ترامپ یک پدیده است؛ پدیدهای که در روزهای رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز چهره و ادبیاتی متفاوت از خود بروز داد و البته کمتر کسی باور داشت این موفقیت نصیب وی شود، اما اگر از زاویهای دیگر نگاه کنیم، او روی جریانی از نارضایتیهای عمومی سوار شد و توانست اگرچه مبهم، پاسخهایی به مطالبات عمومی بدهد. بههمیندلیل با وجود افشاگریهایی که علیه وی شد، بهتدریج در نظرسنجیها بالا آمد.
در تکمیل مقدمه عنوانشده بایستی به این نکته اشاره نمود که: شهروندان آمریکا، مردم خوبی هستند. بهخاطر پیشینه کوتاه تاریخشان هنوز بسیاری از باورهایشان از هم نپاشیده و اصولی که جامعهشان بر آن بنا شده، برای این مردم هنوز محترم است و همین خوببودن، آنها را گاه به مرز سادگی میرساند و به همین دلیل نگرانی اصلی آنها بعد از انتخاب آقای ترامپ، همان چیزی بود که بهسادگی و در ظاهر به چشم میآمد تاجرپیشگی آقای ترامپ و تنها ترسشان استفاده از امکانات کاخ سفید و ریاستجمهوری برای انباشت هرچه بیشتر ثروت از سوی رئیسجمهورشان بود.
توقع بهجایی است که امروز مردم آمریکا و حتی جهان، به خطر بالقوهای بیندیشند که ساکنشدن یک بازیگر عرصه نمایش در کاخ سفید، با خصلتهای ذاتی و تمایلات درونی چنین آدمهایی برای کل جهان ایجاد میکند و جدا از آن تواناییهای بیحدومرز آقای ترامپ در ازهمپاشیدن قواعد و قوانین بازی و خواست سرکش و غیرقابل مهار او در جلبتوجه دیگران لزوم اندیشیدن به این خطر را بیشتر و بیشتر میکند. ضد زنبودن، نژادپرستی، خودکامگی یا نگریستن تاجرمآبانه و بدون مسئولیت به هر مقولهای از نظم نوین این دهکده جهانی، هیچکدام نمیتواند منشأ خطر از جانب آقای ترامپ باشد اما اشتیاق برای دیدهشدن چرا.
حال آنکه چهرههای سرشناس، بازیگران هالیوود، استادان دانشگاه و حتی چهرهای مانند امانوئل والرشتاین، نظریهپرداز بزرگ آمریکایی، نسبت به ترامپ موضع دارند. اخیرا استراتژی منسوب به کیسینجر مطرح شده که ترامپ با نزدیکی به روسیه، علیه چین عمل کند. اروپا و بهویژه آلمان بهشدت از روسیه هراسان هستند و کشورهایی نظیر لهستان نیز نگرانیهای دیگری در قبال نزدیکی آمریکا و روسیه دارند. بههرحال اگر جنبشهای اعتراضی علیه ترامپ قویتر شوند، وی ناچار به عقبنشینی است، همانطور که اخیرا، افراد دارای گرینکارت را از دایره شمولیت ممنوعیت ورود به آمریکا مستثنا کرد. او اعلام کرده اگر یک هفته قبل این اتفاق را اطلاعرسانی میکرد، افراد بد وارد آمریکا میشدند، درحالیکه در نظامهای پاسخگو، این نوع توجیهات، مضحک تعبیر میشود و نوعی بیبرنامگی را نشان میدهد که جهان سوم به آن متهم است.
دراینمیان موضوع توجه به حقوق ایرانیان ساکن ایالات متحده، جنبهای حیاتی دارد. فرمان ترامپ نیز بیش از آنکه بر شش کشور مسلمان دیگر اثرگذار باشد، ایرانیان را هدف قرار میدهد. ایرانیان جمعیت قابلملاحظهای از مهاجران آمریکا را شکل میدهند. اهمیت آنان فقط به دلیل تحصیلات آنان نیست که البته تحصیلکرده هستند. دانشگاه سیراکیوز در پژوهشی اعلام کرده ایرانیان اقلیتی هستند که بهلحاظ تحصیلات، از میانگین آمریکا، حداقل دو سال تحصیلی بالاتر هستند. اهمیت آنان فقط به این دلیل نیست که موفق هستند که هستند؛ آنان در صنایع ایالات متحده خوشنام هستند، در پژوهشکدهها، در ریاضیات و فیزیک شناختهشده هستند. اهمیت آنان فقط به این دلیل نیست که دارا و برخوردار هستند و میانگین درآمد خانوادگی ایرانیها بالاتر از آمریکاییهاست و میانگین دارایی ایرانیها 20 هزار دلار از میانگین دارایی آمریکاییها بالاتر است. مسئله اهمیت ایرانیان آمریکا برای ما در آنجاست که هرکسی شناسنامه ایرانی دارد باید مورد توجه قرار بگیرد. درست است که آنان در ایران نیستند اما هیچگاه سربار آمریکا نبودهاند. شادی و غم آنان برای دولت جمهوری اسلامی مهم است و نسبت به آن تکلیف و مسئولیت دارد.
