همانطور که در جریان هستید چند روزی است تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری شروع شده و بازار طرحها و وعدههای اقتصادی سیاسی نامزدهای انتخابات داغ است. درواقع با آغاز فعالیتهای تبلیغاتی کاندیداها شاهد آنیم که مجددا سیاست حمله به گذشته و بیتوجهی به آینده و برنامه و راهکار، به سیاست اصلی برخی کاندیداها بدل شده است. اینکه ما تا بهحال دولت و کارگزار خوب نداشتهایم، سیاستها لیبرالی و برخی اوقات حتی مبتنی بر اندیشه سکولار بوده، انقلابی نبوده، به فساد ساختاری کمک کرده و به طبقات فقیر بیتوجهی شده و… گرچه ممکن است برای عوام اوقات انتظاری خوشی بیافریند اما برای نخبگان جامعه چیزی جز نگرانی و تشویش به همراه ندارد. در این خصوص هفته گذشته رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس درخصوص این مساله تذکر دادند و فرمودند:
»شعارهای غیرواقعبینانه هم داده نشود. شعارهای غیرواقعبینانه گاهی ممکن است فریب مردم تلقی شود. با توجه به امکانات کشور و واقعیات کشور بایستی شعار داد و وعده داد.« این هشدار رهبر انقلاب به این دلیل مهم است که شعارها و وعدهها ممکن است در یک سطح مشخص متوقف نشود و یا تبدیل به مسابقه وعدهها بین نامزدهای مختلف، در عمل انتظاراتی را درباره سطحی از وعدهها ایجاد کند که فرد پیروز انتخابات چه بخواهد و چه نخواهد و چه وعده داده باشد یا نداده باشد، مجبور شود برای تحقق آن وعدهها حرکت کند. در دورههای انتخاباتی طی سنوات گذشته، کاندیداهای اصلی شعارهای کلی میدادند.
اکنون کاندیداهایی فرعی برای اینکه بهزعم خود جلب رای کنند، وعدههایی سر میدهند که بعضا اگر در سطح جامعه انعکاس پیدا کند جز روش پوپولیستی چیز دیگری نیست و رای گرفتن بدین طریق با وعدههای فریبنده تعریف میشود. وقتی یک کاندیدا از 500 میلیونتومانی که قرار است به جوانان دهد، سخن میگوید، چگونه مدیر و مدبری است که نهاد نظارت تدبیر و مدبر بودناش را احراز کرده که میتواند امور اجرایی مملکت را اداره کند؟ آیا از تعداد جوانان بیخبر است یا در شماره هم نمیداند که 500 میلیونتومان چقدر است؟ اگر فقط 10 نفر به همین اعتبار به کاندیدای مذکور رای دهند با توجه به اینکه آقای مصری هم شور انتخاباتی را فریبنده دانست ولی وقتی کاندیدایی برخلاف نظر بزرگان بخواهد شور انتخاباتی راه بیندازد که منجر به جمعیت رایدهنده پای صندوقها شود، بهکار بردن وسایل متقلبانه جهت فریب است که منجر به رای میشود.
یا دیگری از انجام کاری سخن میگوید که ارزش پول ملی به سومین پول قدرتمند جهان بعد از دلار و یورو تبدیل خواهد شد! این درحالی است که قدرتمندترین پول جهان کویت، امارات یا یوان چین است که دنیا را از نظر اقتصادی به بازی گرفته. وقتی با تورم دورقمی 50 درصدی، عدم اشتغال و بیکاری جوانان تحصیلکرده سرخورده در جامعه مواجهایم، چگونه میشود که ریال ظرف چهار سال تبدیل به قدرتمندترین پول شود؟ یا زنان خانهداری که قرار است در دولت کاندیدایی شاغل محسوب شوند، درحالیکه شاغل باید از بیمه و حقوق بازنشستگی و بیمه سلامت برخوردار باشد.
تعداد خانوار ایرانی را اگر 30 میلیون در نظر بگیریم و 20 درصد زنان خانوار شاغل محسوب شوند، باید در تامین اجتماعی برای هریک پرونده اشتغال باز شود تا بیمه شوند آن هم نه فقط بیمه سلامت که بیمه مشاغل! کاندیدای دیگری که قرار است 450 هزارتومان یارانه دهد چگونه خواهد توانست وقتی یارانه 45 هزار و 500 تومانی از دهه 80 تاکنون در هیچ دولتی افزایش پیدا نکرده است.
یارانهای که در دولت معجزه هزاره سوم و نه در دولت روحانی همین مقدار ثابت ماند و حتی در دیماه 98 که قیمت بنزین سه برابر شد دیناری به آن اضافه نشد چون امکان عملی آن وجود ندارد. 45 هزارتومان امروز در ماه رقمی نزدیک به دو دلار برای هر فرد و در یک خانواده چهارنفره هشت دلار در ماه است و بیژن زنگنه، وزیر نفت از وحشت هرماهه تامین و واریز همین مقدار سخن میگوید ولی این کاندیداها چنین وعدههایی میدهند.
