بعد از انقلاب اسلامی و با گذشت چند دهه از انتخاب نظام جمهوری اسلامی، کمتر خبری از برابری عدالت و رفاه اجتماعی و اقتصادی میشود و در این مسیر دو موضوع دهک درآمدی و ظهور اصطلاح شهروند چندمی در میان مردم بروز کرد. اما امروزه حفظ، گسترش و ارتقای سلامتی در جوامع بشری در زمره اساسیترین و کلیدیترین سیاستها برای ایجاد و توسعه عدالت اجتماعی در کشورها تلقی میشود. از یکسو انسان سالم محور توسعه پایدار است و ازسوی دیگر سلامتی برای بهرهمندشدن انسانها از مواهب توسعه، امری ضروری است، درنتیجه توجه به سلامتی و تلاش برای حفظ، ارتقا و گسترش آن، همواره یک اولویت محسوب میشود.
مسائل اجتماعی و اقتصادی و مشکلاتی نظیر فقر، بیکاری و بیسوادی، قطعا بهعنوان مشکل در تمام کشورهای دنیا با ابعاد متفاوتی وجود دارند شاخصهای مورداستفاده، شاخص میرایی و امید به زندگی است که سنجه مستقیمی از وضعیت سلامت هستند و افق آشکارتری را جهت مقایسه وضعیت سلامت در کشورها ایجاد میکنند و اگر سیاست دولت از اجرای طرحهای اقتصادی و اجتماعی در راستای افزایش رفاه جامعه (از طریق افزایش مصرف یا درآمد) در چگونگی تخصیص منابع بین دهکهای درآمدی باشد در این صورت در ارزیابی طرحهای اجتماعی، باید به هر دهک درآمدی چه وزن رفاهی داده شود تا رفاه جامعه افزایش بیشتری پیدا کند.
در تکمیل مقدمه عنوانشده بایستی اذعان نمود در کشور کهن ایران اقوام مختلفی سکونت دارند و از عهد باستان… با اتحاد و همدلی در کنار هم با عدل و عدالت زندگی کردهاند و درمقابل دشمنان این آب و خاک همانند 8 سال جنگ تحمیلی پشتسر هم، زن و مرد، پیر و جوان جنگیدند. لرستان، در دفاع از کیان این آب و خاک دومین استان بهواسطه بمباران و موشکباران هوایی دومین استان خسارتدیده از جنگ شد و جوانان غیورش در مناطق عملیاتی خواب را از چشم دشمن میگرفتند و به آنها لقب لَُر سلحشور میدادند.
و مقام معظم رهبری در وصف آنها گفتهاند: نبرد لُرها بیش از آنکه شنیدنی باشد دیدنی است. اما سیاسیون کشور پس از جنگ تحمیلی، بهواسطه درآمد مطلوب خام فروش نفت و دیگر منابع، بهجای اینکه به توسعه مناطق جنگزده بپردازند، بهخاطر اینکه اهل یزد، سمنان، شمال کرمان، اصفهان، قم، تهران، اراک، سمنان، مشهد بودهاند.
بودجه این مملکت را خلاف اصل 48 قانون اساسی که بایستی منابع در بین کل کشور بدونتبعیض توزیع شود بهصورت سلیقهای منابع کشور را به زاده خود سوق دادند و صنایع، دانشگاهها، بیمارستانها، مراکز رفاهی و تفریحی را در زادگاه خود ایجاد و گسترش دادند.
بهلحاظ گسترش صنایع و جمعیت، بازهم خلاف قانون، عقلانیت و چرخهی طبیعت آب مناطق لُرنشین و زاگرس را با صرف هزاران میلیارد تومان از بودجه عمومی مملکت به شهرستان کویری قم، اراک، اصفهان و یزد منتقل کردند و چندسالیست شاهد هستیم نقشهی کشور را بهنفع اصفهان تغییر داده تا مناطق پرآب شرق لرستان و شمال چهارمحالوبختیاری را در سایتهای دولتی، خصوصی و… به استان اصفهان الحاق کنند درحالیکه وزارت کشور، تغییر نقشه را تکذیب میکند ولی عملا خلاف آن را شاهد هستیم.
اگر منطقی وجود میداشت استانهای کویری همانطوری که تا قبل (تا دوران پهلوی و انقلاب) در حد داشتههای آبی خود، جمعیت، صنعت و کشاورزی داشتند. بایستی صنایع آببر همانند فولاد ذوبآهن، کارخانجات کاشی و سرامیک، پتروشیمی، صنایع غذایی و… در مناطق پرآب همانند لرستان، چهارمحالوبختیاری، کهکیلویه و بختیاری، ایلام، خوزستان، کردستان، بندرعباس، بوشهر، چابهار و… ایجاد میکردند نه مناطق کویری و الان نیاز به انتقال آب استانهای لُرنشین و دریای عمان را داشته باشند.
