طی سالهای اخیر، در فضای کسبوکار، بهویژه در اکوسیستم استارتاپی، شاهد بهبود شرایط قابلتوجهی برای زنان هستیم. حضور زنان نسبت به گذشته در محیط هایی که مردانه، بیشتر شدهاست و زنان با توانمندیهای برجسته در سطوح مدیریتی نیز به وفور دیده میشوند. هرچند که رشد حضور زنان در صنایع مختلف اتفاق مثبتیاست.
اما نباید از چالشهای جنسیتی که هنوز هم باقی ماندهاند، غافل شویم.
شکاف جنسیتی بهعنوان یکی از چالشهای اصلی زنان در حوزه کسبوکار، همچنان وجود دارد و چالش قابلتوجهی در مسیر پیشرفت زنان تلقی میشود. این واقعیت نشاندهنده ضرورت بیشتر برای مقابله با چالشهای جنسیتی و ارتقا فرصتهای برابر در فضای کسبوکار است. پرواضح است که بهدلیل ریشههای فرهنگی، هنوز چالشهای بسیاری وجود دارد.
در طول سالهای فعالیت من درخصوص چالشهای مرتبط با وضعیت زنان، میتوانم بگویم که یکی از مسائل وجودی این است که صدای زنان در محیط کار سختتر شنیده میشود. این مساله بهنظر من دارای دو جنبه است.
اولین جنبه این است که هنوز هم تاثیرات فرهنگی چشمگیری بر ما دارد و این تاثیرات در متولدین دهه شصت به وضوح قابلمشاهدهاست. اعتماد بهنفس و خودباوری زنان نسبت به مردان بسیار متفاوت است. این اعتقاد به خود و آگاهی از توانمندیهای خود، اولین گام استفاده از این توانمندیها و بیان حضور فردیاست. در صنایعی که حضور مردان بیشتر و مدیریت توسط آنان انجام میشود، اولین قدم این است که به خود اعتماد کنید و به تواناییهای خود آگاه باشید تا بتوانید واقعیت خود را ابراز کنید.
این دو عامل باعث میشوند که زنان بیشتری تلاش چندگانه انجام دهند تا تنها دیده شده و به رسمیت شناخته شوند. اما مواجهه با چالشها نیازمند جرات و دیگر مهارتهای رهبری است. بهعنوان زن، میتوانیم جسارت بیشتری نشان دهیم و خود را بهعنوان افراد موثر در جامعه معرفی کنیم. این امر نیازمند شروع از محیط اطراف و بهتدریج گسترش آن به سطحهای بزرگتر است.
درمورد زنبودن، تمرکز بر باورها و ارزشهای خود میتواند به ما کمک کند. در جامعه، با خودبینی مثبت و امیدواربودن میتوانیم به ایجاد تغییرات مثبت در نگرش به جنسیت پیش برویم. باتوجه به تحولات تکنولوژیک، مشاهده نسلهای جدیدی که با تفاوتهای قابلتوجهی آمدهاند، میتواند نشان دهد که این تغییرات درحال رخدادن هستند. اما با فرهنگسازی این اتفاق ممکن است بیافتد. این فرهنگسازی از خانههای ما شروع میشود و از رفتار پدر و مادرها درخصوص تربیت فرزندانشان تاثیر میپذیرد و از فرصتهای برابری که در اختیارشان میگذارند.
این وهله بسیار ریشهای و بنیادی است و زیرساخت مطلوبی میتواند فراهم کند تا در راستای آن، رشد و توسعه بهتری حاصل شود. همچنین با تمرکز بر مهارتهای نرم، به نتایج مطلوبی میتوان دست یافت. همچنین برای شکلگیری یک فرهنگ درست و فراگیر، نقش مهم دارد. این پروسه از مراحل اولیه در خانه و تربیت فرزندان شروع شده و در محیط کار بهطور تدریجی توسعه یافته تا درنهایت به یک فرهنگ و احترام برابر برای تمامی هموطنان برسیم.