انسانها در عصر مدرن، سالها کار و تلاش میکنند و بیمه از حقوقشان کسر میشود تا در زمان بازنشستگی و آن زمانی که بدن، قدرت جوانی را ندارد نگران درآمدشان نباشند. پیرمردی که با محاسن سفید و با وجود بازنشستگی از صبح خروسخوان تا شب که ستارگان بر پهنهی آسمان جا گرفتهاند پشت فرمان مینشیند و مسافران را جا بهجا میکند هیچ لذتی از دوران بازنشستگی نمیبرد. چرا حقوقها نمیتوانند جوابگوی نیازهای بازنشستگان باشند و پس از بازنشستگی، فصل کارهای سخت و تماموقت میرسد تا آنان بتوانند از عهدهی هزینههای زندگی برآیند. آن هم درست در زمانی که باید دست در دست نوهها در تفرجگاهها و پارکها قدم بزنند و از بازی و شادمانی آنها لذت ببرند.
عوامل بسیاری در این باره موثر است که سیاستهای کلان مملکت بر آنها تاثیر مستقیم دارد. وضعیت معیشتی بازنشستگان ایران، موضوعی است که همواره به دلیل افزایش تورم و هزینههای زندگی، مورد توجه و نگرانی بسیاری قرار دارد.
در سالهای اخیر، دولتها تلاشهای زیادی برای بهبود وضعیت معیشتی این گروه انجام دادهاند، از جمله افزایش حقوق و مزایا، کمکهای حمایتی و سیاستهای همسانسازی اما وضعیت بازنشستگان روزبه روز به شرایط بحرانی خود نزدیک می شود و افزایش سرسامآور قیمتها، تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش پول ملی و ناکافی بودن حقوق بازنشستگی باعث شده که این قشر آسیبپذیر حتی برای تامین ابتداییترین نیازهای خود نیز با مشکلات عدیدهای مواجه شوند. حقوقی که بازنشستگان دریافت میکنند، اغلب حتی کفاف اجارهخانه، هزینههای درمان و مواد غذایی ضروری را هم نمیدهد.
در این بین بازنشستگان تامین اجتماعی فروردین و اردیبهشت، حقوقها را با تاخیر دریافت کردند و ممکن است برای خرداد نیز چنین مسالهای پیش آید. این تاخیرهای پیاپی، زندگی بسیاری از بازنشستگان را با دشواریهای مالی مواجه کرده است؛ کسانی که حالا برای تامین هزینههای روزمره مجبور به قرض و استقراض شدهاند. علاوهبر این نگاهی به وضعیت بازنشستگان و حضور آنها کف خیابانها در مشاغلی مثل رانندگی، دستفروشی و حتی پیک موتوری، بیانگر این حقیقت است که دخل و خرج بازنشستگان همخوانی ندارد و آنها ناچارند برای تامین معیشت خود در مشاغلی فعالیت کنند که در بسیاری از موارد مناسب سن و سال و سلامت جسمانی آنها نیست.
متاسفانه تا پایان عمر دولت سیزدهم هیچ اقدامی در جهت همسانسازی حقوق بازنشستگان انجام نشد و اکنون از آقای پزشکیان انتظار میرود این اقدام را نهایی یا لااقل تسریع کنند. با وجود وعدههای مکرر مسوولان در خصوص همسانسازی حقوق و افزایش مستمریها، آنچه در عمل مشاهده میشود، عقبماندگی شدید پرداختها از واقعیتهای اقتصادی جامعه است. بسیاری از بازنشستگان برای تامین معاش خود ناچار به مشاغل پارهوقت یا حتی درخواست کمک از فرزندانشان شدهاند؛ امری که با کرامت انسانی و شان اجتماعی این افراد در تضاد است. از سوی دیگر نبود حمایتهای اجتماعی کافی مانند بیمه درمانی جامع، تسهیلات بانکی مناسب یا برنامههای حمایتی هدفمند، فشار مضاعفی بر این قشر وارد کرده است.
در شرایطی که بازنشستگی باید دورهای برای آسودگی و استراحت پس از سالها تلاش باشد، برای بسیاری از سالمندان به دوران اضطراب، فقر و فرسایش جسمی و روحی تبدیل شده است. آیندهای که برای نسل فعلی بازنشستگان رقم خورده، هشداری جدی برای نسلهای بعدی است. اگر چارهای اندیشیده نشود، بیاعتمادی به نظام بازنشستگی افزایش یافته و امنیت اجتماعی نیز دچار تزلزل خواهد شد و همه این موارد یکی از علتهای اصلی خانوادههای جوان ایرانی است که میلی به فرزندآوری ندارند و کشورمان در آستانه بحران فراگیر سالمندی قرار گرفته است.
با این وضعیت تورم افسارگسیخته کشور و افزایش روز به روز قیمت اقلام مختلف، معلوم است که بازنشستگان و اقشار کم درآمد تحت فشار قرار میگیرند. میدانیم که آقای پزشکیان قول بهبود وضعیت معیشت مردم را دادهاند، پس از ایشان انتظار داریم سیاستهای اقتصادی خود را معطوف به کاهش نرخ تورم و متعاقب آن کاهش فشار بر قدرت زندگی و قدرت خرید و معیشت قشر کم درآمد تنظیم کند. البته حقیقت این است که باید یک فرصت هم برای دولت در نظر داشته باشیم. چون ابتدا باید وزرا تعیین شوند، شروع به کار کنند و سیاستهای اولیه خود را اعلام کنند. پس از طی این مراحل که حداقل چندماه زمان نیاز دارد، میتوانیم از آقای پزشکیان انتظار تغییر و تحول داشته باشیم.
مشکلات اقتصادی ما از ارز و سکه تا املاک و مستغلات گسترده است که ریشه اغلب این مشکلات را نیز میتوان در کاهش ارزش پول ملی و تورم جستجو کرد. وضعیت معیشتی بازنشستگان موضوعی پیچیده است که نیازمند توجه و سیاستهای حمایتی مستمر است. دولتها باید با توجه به چالشهای موجود و نیازهای این گروه، برنامههای جامعی را برای بهبود وضعیت معیشتی آنان طراحی و اجرا کنند. بسیاری از کسانی که اکنون بازنشسته شدهاند در مشاغلی که به عهده داشتند، فعالیتهای مفیدی انجام دادهاند و اکنون سزاوار بیمهری نیستند آن هم در زمان پیری که نیازمند توجه و حمایت بیشتری هستند.
در پایان از دولت، مجلس و نهادهای مرتبط انتظار میرود که با نگاهی مسوولانه و انسانی به اصلاح ساختار پرداخت حقوق، ارتقاء خدمات رفاهی و تامین واقعی معیشت بازنشستگان اقدام کنند. چراکه بیتوجهی به این قشر، بیتوجهی به آینده جامعه است. اگرچه ظاهر قضیه، مشکل بازنشستگان است، اما باطن قضیه، مشکل تورم کشور است.