سردبیرآزاداندیش

 چندی پیش با عده ای از دوستان جمع شدیم تا درباره ی "فلسفه ی تنهایی"،علل احساس تنهایی و لزوم یا عدم لزوم آن بحث کنیم. گویا موضوع بحث برای همه جالب بود چرا که حرف های زیادی برای گفتن داشتند.انگار مدت ها بود که منتظر چنین فرصتی بودند تا قدری حریم خصوصی افکارشان را بشکنند و از تجربه ی تنهاییشان با دیگری صحبت کنند. نظرات تقریباً همگی مشابه هم بودند، گویی به نوعی همه سعی داشتند از مقوله ی تنهایی به طورعام دفاع کنند و جالب اینکه از تائید شدن توسط هم، احساس شعف بسیار میکردند. خوب که به آرایشان دقیق شدم دریافتم که شاید در بیشتر مواقع وقتی از تنهایی تمجید می کنند و با بیانی کاملاً علمی و روانشناسانه از آن دفاع می کنند در پس همه ی تائید و تعریف ها خلاًئی بزرگ احساس می شود:

" فرار از قبول درد تنهایی در مواقعی که به راستی خواهان تنهایی نیستند ولی به ناچار تنهایند."

در واقع آدم ها در مواقعی که درک نمی شوند تنهایند، زمانی که با همصحبت خود در یک راستا نیستند تنهایند، زمانی که از حال و  آینده نگرانند تنهایند، زمانی که به آینده امیدی ندارند تنهایند، زمانی که از گذشته نالانند تنهایند . هنگامی که تائید نمیشوند، تحسین نمی شوند،پذیرفته نمی شوند، با هم مچ نمی شوند، تنهایند.

مهدی حیدرپور و عشق کهنه

بعد از اینکه چهارچوب تنهایی کمی گسترده تر می شود دامنه ی حسّ تنهایی نیز وسیعتر میگردد و از فضای شخصی وکوچک درونی، به فضای بزرگ اجتماعی و انسانی وارد می شود. و همین طور که دامنه ی تنهایی بزرگتر شد احساس تنهایی عمیق تر می شود تا اینکه دیگر از آن شکل ملموس خود خارج شده و به سمت افسردگی و پوچی می گراید و این زمانی رخ میدهد که:

" فرد میگوید ولی شنیده نمی شود، می خواهد ولی نمی رسد، تلاش میکند ولی رشد نمی کند، رشد می کند ولی به خاطر موقعیت گذشته و زندگی اش جدّی تلقی نمی شود. آرزوهایی دارد ولی زمینه ی رسیدن به آرزوهایش را ندارد، به دلیل نداشتن پیشینه ی شخصی، خانوادگی و اجتماعی اش توان ورود به عرصه ای متناسب با عقایدش را ندارد."

این ها و هزاران مورد از این قسم، می توانند دلایل پنهان و گاه آشکار احساس تنهایی یک فرد باشند. چقدر خوب است که اگر می خواهیم در مقوله ی تنهایی تفکر کنیم حدود علل حسّ تنهایی را از هم تفکیک کنیم تا بتوانیم به درستی به تفاوت بین تنهایی سازنده فردی که از عوامل مهم خودسازی روحی و انسانی است و تنهایی حاصل از سرخوردگی های شخصی و اجتماعی پی ببریم.

برای جلوگیری از دراز گویی اشاره به این نکته کافیست:

"خوب است که گاه گداری زمانی را به تنهایی و سپری کردن با خود بپردازیم  تا به اهداف و اندیشه هایمان سامان دهیم اما اگر تنهایی ما دلیلی جز این دارد بهتر است برای اجتناب از سکون ، درجازدگی و پوچی درمانی برای درد تنهایی خود بیابیم البته اگر می خواهیم ادامه دهیم !!!"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی