بر کسی پوشیده نیست که: تضاد اصلی آمریکا با ایران نه بهخاطر جمهوری اسلامی، نه بهخاطر انرژی هستهای، نه بهخاطر حقوق بشر، نه ادعاهای مربوط به تروریسم و... بلکه بهواسطه نفوذ بالای ایران در منطقه است چراکه سیاستمداران آمریکایی خود بهتر میدانند که پیگیری حقوق بشر، انرژی هستهای، مبارزه با تروریسم از سوی کشوری که تنها استفادهکننده بمب اتمی در جهان بوده و بیشترین تسلیحات هستهای را در اختیار دارد و بیشترین جنگها را از زمان رشد دموکراسی در جهان داشته است، بیشتر بازی با افکار عمومی است تا ادعاهای واقعی. بنابراین آمریکا بهدنبال انتقامجویی از کشوری است که از چهل سال پیش وارد دایره قدرت آن در منطقه شده است.
حال آمریکا و متحدانش که نمیتوانند با ایران مقابله جدی داشته باشند دست درازی کردند به مفاد برجام و هرکدام در این توافقنامه بینالمللی ساز خود را میزند و هیچکدام از طرفها صادقانه به تعهداد خود عمل نمیکنند. در این خصوص بایستی به این نکته اشاره کردکه چهارشنبه 18اردیبهشت مصادف بود با خروج آمریکا از توافق هستهای که پارسال به وقوع پیوست.
اقدامی مغایر با عرف و هنجارهای بینالمللی که در نهایت با پاسخ و واکنش جدی و عملی ایران همراه شد و شورای عالی امنیت ملی در راستای صیانت از امنیت و منافع ملی مردم ایران و در اعمال حقوق جمهوری اسلامی دستور توقف برخی اقدامات ایران در توافق برجام را صادر کرد.
این نخستین گام عملی ایران برای پاسخگویی به برجامگریزان و برجامشکنان است که بهدنبال خروج آمریکا از توافق هستهای و از سرگیری تحریمهای ثانویه، تهران را در تنگنا قرار دادند. حال باتوجه به تحریمهای آمریکا و خروج آمریکا از برجام و عدم پایبندی اروپا به اجرایی صحیح برجام و نیز با توجه به وضعیتی که شاهد هستیم و حالت غیرعادی که برای ایران پیش آوردند، طبیعی است که ایران هم دنبال این باشد که تا از معاهدهای که برایش خیر و برکتی متصور بوده، بهنوعی ناراضی و دنبال کاهش تعهداتش باشد.
البته فعلا در صحبت مسوولان کشور این را نمیبینیم که بخواهند از برجام خارج شوند و این اراده فعلا نیست بلکه دنبال این هستند که از ظرفیت خود برجام برای کاهش تعهدات استفاده کنند و کاهش تعهدات هم برای حفظ برجام از طرف ایران است. درواقع وضعیت ایران طوری نیست که بخواهد از برجام فاصله بگیرد. در کل این آمریکا بود که برجام را با مشکل مواجه کرد و بعد از آن هم طرفهای اروپایی نتوانستند برجام را حفظ کنند. وقتی انتظارات ایران برآورده نشده و با ایران بهعنوان یک عضو عادی نظام بینالملل برخورد نمیشود.
بانکها نمیتوانند مراوده اقتصادی با ایران داشته باشند و حالا صحبت از این است که به چه شکل ویژه و فوقالعاده ابزار مالی تحت عنوان اینستکس عملیاتی شود که خود همان ابزار هم ابهام دارد و مشخص نیست به چه شکلی میخواهد کار کند. ظاهرا اروپا بهنوعی میخواهد از سر خودش باز کند و بهنحوی ظاهر قضیه را حفظ کند که به تعهداتش عمل کرده باشد.
اما واقعیتش این است که اروپا عملا هیچ کنترلی بر شرکتهایش ندارد. دولتهای اروپایی عملا کارهای نیستند که بخواهند کنترلی بر شرکتهایشان داشته باشند و عملا شرکتها و موسسات اقتصادی اروپا انگار که از آمریکا بیشتر دستور میگیرند تا از دولتهای خودشان! و در مجموع مشکل و ضعف اصلی اروپا این است که نتوانسته انتظارات ایران را برآورده کند. ایران هم وقتی میبیند که در معاهدهای قرار گرفته که فقط خودش باید یک طرفه آن را اجرا کند و بقیه طرفها هم نمیتوانند آن را اجرا کنند، برای ایران آزاردهنده است و بهنوعی نمیشود در معاهدهای باقی ماند که فقط یک طرف بخواهد آن را اجرا کند.