اما چون قدرت سیاسی کشور در اختیار چند استان مذکور بوده، (فلات مرکزی)، میبینیم عدالت رعایت نشده است و شاهد فقر و فلاکت و بیکاری در مناطق پرآب و رفاه و آسایش در شهرهای کویری هستیم و جوانان مناطق پرآب برای لقمهای نان بایستی به شهرهای کویری کوچ کنند. پس بایستی گفت: در ایران تبعیض نژادی داریم و مردم و شهروندان ایران را درجهبندی نمودهاند و شهروندان درجه یک جایی هستند که آب ندارند. اما بهواسطه داشتن قدرت سیاسی آب را به کویر منتقل میکنند و صنایع آببر در آنجا ایجاد و شهروندان درجه سه بایستی برای لقمه نان به شهرهای کویری صنعتی کوچ کنند.
شهروندان درجه یک جایی هستند که بهترین دانشگاهی کشور در آنجا دایر میشود و شهروندان درجه سه برای تحصیل به کویر کوچ کنند. شهروندان درجه یک جایی هستند که مراکز درمانی پیشرفته در آنجا احداث میشود و شهروندان درجه سه برای درمان به آن شهرهای کوچ میکنند شهروندان درجه یک جایی هستند که امکانات رفاهی در شهرهای آنها ایجاد میشود و برخی از شهروندان درجه سه که توان مالی مناسبی دارند برای تبدیلشدن به شهروند درجه یک و بهاصطلاح باکلاسشدن و رفاه به شهرهای شهروندان درجه یک کوچ میکنند، شهروندان درجه یک کسانی هستند که زبان و فرهنگ شهروندان درجه سه را تمسخر نموده و برای ترور شخصیت آنها با مجوز وزارت ارشاد جوک میسازند، شهروندان درجه سه بیشتر به مشاغل سخت و زیانآور و کاذب شوتیگری، کولبری، سوختبری سوق داده میشوند و شهروندان درجه یک در سیاست کلان، رییسجمهور، وزیر… شده یا در صنایع بکارگیری میشوند شهروندان درجه سه کسانی هستند که برابر اصل 15 قانون اساسی بایستی فرهنگ و زبانشان حفظ شود اما شهروندان درجه یک این اجازه را نمیدهند، و برای اینکه زبانشان شبیه به شهروندان درجه یک باشد فرزندانشان را از کودکی از زبان مادری خود محروم میکنند، شهروند درجه سه جایست که آب دارد. اما اجازه برداشت آب و ایجاد صنعت و کشاورزی صنعتی ندارد، شهروند درجه سه کسیست که نفت و گاز دارد.
اما نفت گاز با صرف هزاران میلیاردتومان به دیگر شهرها پمپاژ و پالایشگاه، پتروشیمی در شهرهای و صنایع تبدیلی در آنجا ایجاد میشود. شهروند درجه یک کسانی هستند که روسایجمهور همیشه از نژاد و مناطق آنها انتخاب میشوند. امید است مسوولین کشور ما به خود بیایند و همهی ایران سرای خود بدانند، نه فقط به فکر زادگاه خود و بخشینگر باشند و منابع ایران ثروتمند را بهصورت عادلانه در بین هموطنان توزیع کنند و دیگر اقوام را در سیاست، اقتصاد و… سهیم نمایند و از ایجاد شکاف طبقاتی، قومیتی، منطقهای، تبعیض نژادی و… جلوگیری نمایند.
در پایان نگارنده مهدی حیدرپور اذعان دارد آنچه مردم از دولتها انتظار دارند که شکاف طبقات اجتماعی و اقتصادی خانوارها کمتر شود »عدالت« نام دارد. یعنی دولتها باید در بودجه خود افراد کمدرآمد و متوسط را لحاظ کرده و حمایت کنند ولی ظاهرا آنچه مورد نارضایتی مردم از دولتها بوده، توجه دولت به درآمد خود بیشتر از مردم است یعنی تقدم منافع دولتها بر ملتها بوده و این امر با عدالت اجتماعی منافات دارد.
پیرشدن سریع جمعیت ایران بهدلیل بالابودن هزینههای زندگی و درنتیجه ازدواج کمتر یکی از عواملی است که کشور را در 20 سال آینده با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت و این عامل یکی از عوامل بسیار مخرب بر عوامل اقتصادی دارد که نقش بازدارنده را بازی میکند که موجب نارضایتی مردم و توجیه اقتصادی دولت ماست که »تحریم« نام دارد. جای سوال اینجاست که آیا ما قبل از مبتلاشدن به چنین بلایایی اگر بهجای کشور مصرفی، کشور تولیدی بودیم این فشار اقتصادی با چنین شدتی افراد دهکهای پایین را تحتتاثیر قرار میداد؟
https://twitter.com/moshklatemardom