در عصر تکنولوژی و دیجیتال همه روزه اسامی پروژهها و ایدههای دیجیتالی جدیدی را میشنویم که هرکدام برای خود اهدافی دارند و درصدد جلب توجه افکار عمومی هستند. یکی از این پروژهها، متاورس است و اصطلاح کودکان کار متاورسی که جلب توجه میکند. متاورس قرار است جایگزین اینترنت شود. شاید اصلا قرار است ما در آنجا زندگی کنیم. متاورس جهان مجازی سهبعدی است که کاربران میتوانند در آن از طریق آواتارها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این جهان دیجیتال بر جنبههای گوناگونی از دنیای طبیعی اثرگذار است و بسیاری از علوم را در معرض مسائل متعددی قرار داده است.
دراینخصوص، علم حقوق نیز با ظهور متاورس با مسائل حقوقی بسیاری که بر افراد با شرایط متفاوت موثر است، مواجه شده است. فارغ از مسائل حقوقی گوناگون مرتبط با متاورس، یکی از مسائل مهم، چگونگی جریان حمایتهای مناسب از حقوق کودکان در متاورس است. گرچه این دنیای دیجیتال، مزایای متعددی برای کودکان دارد؛ ازجمله استفادهکردن از آن بهمنزلهی بستر آموزشی و محیطهای تعاملی و قراردادن راحت کودکان در معرض آموزشها و مهارهات مختلف. با اینحال، این فناوری، معایب و خطرات بسیاری دارد که توجه ویژه به کودکان را ضروری میسازد. از جملهی این موارد قرارگرفتن کودکان در معرض آزار و اذیت سایبری یا محتوای نامناسب در این محیط است.
اگرچه تا راهاندازی یک متاورس واحد و یکپارچه راه درازی در پیش است؛ اما روند توسعه در این حوزه همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد که متاورس، جنبه کاربردی دیگری از بلاکچین و رمز ارزها را در یک دنیای علمی-تخیلی آشکار کند. اگرچه نمیتوان با قطعیت، ظهور یک متاورس جهانی را پیشبینی کرد؛ اما میتوانیم در حال حاضر، دستکم پروژههایی را با الهام از آن بسازیم و با بهرهگیری از بلاکچین، جای آن را در زندگی روزمره خود پیدا کنیم. گذشته از این آنچه مهم بهنظر میرسد مساله کودکان کار متاورسی است که جلب توجه میکند.
جهت بررسی موضوع کودکان کار متاورسی ابتدا باید اصطلاح اقتصاد گیگ(Gig Economy) بهصورت مختصر توضیح داده شود. سبک بسیار جدید و نوظهوری از اقتصادهای مطرح شده امروزی که عمده مشاغل تعریف شده در آن، بهصورت نیروهای کار موقت، پروژهای، چند شغلی و انعطافپذیر در کار همزمان با چندین کارفرماست. در این شیوهی کاری، شرکتها، مخصوصا شرکتهایی با مدل حاکمیت سازمانی متاورسی، تمایل دارند بهجای استخدام کارمندان تماموقت، پیمانکاران و حتی فریلنسرهای مستقل(فریلنسر فردی است که میتواند در یک لحظه چندین کارفرما داشته باشد) از نیروهای پارهوقت و چندشغله استفاده کنند.
اقتصاد گیگ به کمک فضای متاورسی نهتنها باعث شکست سبکهای سنتی کار و کارمندی به سبک تماموقت میشود، بلکه میتواند سبب ایجاد مزایای جدید برای کارگر و کارفرما شود. یکی از پدیدههای شوم و پنهان، حوزه کودکان و اقتصاد گیگ است که سبب ایجاد کار کودکان در محیط متاورسی میشود. بهعنوان مثال؛ استفاده از روبلاکس(Roblox) بهعنوان یک جریان درآمدی برای کودکان، میتواند بسیار جذاب باشد. اما مشکل اینجاست که ادامه این شیوه، نسلی دیگر از نسل Z که به آن کودکان نسل آلفا گفته میشود؛ این نسل از همان ابتدای کودکی وقتی چشمان خود را به روی دنیا گشودند، توانستند پیشرفت اینترنت و سایر ابزارهای هوشمند دنیا را ببینند و اصلا به همین خاطر به آنها نسل نت(اینترنت) یا بومیهای دیجیتال گفته میشود، نسلی که جز زندگی و تعامل با محیطها و دنیاهای مجازی با هیچ پدیده و احساسات واقعی از دنیای واقعی ارتباطی ندارند و متاسفانه والدین آنها بهجای اینکه به فرزندانشان آموزش دهند تا در یک اقتصاد خلاق شروع به کارآفرینی کنند به آنها کمک میکنند تا از محیطهای اینگونه کسب درآمد داشته باشند.
به صراحت میتوان گفت که آنها مورد سواستفاده و حتی استثمار گردانندگان اصلی این پلتفرمها خواهند بود و عملا کودکان کار خیابانهای متاورسی، ثروتمندان دنیای واقعی هستند، چرا که نسبت تقسیم درآمد بین یک گیمر و صاحب پلتفرم بسیار ناعادلانه است. عدم توجه به اخلاق در فناوری، سبب خلق پلتفرمها و خدماتی از خانواده فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی شده که خارج از اراده و کنترل بشر است و در آینده نزدیک و با ادامه این روند، شاهد شکلگیری نظم نوینی از اجتماع بشری خواهیم بود. ترکیب اقتصاد گیگ یا دیجیتالی با دنیاهای متاورسی میتواند بستری جهت شکلگیری مدینه فاسده یا دیستوپیا (دیستوپیا؛ یک جامعه یا سکونتگاه خیالی در داستانهای علمی-تخیلی است که در آن، ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست) شود که البته در تصویرپردازی که برای کودکان از دیستوپیا میکنند، همان تصویرپردازی کودکانه آنها از آرمانشهرهاست و این تصویرپردازی از دنیای آینده بسیار نگرانکننده است که چگونه و به چه قیمتی، رهبران بزرگ فناوری این را بهعنوان یک امر عادی تلقی میکنند؟ که در جواب منتقدان، چنین بیان داشتهاند که نسلهای جدید باید با فرهنگ چنین اکوسیستمهایی آشنا شوند و قوانین، قواعد و مدلهای حاکمیتی آنها را بپذیرند.
تا به الان ما قواعد و قوانین کافی در مورد اقتصاد دیجیتال نداریم، بهنظر میرسد ترکیب دنیاهای متاورسی و اقتصاد دیجیتال نه تنها قوانینی ندارد بلکه این پتانسیل را دارد تا منبعی جهت کلاهبرداریهای نوین و تغییر رفتار بشر شود و باعث اعتیاد بیش از حد نسل آلفا به حلقه دوپامین دیجیتالی شود. با توجه به گسترش متاورس، دولتها باید در چنین شرایطی به سمت استقلال در زیرساخت، حکمرانی در فضای مجازی، حکمرانی بر فضای مجازی، وضع قوانین در مورد متاورس و خطرات و جرایم ناشی از آن، ارتقای سواد رسانهای مدیران و مردم درخصوص متاورس، پایش مستمر عملکرد سرویسها و خدمات مختلف در اینترنت بروند و توجه حداکثری به مباحث حریم خصوصی و حفاظت از دادهها نیز در این قلمرو جدید نمایند.
https://twitter.com/moshklema/