برخی بحرانهایی که کشور درگیر آنها است، گاه حتی گامی از مرحله بحران هم فراتر گذاشتهاند و طاقت و ظرفیتی بسیار فراتر از تصور میخواهند که غفلت از آنها بسیار آسیبزاست؛ از بحران محیطزیست گرفته تا خشکی تالابها و دریاچهها و مهمتر از همه دریاچه ارومیه، از کاهش تولید ثروت گرفته تا کاهش چشمگیر سرمایهگذاری و جلوگیری از استهلاک سرمایه، از بحران شکاف نسلی گرفته تا بحران مطالبات انباشته شده اجتماعی، از بحران تورم مزمن گرفته تا بحران فاصلههای نامتعارف طبقاتی، از بحران فرونشستهای خطرناک در بسیاری از دشتهای کشور گرفته تا بحران آب وکاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی، از بحران ناکارآمدی گرفته تا بحران سقوط بهرهوری و... این فهرست میتواند طولانیتر بشود و حوزههای مختلفی را در بربگیرد.
علاوه بر این هفتههاست بازارهای ایران رکود سنگینی را تجربه میکنند و حالا اخبار ناخوشایند مذاکرات هستهای به بلاتکلیفی بازارهای ایران دامن زده است. اخیرا آمریکاییها اعلام کردهاند که مذاکرات هستهای دیگر در دستور کارشان نیست و جوزف بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم بهتازگی به شبکه خبری العربیه اعلام کرده است که »ما به نقطه پایانی درخصوص پرونده هستهای ایران نزدیک شدهایم و برخی مسائل ثانویه در توافق هستهای ایران حلنشده باقی مانده است«.
همزمان جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات شورای امنیت ملی آمریکا نیز با اشاره به ادعای فروش پهپادهای ایرانی به روسیه، خبر داد که آمریکا به همین دلیل تلاش برای مذاکره با ایران را کنار گذاشته و نهتنها روی دیپلماسی و مذاکرات هستهای با ایران متمرکز نیست که بهدنبال اعمال تحریمهای بیشتر علیه تهران است.
مجموع این شرایط باعث شده اقتصاد ایران شرایط بلاتکلیف و سردرگمی را پشت سر بگذارد و بازارها گرفتار رکود سنگین شود. در دورانی که کشور به حساسیتزدایی و آرامش نیاز دارد، وزیر علوم بهدنبال قانونیکردن ورود نظامیان به دانشگاهها به بهانه سربازی و امریه دانشجویان هستند.
درحالیکه بیش از یک ماه است کشور با اعتراضات مردمی و دانشجویی مواجه است که دانشجوی بازداشتی هم کم نداشته و خاطره تلخ حمله به دانشگاه شریف همچنان ذهن افکار عمومی را آزار میدهد، ورود نظامیان به دانشگاهها به بهانه صدور امریه سربازی چگونه میتواند باورپذیر باشد؟
اصلا چه لزومی برای ورود نظامیان به دانشگاههاست وقتی امور نظام وظیفه سالهاست بهخوبی در نهادهای مربوطه انجام شده است و مهمتر اینکه نیمی و حتی بیشتر از نیمی از دانشجویان را دختران تشکیل میدهند که اصلا مشکل سربازی ندارند؟ برخی از حرکتهایی که در شرایط بحران انجام میشود، باید معقولتر و سنجیدهتر باشد.
اما شواهد نشان میدهد شاید این امر کارشناسی درستی بهلحاظ سیاسی، امنیتی نداشته باشد. جالبتر از این در کنار اوجگیری تحریمها، تحرکاتی برای اجماعسازی علیه تهران، تشدید فشار سیاسی و دیپلماتیک، پررنگترشدن تلاش برای انزواسازی ایران و... بهنظر میرسد اکنون جنگ سایبری و مشخصا جنگ هکری علیه ایران نیز درحال انجام است که سرفصل نوینی از تقابلات را ذیل عنوان »هکتیویسم« در بستر فضای صفر و یک شکل داده است.
در تازهترین مورد گروه هکری موسوم »بلک ریوارد« (پاداش سیاه) مدعی شده بود با رخنه اطلاعاتی به شرکت مادر نیروگاه هستهای بوشهر (یکی از زیرمجموعههای شرکت مادرتخصصی تولید و توسعه انرژی اتمی ایران) به اسناد و اطلاعاتی از جزئیات فعالیتهای هستهای ایران دست یافته است.
در اسناد جدیدی که این گروه منتشر کرده است، عکسها و نقشههایی از تاسیسات هستهای، قراردادهای میان نیروگاه بوشهر و شرکتهای دیگر، فیشهای پرداخت و اسناد مربوط به ارزیابی ایمنی تاسیسات دیده میشود. گروه بلک ریوارد پیش از انتشار اسنادی که ادعا کرده بود با رخنه به شرکت مادرتخصصی تولید و توسعه انرژی اتمی ایران بهدست آورده است، در یک تهدید، پیامی در شبکههای اجتماعی منتشر کرد و خواهان آزادی زندانیان سیاسی شد.
این گروه روز شنبه (30 مهر ماه) در پایان ضربالاجل یکروزه خود به مقامات ایران، با انتشار پیام جدیدی در حساب تلگرام خود، 50 گیگابایت از اسناد هکشده این شرکت را منتشر کرد. پیرو این اقدام گروه هکری بلک ریوارد، یکشنبه اداره کل دیپلماسی عمومی و اطلاعرسانی سازمان انرژی اتمی ایران در بیانیهای اعلام کرد که مطالب منتشرشده در فضای مجازی مبنی بر نفوذ به سرور پست الکترونیک شرکت تولید و توسعه انرژی اتمی با هدف جلبتوجه عموم و فضاسازیهای رسانهای صورت گرفته است.
عملیات سایبری و آمادگیهایی که برخی کشورها کسب کردهاند، موید آن است که رقابت تسلیحات سایبری آغاز شده است، ضمن آنکه شدت تاثیرگذاری حملات هکری نشاندهنده عمق ورود فضای سایبری به عملکردهای راهبردی دولتهاست.
اما بهمنظور مقابله با این بحرانها و عبور موفقیتآمیز از این چالشهای سخت، بیتردید به توان و ظرفیتی بسیار فراتر از دولت و ساختارهای فعلی نظام حکمرانی نیازمندیم و اگر تمامی ظرفیت نخبگانی را از یکسو و همدلی و مشارکت بدنه اجتماعی را از سوی دیگر به کار نگیریم قدر مسلم قادر به عبور از این ابرچالشها نخواهیم بود.
اینکه بسیاری از دلسوزان به این ملک و ملت از لزوم گفتگوی ملی و پرهیز از تقویت قطببندیهای وحدتشکن اجتماعی سخن میگویند به این علت است که دریافتهاند هرچه شکاف بین دولت و ملت بیشتر شود راهها و مسیرهای برونرفت از این شرایط دشوارتر خواهد شد… اینکه تصور کنیم صرفا با روشهای امنیتی میتوان آرامش و ثبات آورد و جامعه را آرام کرد ممکن است بساط اعتراض را از سطح خیابان برچیند اما جامعه و بهویژه جوانان را برای همراهی با دولت در مسیر رفع بحرانهای بزرگ بیانگیزه و ناهمراه خواهد ساخت.