نکته دیگر اینکه دونالد ترامپ در پاسخ به پرسشی دراینباره که آیا در واکنش به آزمایش موشکی اخیر ایران گزینههای نظامی را نیز مدنظر قرار میدهد، گفت: در مورد ایران هیچ گزینهای از روی میز برداشته نشده است. گزینههای آمریکایی علیه ایران که از چندین دولت پیش روی میز است، با بهدستآمدن توافق هستهای بین ایران و کشورهای 1+5 کمرنگ شده بود. آمریکا بهعنوان یکی از اعضای توافق، با ادبیاتی کمتر تهدیدآمیز درباره ایران سخن میگفت، اگرچه هرازگاهی رئیسجمهور وقت و وزیر خارجهاش از رویمیزبودن همه گزینهها سخن میگفتند. از همان روزهای اول بعد از توافق هستهای و تصویب قطعنامهای برای لغو تحریمها در شورای امنیت، ماجرای آزمایش موشکی ایران موضوع اختلاف بود و حتی اعضای تیم مذاکرهکننده گفتند که بند مرتبط با آزمایش موشکی در قطعنامه مورد قبول جمهوری اسلامی ایران نیست. حالا بهدنبال تست یک موشک دوباره ماشین تک و پاتک توییتری و رویمیزچیدن همه گزینهها به راه افتاده است، اما در همه موارد پیشین ایران در واکنش گفته که برنامه موشکی کشور دفاعی است و هیچگاه برای حمل سلاح موشکی طراحی نشده است.
نکته جالب اینکه اخیرا ترامپ در توییتر خود نوشت:»ایران در حال بازیکردن با آتش است. ایرانیها از مهربانیهایی که رئیسجمهور اوباما به آنها داشت، قدردانی نمیکنند، اما من چنین نیستم!«. او قبلتر در توییت دیگری نوشته بود: »ایران در لبه پرتگاه و در آستانه فروپاشی بود که ایالات متحده آمد و با توافق هستهای جان تازهای به این کشور داد؛ 150میلیارد دلار« البته توییت او در همان ایالات متحده با واکنش مواجه شد. بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی در دولت اوباما، به توییتهای ترامپ اشاره کرد و در توییت خود نوشت: »هرچه ترامپ اینجا گفته غلط است. ایران در حال فروپاشی نبود؛ توافق میان شش کشور بود. ایران 150 میلیارد نگرفت«. رئیسجمهور آمریکا همچنین در پیام دیگری نوشت: »ایران را رسما به خاطر آزمایش موشکی اخیرش تحت نظر گرفتهایم. آنها باید بابت توافق وحشتناکی که با آمریکا کردند ممنون باشند.«
در پایان و به نظر نگارنده"مهدی حیدرپور"(مهدی قزل): نه رئیسجمهور آمریکا و نه هیچکس دیگر قادر نیست عزت مردم ما را خدشهدار کند، عزت مردم ما از تاریخ چندهزارسالهای میآید که شک دارم ترامپ و مشاورانش، صفحهای از این تاریخ را خوانده باشند. هیچکس و هیچ قدرتی در جهان نمیتواند عزت مردم ما را بگیرد. اگر خودمان این عزت را برای مردم قائل باشیم، اگر هر مسئول، هر صاحبمنصب، هر صاحبمقام، دولتمرد و ملتمرد، انتصابی و انتخابی، عزت این مردم را باور کند تا قیامِ قیامت هیچ قدرتی در جهان وجود نخواهد داشت که بتواند به عزت همیشگی و ابدی این مردم، که سزاوار آن هستند، خدشهای وارد کند.