بهعبارتی دیگر کاندیدایی از ظرفیت فراوان کشور در امر صادرات بدون حتی نیاز به رفع تحریمها سخن میگوید که از همین حال پیداست کاری از دست او ساخته نیست. چون همه کشورهای همسایه نیز آنقدر مستقل و فداکار نیستند که مراودات بینالمللی خود را فدای مناسبات همسایگی کنند و بهاصطلاح فدایی ما شوند. دیگری از چندبرابرشدن یارانهها بهویژه یارانه انرژی حرف میزند و نمیگوید که این کار نیازمند واقعیشدن قیمت حاملهای انرژی و بخشی از ضرورت اصلاح ساختاری اقتصاد است.
قدرمسلم میتوان حداقل در کوتاهمدت و بهعنوان امری ناگزیر و موقتی برای کاهش اثرات حذف یارانههای انرژی بر زندگی و معیشت مردم بخش قابلتوجهی از این درآمد را بهعنوان دفع افسد به فاسد باز توزیع کرد (که در این صورت دهبرابرشدن و حتی بیشتر مبلغ یارانهها هم قابلتوجیه است)؛ اما وقتی میگوید بدون افزایش بهای انرژی یعنی وعده سرخرمن یا چاپ پول یا استقراض و گشایش موقت و کوتاهمدت و به جان خریدن بحرانها و تورمهای کمرشکن بلندمدت.
هنوز هم در تبلیغات حداقل تا اینجای کار، صرفا اظهارات عزیزان بیشتر سلبی است تا ایجابی. کوبیدن دولتهای گذشته و انتقاد از وضع موجود بدون ارائه برنامه و راهکار عملی و منطقی و قابلاعتنا بهمنظور ترسیم افق روشن و صحیحی برای آینده، کارساز نیست. پس از گذشت چهار دهه از انقلاب باید آموخته باشیم که دیگر زمان ارائه وعدههای توخالی و بیان حرفهای پوپولیستی گذشته، زیرا تا بهحال کشور و ملت تاوان سنگینی از این رویکرد داده است. نقد گذشته و بهویژه آوارکردن همه مشکلات بر سر دولتهای گذشته بهویژه دولت فعلی که مردم هم هر روز و در هر محفل و مقامی او را به باد نقد و گلایه و حتی ناسزا میگیرند راحتترین کاری است که میتوان صورت داد، اما اگر بخواهیم تمامی مشکلات کشور را به دولت و دولتمرداناش محدود بدانیم و گمان کنیم با تغییر یک فرد بهعنوان رییسجمهوری و تعدادی وزیر به نام اعضای کابینه میتوان معجزه صورت داد و کار را تمام کرد و مدینه فاضله ساخت، بیشتر ما را به یاد داستان دون کیشوت میاندازد.
اما نکته قابلتامل اینکه درخصوص وعدههای مطرحشده، آنچه بیش از همه جلب توجه میکند، وعدههایی است که منابع مالی سنگینی را برای تحقق میطلبد. ما در شرایطی قرار داریم که پیشبینیها از بودجه امسال این است که با حدود 300 هزار میلیاردتومان کسری بودجه مواجه خواهیم بود. بخش عمده این میزان کسری بودجه نیز قابل چشمپوشی نیست و نمیتوان گفت بهدلیل کسری منابع، هزینه کرد را نیز به تناسب کاهش میدهیم چرا که بخش عمده این کسری در مواردی است که منجر به افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان شده است و تجربه نشان میدهد، افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان برگشتپذیر نیست و چه منابع پیشبینیشده برای آن محقق شود و چه نشود، از پرداخت آن گریزی نیست.
در چنین شرایطی اضافهکردن هزینههای دیگر که عمدتا از جنس پرداخت مستقیم به مردم است، با مشکل مواجه است. مشکل نخست، اینکه اگر این افزایش پرداخت در قالب یارانه جدید باشد، باید سمت دیگر ماجرا که افزایش قیمت حاملهای انرژی است نیز گفته شود. حتی اگر این اقدام در قالب یک طرح کارشناسی برای اصلاح نظام یارانه انرژی باشد و بتوان از آن دفاع کرد، بازهم باید روی دیگر افزایش یارانه که پذیرش قیمت بالاتر حاملهای انرژی است نیز گفته شود.
مشکل دوم، افزایش در سایر پرداختهای غیریارانهای است که مستقیم به خزانه دولت و بودجه فشار میآورد. این فشار زمانی که با کمبود منابع در خزانه دولت مواجه شود به سمت استقراض دولت از بانکها و بانک مرکزی کشیده میشود و تاثیرات تورمزای سنگینی را به دنبال دارد. ظاهرا از بدعتهای انتخابات دوره سیزدهم یکی هم این است که کاندیداها بیپروا وعدههایی میدهند که مجرمانه است ضمن اینکه نشان از آن دارد کمترین اطلاع و شناختی از مسائل کشور ندارند.
