روابط ایران و آمریکا از اواسط قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. این روابط از سال 1944 تا انقلاب ایران در بهمنماه سال 1357 برقرار بود. پس از پیروی انقلاب ایران، دو کشور در چند مورد محدود روابط سیاسی و نظامی محرمانهای با یکدیگر برقرار نموده بودند (ماجرای مکفارلین، کمک به یورش نظامیان آمریکایی از شمال افغانستان به مواضع طالبان توسط نیروهای سپاه و...) ولی در عین حال مناسبات رسمی با یکدیگر نداشتند تا 7خرداد 1387 که شروع 3 دور مذاکرات فرستادگان ایران و آمریکا در بغداد بر سر برقراری صلح در عراق بود که بهدلیل اختلاف نظرهای شدید دوطرف، ناکام باقیماند. از آن زمان در خلال چند دور سفرهای محمود احمدینژاد، رئیسجمهور دولت نهم و دهم ایران به سازمان ملل متحد، وی پیشنهادهایی برای مذاکره مستقیم با دولت آمریکا مطرح نموده بود که با مخالفتهایی از جانب مقامات حکومت ایران و نیز سکوت دولتمردان آمریکایی همراه بود.
اوج شکلگیری مذاکرات دو جانبه ایران و آمریکا، پس از روی کارآمدن دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی، رئیسجمهور اعتدالگرای ایران، بر سر پرونده هستهای ایران آغاز شد. مذاکراتی که بهصورت مستمر نزدیک دو سال به طول انجامید و در نهایت به انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک انجامید. انعقاد این توافق، بالاترین سطح روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی ایران بوده است.
اما بهتازگی طرف مقابل در اجرای برجام نقص آشکار را اعمال نمود و پس از آنکه مجلس نمایندگان آمریکا اوایل ماه جاری میلادی طرح تمدید 10 ساله قانون تحریمهای ایران را با تنها یک رای مخالف تصویب کرد، در روزهای اخیر نیز قانونگذاران مجلس سنای این کشور با 99 رای مثبت و بدون هیچ رای مخالف طرح تمدید 10 ساله قانون تحریمهای ایران را تصویب کردند.
قطعا این تمدید تحریمها نقض آشکار برجام است و قطعا بر تیرگی روابط این دوکشور میافزاید. در این راستا بایستی اذعان داشت که: هر چند امید اندکی وجود دارد که اوباما این طرح را وتو کند، اما با روی کارآمدن یک رئیسجمهور جمهوریخواه در ایالات متحده، بهنظر میرسد چنین رویکرد خصمانهای، به رویهای فراگیر در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود.
ترامپ در تبلیغات ریاستجمهوری خود برجام را بدترین توافق در طول تاریخ خوانده بود و تهدید کرده بود در صورت پیروزی آن را پاره خواهد کرد. پس از پیروزی در انتخابات نیز وی از تلاش برای بازنگری در برجام و تشویق 5+1 برای مذاکره مجدد با ایران برای تغییر برخی بندهای آن خبر داده بود.
در این بین کارشناسان مسائل سیاسی ابراز نمودند: تمدید تحریمها نشان میدهد حاکمیت آمریکا هنوز در یک فضای مبهم و ناشناخته سیر میکند و هنوز در گذشته به سر میبرد؛ این تحریمها مربوط به 20 سال پیش است و اگر میخواست تاثیری داشته باشد باید طی این دو دهه اثرات مخربی برجای میگذاشت. مسائل زیادی هم پدید آمد از جمله ممنوعیت سرمایهگذاری که با تصویب برجام، عملا موضوع تحریمهای داماتو منتفی شد.
تاثیر آن کمتر خواهد بود حتی با این تمدید و با مجوزی که به وزارت خارجه داده میشود تا این تحریمها را با برجام تطبیق دهد. کشورهای دیگر دنیا نیز به برنامهها و سرمایهگذاریهای خودشان توجه میکنند. این موضوع با کمترین تاثیر عملی مواجه خواهد شد اما به لحاظ مفهومی و مضمونی طبعا با عنوان یک تعارض در اتخاذ سیاستهای آمریکا روبهرو است؛ این تناقضها آن را هدایت میکند از یک طرف به برجام ملحق میشوند و امضا میکنند و از طرف دیگر هم یک تحریمهای کهنه و مندرسی را تمدید میکنند.
در این خصوص همگان براین باورندکه، دیپلماسی صبر و مدارا، اعتدالگرایی، تمسک به حقوق و قوانین بینالمللی و افزایش رایزنیها با دولتهای اروپایی، چین و روسیه علیه تندرویهای ترامپ و متقاعدکردن آنها برای حمایت از ایران و برجام، میتواند خطر تهدیدات آمریکا علیه ایران را کاهش داده و ایالات متحده را به قدرتی تنها و منزوی در عرصه بینالمللی تبدیل کند. در مقابل واکنشهای احساسی و ارائه چهرهای افراطی و تندرو از ایران دقیقا همان سیاستی است که ترامپ و اسرائیل را به اهدافشان نزدیک میکند.
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"در چنین شرایطی به نظر میرسد تمدید قانون داماتو و روی کارآمدن ترامپ، هر چند نشانههای منفی و تیره در آینده روابط ایران و آمریکا بهشمار میروند، اما در عمل تغییرات چندانی در وضعیت جمهوری اسلامی ایران ایجاد نخواهند کرد.