مهمترین تئاتر سیاسی 1400 حتی اگر نپذیریم که از همان آغاز روند نامنویسی و وقتی آغاز شده که مدعیان یک به یک به ستاد انتخابات میرفتند و رقص شناسنامههایشان، روبهروی لنز دوربین عکاسان و تصویربرداران، صحنههایی تاریخی از مستند انتخابات ایران میشد، احتمالا باید قبول کنیم که این اجرای تماشایی، ساعت 6 عصر شنبه شروع شده و نقشهای اصلی قصه انتخابات سیزدهم، کارشان را بنا به سناریویی که در ذهن دارند، آغاز کردهاند. چنانکه هنوز ساعتی از پایان مهلت ثبتنام نگذشته بود که سوی اخبار انتخاباتی از سطح گمانهزنی رسانهای دربارهی ورود این یا آن چهره شاخص به صحنه رقابت، به سمت آن چرخید که بازیگردان ستاد این کاندیدا کیست، راهبرد تبلیغاتی کمپین آن یکی را چه کسی طراحی و تدوین کرده، فیلم انتخابات فلانی را کدام کارگردان میسازد و دفتر و ستاد مرکزی آن دیگری کجای شهر و کی افتتاح خواهد شد.
اما در 5 روز مهلت ثبتنام نامزدهای ریاستجمهوری، 45 نفر از مسوولین سابق و لاحق که ترکیبی هستند از رییسجمهور، رییس مجلس، رییس قوه قضائیه، رییس صداوسیما، نماینده مجلس، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو مجلس خبرگان رهبری، رییس بانک مرکزی، وزیر و... به جمع ثبتنامکنندگان پیوستند و همه گفتند برای نجات کشور آمدهایم، ولی هیچیک از آنها نگفت نجات کشور از چه چیزی و از دست چه کسی؟ این، بزرگترین سوال این روزهای مردم است که این حضرات قصد دارند کشور را از دست چه کسی نجات دهند؟ و مهمتر اینکه اگر کشور در وضعیتی قرار دارد که نیاز به نجاتیافتن دارد آیا خود این افراد از کسانی نیستند که آن را به این وضعیت دچار کردهاند؟ اگر کسی که 8 سال رییسجمهور بوده در بهوجود آمدن این گرفتاریها سهمی ندارد، چه کسی تحریمها را برای این کشور تدارک دیده؟
اگر کسانی که سالها در مجلس بودند سهمی در پدید آمدن وضعیت کنونی ندارند، دیگران چگونه توانستند کشور را دچار این شرایط دشوار کنند؟ کسی که بیش از 40 سال در مناصب قضائی شاهد شکلگیری ناهنجاریها بوده و مانع بروز آنها نشده، حالا چگونه میخواهد با آنها مبارزه کند؟ کسانی که بلندگوی بزرگ تبلیغاتی کشور را هرکدام حداقل 10 سال در اختیار داشتند و نتوانستند افکار عمومی و فرهنگ جامعه را متناسب با اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی شکل بدهند، حالا چگونه میخواهند آب رفته را به جوی بازگردانند؟ مردان اجرایی مدعی علم اقتصاد که در زمان تصدی آنها ارزش پول کشور به نزدیک صفر تنزل پیدا کرد، چگونه میخواهند بحران اقتصادی را برطرف کنند؟ مجمعنشینانی که هنوز نتوانستهاند تشخیص بدهند FATF به مصلحت کشور است یا نه، آیا میتوانند کشتی گرفتار تلاطم کشور را از این دریای پرتلاطم به ساحل نجات برسانند؟ پاسخ این سوالها از نظر مردم، منفی است هرچند خود نامزدها ادعاهای بستهبندیشده در زرورق پیچیدهشدهای را آماده کردهاند که لابد در فرصت 20روزه تبلیغات انتخاباتی عرضه خواهند کرد البته مثل همیشه سرتاسر توجیه و شعارهای بیپشتوانه.
در این میان با توجه به سابقه #سیاسی این چهرهها، شاید ابهام چندانی دربارهی مواضع سیاسی و فرهنگی آنها نباشد ولی درباره اقتصاد بهویژه با توجه به پیچیدگی مسائل اقتصاد ایران و تعدد مشکلات اقتصادی قطعا ابهام جدی درباره مواضع نامزدها وجود دارد. این ابهام در شرایطی است که انتظار میرود با توجه به شرایط فعلی کشور، بحث اقتصاد، محور اصلی مباحث و برنامههای کاندیداهای انتخابات 1400 باشد.
