهند. از سوی دیگر، متاسفانه دولت افغانستان نیز حمایت مناسبی از شیعیان انجام نداده است.
اما بعد از بیست سال اشغال نظامی افغانستان از سوی آمریکا سرانجام گروههای ارتش آمریکا، خاک این کشور را ترک میکنند. وزیر خارجه دولت »بایدن« گفت: آمریکا نیروهای باقیمانده نظامی خود را از افغانستان خارج میسازد، اما افغانستان را به حال خود رها نمیکند! سیاست دولت بایدن، همکاری و حمایت سیاسی با دولت این کشور و ادامه کمکهای اقتصادی و فرهنگی به افغانستان است. ما همچنان مسیر برقراری صلحی پایدار از طریق مذاکره دولت افغانستان با طالبان برای امضاء سند موافقت کامل را پی خواهیم گرفت.
همه رسانهها و محافل خبریـ سیاسی در جهان در حالی که اخبار تخلیه نظامی افغانستان از سوی آمریکا و کشورهای همراه آن (گروه ائتلاف) را در صدر خبرها و گزارشهای خود دارند، بر دو نکته اصلی نیز تاکید میکنند: اول، آمریکا بعد از بیست سال اشغال افغانستان نه برای خود و نه برای مردم این کشور، دستاوردهای بزرگی نداشته است. اگرچه انتخابات برای تشکیل ارکانهای حکومتی و نهادهای قانونی در این کشور استقرار یافته است، اما افغانستان همچنان کشوری با تعریف قومی ـ طایفهای همراه با تضادهای گوناگون است.
شعار آمریکاییها هنگام اشغال افغانستان دو فصل اصلی داشت.
1. استقرار امنیت پایدار در سراسر این کشور
2. عبور افغانستان از کشوری عقبمانده به رشدیافته همراه جامعهای مدرن و چرخه اقتصادی سازنده و مطلوب. هر دو شعار آمریکاییها نهتنها تحقق نیافت که همه نقدها و گزارشهای آماری، حتی از سوی آمریکاییها، حکایت از شکست وعدههای آمریکایی در افغانستان دارد. تا جایی که امروز کاخ سفید اذعان میکند، بزرگترین مشکل و بحران افغانستان، نبود امنیت و بههمریختگی اقتصادی تا حد فروپاشی مالی و فقرزدگی عمومی در این کشور است! دوم، تجربه بیست سال اشغال نظامی افغانستان بهجای امید به آینده برای افغانها، چنان محصول ناامیدی بهبار آورده است که مهاجرت به هر کشور دیگری را ترجیح میدهند.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: بدون شک شیعیان افغانستان باید بهسمت قویشدن بروند چرا که وقتی در کشوری مانند افغانستان دولت مرکزی توان مراقبت و محافظت از جان و مال و ناموس این شیعیان مظلوم را ندارد نمیتوان از آنها انتظار داشت برای قویشدن و مراقبت از خود دست روی دست بگذارند. چرا که قویشدن در این وضعیت، اولین اقدام لازم برای حفظ جان است اما از آن مهمتر، عبور از جریانهای قومگرایی است که سرنوشت مردم را در بازی منافع شخصی خود و خانوادهشان به معامله گرفتهاند.
اینستاگرام مارادنبال کنید