سخنگوی دولت اعلام کرده است: در 5 سال گذشته حدود دو هزارنفر از نخبگان به کشور بازگشتهاند و از سوی دیگر شرکتهای دانشبنیان توانسته از مهاجرت نخبگان به خارج از کشور در مقایسه با گذشته جلوگیری کند. در ابتدا باید به این مساله اشاره شود که نمیتوان صرف تحصیل افراد در دانشگاههای برتر کشور را نشانه نخبگی قلمداد کرد.
نمیشود به فرد سرباری که با سبک زندگی »باباپولداری« و صرف هزینهی گزاف در کلاسهای کنکور، به دانشگاه راه مییابد؛ عنوان نخبه داد. یکی از معانی نخبه، »برگزیده« است. فرد نخبه در هر جمعی با اقبال عمومی روبهرو میشود. با وجود این، روشن است که هرکسی بخواهد حائز جایگاه نخبگی شود؛ باید فراتر از عوام بیاندیشد و در عینحال، عقلانیت نظری و عملیاش توسط جمع کثیری از افراد جامعه، پذیرفته شود.
نخبه، کسی است که نهتنها برای یک سیستم هزینهساز نیست؛ بلکه سبب تحولآفرینی و اعتبار ساختاری میشود که در اتمسفر آن رشد کرده است. یکی دیگر از وجوه متمایزکننده نخبه، قدرت تفکر و بهرهگیری از منطق استدلالی است. مغز فرد نخبه بهراحتی کانالیزه نمیشود.
به همین علت، هر محتوایی که در اختیارش قرار میگیرد را پیش از تحقیق و سنجش چهارچوب اعتباری آن، مطلقا نمیپذیرد. اما درخصوص خبر سخنگوی دولت از بازگشت دو هزارنفر از نخبگان به کشور بایستی بر این نکته اذعان نمود که ایران در دهه 50 در قعر جدول مهاجرت قرار داشت.
در آن سالها ایرانیها شغلی برای مهاجرت نداشتند و فارغالتحصیلان خارج از کشور نیز بهمحض ورود به کشور جذب دستگاههای مختلف میشدند. از دهه 50 به اینسو مهاجرت نخبگان از ایران آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. معروف است که چند میلیون از ایرانیها که عموما از نخبگان علمی و اقتصادی هستند در خارج از کشور ساکناند.
اینکه 2500 نفر از نخبگان در طول 5 سال به ایران بازگشتهاند در برابر افرادی که از ایران میروند رقم قابلتوجهی نیست. امروز افرادی که ایران را ترک میکنند در کشورهایی مانند قطر و امارات مشغول فعالیتاند. عدمآسایش است که موجب میشود استاد دانشگاه، دانشجو و حتی افرادی که تحصیلات دانشگاهی عالی هم ندارند، از ایران میروند.
بسیاری که از ایران میروند درآمد مکفی دارند اما تنها داشتن درآمد کافی نیست! احساس آسایش نیز برای زندگی عادی یک شرط مهم است.
وقتی شهردار تهران میگوید پارکها باید زنانه مردانه شود. وقتی که به دستگاههای دولتی ابلاغهایی صورت میگیرد که روان شهروندان را با مخاطره روبهرو میکند، احساس فقدان آرامش به خانوادهها هم سرایت میکند.
سعدی شاعر نامآور ایرانی قرنها پیش شعری سراییده که از فردی که ثروتمند بود و روی زردی داشت پرسیدند چرا تو با اینهمه ثروت رویت زرد شده؟ او پاسخ داد: »من از بینوایی نیم روی زرد/ غم بینوایان رخم کرد زرد.
« ایران درحال پمپاژ نیروی متخصص به دنیاست. سری به امارات بزنید، در بیمارستانهای این کشور کادر درمان ایرانی هستند و به فارسی با یکدیگر سخن میگویند.
فقدان آسایش ذهنی و عدماعتماد به آینده دلایلی است که موجب بهوجود آمدن بستر خروج از کشور شده است.