به همین دلیل ضرورت دارد هریک از نامزدهای اصلی، گفتمان اقتصادی مشخصی را مطرح کنند تا بتوان درباره آنها به جمعبندی رسید اما برای رسیدن به این گفتمان اقتصادی توجه به چند نکته ضروری است:
1. ابتدا باید فهرستی از چالشهای اصلی اقتصادی کشور مشخص شود و نامزدها راجع به هریک از این چالشها ابراز موضع کنند. تمرکز روی موارد خاص و محدود مثل توزیع یارانه یا رفع مشکلات بورس بدون توجه به سایر چالشهای اقتصاد و ارتباط بین هریک از اجزای اقتصاد، موجب میشود تصویری ناقص از ذهنیت اقتصادی نامزدها ارائه شود و در پی آن گفتمان اقتصادی ناقصی شکل بگیرد که نتوان برمبنای آن نگاه جامعی به رفع چالشهای اقتصادی داشت.
2. اولین و بدیهیترین تعریف از علم اقتصاد، منابع محدود در برابر نیازهای نامحدود است. بنابراین ارائه هرگونه وعده اقتصادی بهویژه اگر ناظر به توزیع منابع بیشتر باشد باید به این مساله پاسخ دهد که منابع جدید برای نیازهای جدید تعریف شده چگونه فراهم میشود. آنهم در شرایطی که هماکنون با کسری منابع بهویژه در بودجه دولت مواجه هستیم و پیشبینی کسری بودجه امسال رقم قابلتوجهی است. در این شرایط تعریف هزینههای قطعی بر پایه منابع احتمالی بهمنزلهی تشدید کسری بودجه، استقراض بیشتر از بانک مرکزی و افزایش تورم است.
اما دورنمای مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری 1400 را از هماکنون میتوان بسیار سیاه و ناامیدکننده ارزیابی کرد. مردم ایران از مناظرههای داوطلبان ریاستجمهوری در چند دوره گذشته خاطرات تلخی دارند. طبعا مناظرهکنندگان این دوره، با تجربیاتی که از گذشته دارند در این فن استاد شدهاند. این استادان، اگر با همان روش که تجربه کردهاند به صحنه مناظرههای تلویزیونی وارد شوند، چیزی غیر از بیحیثیتکردن همدیگر و ناامیدساختن مردم نسبت به نظام و آینده کشور عرضه نخواهند کرد.
آیا مسوولان نظام فکر میکنند ذهن جامعه تحمل چنین آوار سنگینی را خواهد داشت؟! آیا بازهم رسانه ملی قرار است شیپور شعارهای بیپشتوانه، تهمتهای خلاف شرع و عقل و وعدههای فریبکارانه کسانی باشد که به هر قیمتی میخواهند بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزنند آن هم کسانی که همگی در پدیدآمدن وضعیت موجود سهیماند؟ داوطلبان ریاستجمهوری شاید حق داشته باشند هرطور که بخواهند با همدیگر برخورد کنند، ولی ما حق نداریم به آنها اجازه بدهیم نظام را بیاعتبار جلوه دهند و مردم را ناامید کنند.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور معتقد است: انتخابات مقطع مهمی از ریلگذاری برای توسعه اقتصادی کشور است. علاوه بر مشارکت پرشور و انتخاب اصلح، جهتدهی فضای انتخاباتی به نامزدها برای ارائه برنامهای غیرشعاری و تحولآفرین و رفع چالشهای اقتصادی موجب میشود تا گفتمان مشخصتری درباره آینده اقتصاد ایران شکل گیرد. بنابراین از فرصت انتخابات برای شکلگیری چنین گفتمانی باید استفاده کرد.
اینستاگرام مارادنبال کنید
رفتار زشت و قبیح حراست یک مرکز درمانی و بی حرمتی و تعدی به یک خانم خبرنگار باید زنگ خطری باشد برای مسئولان محترم حراستهای همه مراکز که در گزینش افراد و اغماض به پرسنل شون و البته آموزش هاشون قدری تجدید نظر کنند.