فشاری که ایران میآورد، برای خروج از برجام نیست بلکه برای حفظ برجام است. ایران اعلام میکند هرلحظه طرفهای برجامی بخواهند تعهداتشان را اجرا کنند ایران نیز اجرا خواهد کرد. در این خصوص تحلیلگران بر این نکته اذعان دارند که اقدامات تهران در کاهش تعهدات هستهای علیرغم اینکه در چارچوب برجام و طی مکانیسم بند 36 توافق هستهای برای حفظ و تداوم آن و منتفعشدن همه طرفها از منافع برجامی است، نمیتوان از برخی تبعات اقدامات خود نیز جلوگیری کرد. بههرحال عبور ذخایر اورانیوم غنی شده ایران از 300کیلوگرم و یا افزایش سطح غنیسازی اقداماتی نیست که جامعه جهانی بهراحتی از کنار آن بگذرد.
درخصوص امکان افزایش سطح نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز باید گفت که این کار درحالحاضر طی چارچوب برجام و بهصورت متناوب انجام میشود. اکنون هم که با اقدامات ایران قدری حساسیت درخصوص پرونده هستهای ایران افزایش پیدا کرده، باز هم آن نظارتها ادامه پیدا خواهد کرد و قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. چون خود جمهوری اسلامی ایران به صراحت عنوان کرده است که قبل از پایان ضربالاجل 60روزه خود میزان ذخایز اورانیوم غنی شده از مرز 300کیلوگرم عبور خواهد داد.
این مسئله زمانی میتواند برای ایران حساسیتبرانگیز باشد که مانند سالهای پیش از برجام تحت عنوان اقدامات مخفیانه و تلاش تهران برای ساخت سلاح هستهای از جانب کشورهای غربی و سازمان انرژی اتمی تعبیر و تفسیر شود. در صورتیکه تمام اقدامات ما از 18اردیبهشت تنها برای تقابل با 14ماه تحریم ایالاتمتحده آمریکا و بدعهدیهای اروپا بوده و گزارش لحظهبهلحظه کاهش تعهدات هستهای خود را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم داده است. این اقدامات چیزی نبوده است که مخفیانه انجام شود و در بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی کشف شود تا باعث حساسیت در پرونده هستهای ایران شود، ایران بهصورت علنی این مسائل را مطرح کرد.
چون معتقد است تنها از این طریق است که میتوان به استیفای حقوق و منافع خود در برجام دست پیدا کند. در این بین نبایستی ذکر این مطلب از یاد برود که در کنار قصور اعضای باقی مانده در برجام، نوک پیکان اتهامات بهسمت سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان نشانه رفته که از کوچکترین اقدام برای مقابله با زیادهخواهیهای دولت جدید آمریکا عاجز ماندهاند؛ واقعیتی که در بیانیه شورای عالی امنیت ملی نیز به چشم میخورد. شورای عالی امنیت ملی در بخشی از بیانیه خود تاکید کرده که اکنون یک سال از خروج غیرقانونی ایالاتمتحده آمریکا از توافق برجام و نقض مصوبات شورای امنیت سازمانمللمتحد توسط آمریکا میگذرد و آن کشور با قلدری تمام و برخلاف تمامی اصول شناخته شده بینالمللی تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی خود را مجددا اعمال کرده است.
این زورگویی آشکار آمریکا متاسفانه با هیچ اقدام درخور و متناسب از سوی شورای امنیت و یا اعضای باقی مانده در برجام مواجه نشده است.در مجموع خویشتنداری و صبر استراتژیک ایران باعث نمیشود که تهران بهرغم تعهدگریزیهای طرف مقابل از منافع ملی چشم بپوشد. اینک با تعیین مهلت ششماهه، توپ در زمین چین و روسیه و همچنین تروئیکای اروپا قرار گرفته تا وظایف برجامی خود را مرور کنند پیش از آن که شاهد از بین رفتن توافق هستهای باشند؛ دستاوردی که برای دستیابی به آن بیش از یکدهه مذاکره و تلاش کردهاند. نکته قابل تامل اینکه: هدف ایران از توافقنامه هستهای این بود که از ناحیه برجام مشکلات اقتصادی کشور را حل کند و بتواند مراوده اقتصادی آزاد با جهان خارج داشته باشد و بتواند از مواهب برجام استفاده کند. به همین خاطر از یکسری حقوق خود گذشت که بتواند منافع ملی را پیش ببرد. اما وقتی منافع ملی هم پیش نرود، طبیعی است که ایران هم باید یک مقدار از موضع فشار رفتار کند. اما رفتار از موضع فشار برای حفظ برجام نباید با افراط و تندروی همراه باشد.