چرا حتی یک نفرشان درباره کشاورزی یا حمل و نقل یا بیمه یا تعطیلی بخشهای صنعتی یا فرار مغزها سخن نمیگوید؟ چرا هیچکدام نمیگویند از زمان کرونا چه تعداد پزشک و پرستار مهاجرت کردند تا جایی که در بیمارستانهای کشور همسایه دیگر فارسی حرف میزنند. چرا از فوتشدگان کرونا نمیگویند که میتوانستند با ورود زودتر واکسن، اکنون زنده باشند.
چون تاثیری روی ذهن افراد نمیگذارد ولی وعده 500 میلیونتومانی تاثیر میگذارد که اثرات شوم و مخرب آن در دو بخش است: نخست اینکه چگونه ناتوانی این فرد احراز نشده که بهعنوان رجل سیاسی شناخته شدهاند؟ دوم، افرادی که فریب میخورند و به فرد موردنظر رای میدهند و رییسجمهوری که قادر به عملیکردن وعدهاش نیست گروهی را به ناراضیان میافزاید.
جالب اینکه همه از لزوم جراحی سخن میگویند اما کلمهای از دوران موقت بیهوشی و مدت تحمل درد پس از عمل که پس از آن بهبودی و سلامت است دم نمیزنند. همه از لزوم خوردن دارویی که مزهای شیرین ندارد و باید تلخی کوتاهمدت آن را تحمل کرد تا بهبودی حاصل شود صحبت نمیکنند و گویی تمامی داروهایی که آنها نسخهاش را خواهند پیچید »احلی من العسل« است. اینها صادقانه نیست؛ انتظار است. حداقل در روزهای آینده عزیزانی که در صحنه حضور دارند از ترکیب مواد آشی که خواهند پخت و از هنری که در پخت آن دارند نیز سخن بگویند و فقط از بدی و بیهنری و خرابکاری گذشته و مزه بد آن صحبت نکنند.
همچنین صادقانه توضیح دهند که چه جوشنی بر تن دارند تا در برابر حملات همه آنها که تمامقد برای دفاع از موجودیت و منافع ذیقیمت خویش تیرهای فراوان به سویاش از هر جهت روانه میکنند تاب بیاورند و با چه شمشیری میخواهند به جنگ ساختاری بروند که چنین گردنکش و طرار شده که هر روز بلندتر تنوره میکشد و نفسکش میطلبد و خون مردمان در شیشه میکند و چنین شکاف طبقاتی عمیقی را باعث شده است… امید اینکه کاندیداها بیشتر در این موارد برنامه بدهند و شوق بیافرینند.
در پایان نگارنده مهدی قزل(حیدرپور) بر این نکته تاکید دارد که: اگر دادستان یا مدعیالعموم ورود پیدا نمیکنند لااقل مشاور کاندیداهای اصلی این سوال را مطرح کنند که چگونه میخواهند ظرف چهار سال، ریال ایران به قدرتمندترین پول تبدیل شود و از دیگری پرسش شود وقتی تعداد جوانان مشخص است و موجودی خزانه هم معلوم، چگونه وعده 500 میلیونتومانی میدهد؟ کاش مدعیالعموم ورود پیدا کند یا دیگر کاندیداها آنها را به چالش بکشند تا چنین سخن نگویند! علاوه بر این پررنگشدن فضای وعده در انتخابات، به نوعی جایگزینکردن احساسات با عقلانیت است. تردیدی نیست که برای خروج اقتصاد کشور از وضعیت فعلی و بهبود معیشت مردم باید به سراغ طرحهایی رفت که بتواند بهطور مستقیم دسترسی مردم را به منابع مالی بیشتر، افزایش دهد ولی این منابع باید با لحاظ واقعیت مهم تنگنای بودجه و آثار منفی افزایش قیمت حاملهای انرژی دیده شود وگرنه چاه جدیدی در دشت خشک منابع مالی کشور ایجاد میکند، امکانات محدود کشور را به هدر میدهد و نتیجهای جز سرخوردگی مردم به دنبال نخواهد داشت.
اینستاگرام مارادنبال کنید
اگر دادستان یا مدعیالعموم ورود پیدا نمیکنند لااقل مشاور کاندیداهای اصلی این سوال را مطرح کنند که چگونه میخواهند ظرف چهار سال، ریال ایران به قدرتمندترین پول تبدیل شود و از دیگری پرسش شود وقتی تعداد جوانان مشخص است و موجودی خزانه هم معلوم، چگونه وعده 500 میلیونتومانی میدهد؟ کاش مدعیالعموم ورود پیدا کند