کمتر کسی است که این روزها وقتی با هم در هر کجایی جمع میشوند، صحبت از گرانی، هزینه بالای زندگی، درمان، آموزش و غیره نکنند و آمارها و گزارشها هم به گونهای موید این موضوع است که زندگی سخت و سختتر شده است. بهعبارتی دیگر عبور قیمت دلار از 30 هزارتومان، ورود قیمت سکه به کانال 13 میلیونتومان و افزایش قیمت خودرو و سایر کالاها خبرهای ناگواری برای اقتصاد کشور و برای مردم هستند. اینکه آیا این افرایشها به بینتیجه بودن مذاکرات اخیر وین مربوط میشوند یا از عوارض سوءاستفادههای فرصتطلبان هستند، بحث تعیینکنندهای نیست. مهم این است که این وضعیت که بهمعنای کاهش شدید ارزش پول ملیست، زندگی مردم را تحتتاثیر قرار میدهد. اگر در دولت آقای روحانی در مدت 8 سال، دلار از 3400 تومان به 24000 تومان رسید و در دولت آقای رئیسی در همین مدت کوتاه 100روزه از 30 هزارتومان هم بالاتر رفته، قطعا برخلاف میل و اراده این دو رییسجمهور و دولتهای آنها بوده است.
این دولتمردان هرچه در توان داشتند برای جلوگیری از بالا رفتن قیمت ارز و برای ثابت نگهداشتن ارزش پول ملی انجام دادهاند و میدهند ولی نکته بسیار مهم و انکارناپذیر این است که انجام این امور تا زمانی که سیاست برجامی کشورمان دستخوش تحول اساسی نشود، از عهده و توان روسایجمهور و دولتها خارج است.
بنابراین، نباید به دولت و رییسجمهور رئیسی خرده گرفت که چرا دلار به کانال 30 هزارتومانی وارد شده و ارزش پول ملی هر روز کاهش مییابد.
علاوه بر این بایستی به این نکته اذعان نمودکه بهجز گرانیها زندگی بر فقرا به مراتب سختتر از بقیه مردم شده است. بهگونهای که درد فقر تا استخوان هم رسیده و این موضوعی جدیست که اگر تدبیری برای آن اتخاذ نشود یا در بودجه 1401 دولت تمهیدات لازم و اثربخش را اتخاذ نکند، فقرا زیر بار این گرانی و هزینه بالای زندگی ویران میشوند. امروز بهعنوان مثال نگاه کنید به زن سرپرست خانواری که تازه اگر تحتپوشش باشد، 300 تا 350 هزارتومان مستمری پرداخت میشود و خانواده پنجنفره و بیشتر یک میلیون و صد هزارتومان.
فرض کنید فردی که دارای معلولیت است و ضایعهی نخاعی هم دارد آیا واقعا با این هزینهها میتواند زندگی کند؟ حتی آن فردی که سالم هم هست، با این مبلغ نمیتواند زندگیاش را بچرخاند. در اینکه تحریمها تاثیر داشته و شرایط برجام و موضوعاتی شبیه این بیتاثیر نیست، شکی نیست و باید بپذیریم ولی فراموش نکنیم که این مردم همانطور که رهبر انقلاب در حوزه اجتماعی فرمودند عائله حکومت محسوب میشوند. ما با عائلهمان باید بهگونهای برخورد کنیم که حیثیت، عزت نفس و کرامتشان حفظ شود.
باور کنید! شاید قبل از کرونا بعضی از اینها فرصتهای مشاغل خرد خانگی را هم داشتند که در کنارش امرار معاشی میکردند و الان از آن هم محروم هستند. واقعا انتظار میرود که فقرا را بیش از آنچه تا الان به آنها توجه میکردیم، دریابیم. حالشان خوب نیست، زندگیشان خوب نیست، امیدشان هم زیاد نیست.
نکته قابلتوجه اینکه وعدههایی که در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری و بعد از آن داده شده و میشود، همگی برای امید دادن به مردم بوده و وعدهدهندگان لابد اطلاعاتی درباره اینکه سرانجام قرار است مذاکرات برجامی به نتیجه برسد و تحریمها برداشته شود دارند. این اطلاعات از نظر مسوولین لابد محرمانه هستند و فعلا حضرات مصلحت نمیدانند در اختیار افکار عمومی قرار بگیرند.
تحلیل منطقی و معقولی که میتوان از موضوع مذاکرات و مجموع شرایط و رفتارها و گفتارها داشت نیز همین را نشان میدهد که مذاکرات برجامی در دولت سیزدهم به نتیجه خواهد رسید و تحریمها برداشته خواهند شد.
روشنترین دلیل برای مقرون بودن این تحلیل به واقعیت این است که شرایط اقتصادی کشور و تابآوری مردم در برابر گرانیها و فشارهای اقتصادی ناشی از کاهش سریع ارزش پول ملی، اجازه استمرار وضعیت کنونی را نمیدهد و مسوولان باید هرچه زودتر تکلیف سیاست برجامی را روشن کنند و راه را برای رفع تحریمها باز نمایند.
رجزخوانیهای مربوط به بیاثر بودن تحریمها و اظهار بینیازی به احیاء برجام و بیاعتنایی به FATF نیز در شرایط کنونی مستمع و مخاطبی ندارد. این قبیل نطقهای شعاری برای دوران تبلیغات انتخاباتی قابلارائه بودند و در میدان عمل، تاریخ مصرف گذشته محسوب میشوند. اکنون دولت باید با جدیت درصدد حل مشکلات سفره مردم باشد و دیگر نمیتواند از این مشکلات با فرافکنی و به گردن دیگران انداختن عبور نماید.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور اذعان میدارد: روی آوردن دولت سیزدهم به مذاکره برای احیاء برجام و رفع تحریمها، بهمعنای کشیدن خط بطلان بر تمام ژستهای ضدمذاکره در دوران قبل از انتخابات 1400 است.
کسانی که از خنثیکردن تحریمها و بودجهریزی بدون رفع تحریمها حرف میزنند خودشان هم میدانند که سفره مردم را با این شعارها نمیتوان رونق داد. تردید نباید کرد که دولت سیزدهم برای به نتیجه رساندن مذاکرات برجامی برنامه دارد و همه باید به اجرایی شدن این برنامه کمک کنند. رسانه ملی هم حساب خود را از مخالفخوانها جدا کند و با درک واقعیتهای جامعه، برای به نتیجه رسیدن مذاکرات برجامی تلاش نماید.