برخی از قبل مطرح کردند ایران کلا از برجام خارج شود. اما خروج از برجام خواست دشمنان ملت ایران هم هست و باید این را در نظر داشته باشیم که گرچه برجام نتوانسته اهداف حداکثری ما را تامین کند اما بهنوعی حداقل یک اهرم سیاسی هم در دست ما بوده که آمریکاییها تابحال نتوانستهاند اجماعی که خواستهاند را علیه ایران ایجاد کنند. اگر وضعیت طوری شود که اروپاییها هم احساس کنند ایران بهطور کامل از برجام خارج میشود و این هدف را داشته باشد یا طوری تعهداتش را کاهش دهد که بوی خروج از برجام به شکل کامل دهد، قطعا آنها هم در برابر ایران قرار خواهند گرفت و آن ضعفی که آمریکا به لحاظ سیاسی داشته و نتوانسته اجماع جهانی را برقرار کند، برطرف میشود و در کل آمریکا به سمتی میرود که قطعنامههای شورای امنیت را مجددا برگرداند تا ایران دوباره تحت فصل هفت منشور بازگردد که در شرایط فعلی برای ایران میتواند خطرناک باشد بهخصوص با توجه به اینکه هیات حاکمه فعلی درآمریکا دنبال جنگافروزی و جنگطلبی هستند و یک مقدار باید به صحبتهای زمامداران آمریکا که میگویند دنبال جنگ با ایران نیستند، شک کرد.
اما پرسش اساسی این است که یک عضو پیمانشکن برجام (آمریکا) خریداران مواد غنی شده را تهدید به تحریم کرده است. به این ترتیب اجازه غنیسازی ایران که در برجام پیشبینی شده با تحریم آمریکا در حال بلا اثر شدن است. اینکه آیا آمریکا خلافکار است که از انجام یک معامله آزاد بین دو کشور جلوگیری میکند یا ایران که میخواهد به غنیسازی خود طبق اختیارات داده شده در برجام به کار خویش ادامه دهد، موضوع اصلی نزاع است. آمریکا شرایطی را بهوجود آورده است که ایران برای استفاده از حقوق مندرج در برجام وادار به تخلف از محدودیتهای تعیین شده در برجام شود. عبور از 300کیلوگرم، عبور از 3.67 درصد غنای اورانیوم، عبور از 5 درصد غنای اورانیوم و عبور از 20درصد غنای اورانیوم هرکدام همچون بالا رفتن میزان تب یک فرد است و هرکدام میتواند انگیزه محکومیت ایران را در شورای حکام و یا نهایتا در شورای امنیت بالاتر ببرد. این درحالی است همه این عبورها میتوانند توجیه فنی و عقلانی داشته باشند و تبی را هم بالا نبرند.
در پایان نگارنده مهدی قزل(حیدرپور)معتقد است: ایران در شرایط فعلی نمیتواند اهداف حداکثری خود را محقق کند اما باید به شرایط رضایتبخشی هم برسد. شرایط فعلی در ارتباط با برجام رضایتبخش نیست. چون عملا این ایران است که فقط تعهدات خود را انجام میدهد و بقیه کشورها حتی چین و روسیه که اقتصادهای دولتی دارند اینها هم تعهداتشان را بهخوبی انجام ندادند و گویی بخشی از آمریکا هستند و با تصمیم آمریکا تحت تاثیر قرار گرفتهاند. طرفهای مقابل هم باید بهنوعی اقداماتی را برای حفظ برجام انجام دهند تا انتظارات حداقلی ایران برآورده شود. آنچه که هست، انتظارات حداقلی ایران در شرایط فعلی برآورده نشده و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، طبیعی است که این توافق دیگر برای ایران هم نمیتواند معنا و مفهومی داشته باشد اما در شرایط فعلی باید صبورانه و با درایت و حساب شده عمل شود و با توجه به ظرافتهای کاری از طریق وزارت خارجه با استفاده از چارچوب حقوقی که در برجام هست، عکسالعمل مناسبی نشان دهیم تا ضمن اینکه چارچوب حقوقی برجام را رعایت کرده باشیم اعتراض خود را نیز نسبت به شرایط فعلی اعلام نماییم.