سردبیرآزاداندیش

پروژه‌ی‌ خراسانی‌ داعش‌ در افغانستان

چندی پیش منطقه حساس دیپلماتیک کابل با انفجار یک تانکر آب در عملیاتی انتحاری به لرزه درآمد. انفجار در مقابل سفارت آلمان و در نزدیکی اداره امنیت ملی افغانستان صورت گرفت و شدت آن به‌حدی بود که در غربی‌ترین نقطه شهر کابل صدای آن شنیده شد. جدا از اینکه چه گروهی مسئول آن است، واقعیت‌های نگران‌کننده‌تری هم وجود دارند. منطقه وزیر اکبرخان که کاخ ریاست‌جمهوری و سفارتخانه‌های خارجی در آن قرار دارند، به لحاظ امنیتی از حساس‌ترین مناطق پایتخت افغانستان به‌شمار می‌رود که محافظت از آنها با دقت و تامل بیشتری صورت می‌گیرد.

 300اکنون پرسش اصلی این است که چگونه مخالفان می‌توانند با این همه مواد منفجره وارد آن شوند و فاجعه به‌بار آورند؟ واقعیت آن است که پاسخ روشنی وجود ندارد. با این حال مخالفان مسلح دولت وحدت ملی افغانستان به دلایل متفاوتی از این امکان برخوردار شده‌اند که وارد منطقه دیپلماتیک کابل شوند و از همه موانع امنیتی عبور کنند. عملیاتی در این سطح نمی‌تواند از عهده‌ی گروه‌های کوچک و بدون پشتوانه خارجی برآید.

جنگ در افغانستان در واقع یک جنگ استخباراتی و نیابتی است و عناصر و عوامل داخلی در حد یک ابزار استراتژیک در خدمت گرفته می‌شوند. شک نباید داشت که بدون حفره‌های امنیتی و نوعی همکاری نیروهایی از داخل، انجام این‌گونه عملیات در امنیتی‌ترین منطقه شهر کابل امکان‌پذیر نیست. از این رو باید به اهداف پشت پرده قدرت‌های رقیب در افغانستان توجه کرد تا دلایل واقعی عملیات انتحاری در کابل را به درستی درک کرد.

هدف تا حدی روشن است؛ دولت وحدت ملی در ضعیف‌ترین موقعیت خود قرار گرفته، اختلاف‌نظرها بین رئیس‌جمهوری و رئیس اجرائی بر سر اجرائی‌کردن توافق و تقسیم قدرت در هفته‌های اخیر به نحو محسوسی تشدید شده است؛ بازگشت »گلبدین حکمتیار« رهبر حزب اسلامی افغانستان و استقبالی که دولت آقای »اشرف غنی« از او به عمل آورد؛ خروج ژنرال »عبدالرشید دوستم« معاون رئیس‌جمهور از کابل و رفتن به ترکیه به بهانه مداوا و صحبت‌هایی که این سفر بدون بازگشت خواهد بود؛ کنارگذاشتن »عبدالله عبدالله« از جمع رهبری حزب جمعیت اسلامی و در نهایت وجود بن‌بست در اصلاح قانون اساسی و تغییر ساختار متمرکز قدرت به نظامی پارلمانی را هرگاه در کنار قدرت‌طلبی بیشتر طالبان و گروه‌های مسلح دیگر نظیر داعش و شبکه حقانی قرار دهیم که تعداد آنها به 20 گروه مسلح می‌رسد، آن‌گاه روشن‌تر خواهد شد که افغانستان چطور قربانی رقابت‌‌های قدرت‌های بین‌المللی از یک طرف و رقابت‌های سیاسی قومی داخلی‌، از طرف دیگر شده است. در همین حال باید دو موضوع مهم و مرتبط با همدیگر را در نظر گرفت؛ پروژه داعش در خاورمیانه در حال شکست قطعی است و پروژه خراسانی داعش در افغانستان در حال کلیدخوردن است.

اما منابع جهانی قدرت که در افغانستان دارند وارد بازی بزرگ جدیدی می‌شوند، بی‌کار نیستند و دست روی دست نگذاشته‌اند. روسیه در حال نزدیک‌شدن به طالبان است و بر این باور است که آمریکا و غرب و ارتجاع خاورمیانه در آینده افغانستان را به سکوی پرش داعش به آسیای مرکزی حوزه قفقاز و ایالت سین‌کیانگ چین تبدیل خواهند کرد. داعش از این ظرفیت برخوردار است که چنین پروژه‌ای را عملیاتی کند. کشورهای رقیب منطقه نیز اما بخشی از این پروژه را در راستای منافع راهبردی خود احساس می‌کنند و تا آنجا که ممکن باشد وارد بازی بزرگ منابع جهانی قدرت خواهند شد. در چنین فضای واقعی تفاوتی نمی‌کند که عملیات انتحاری را چه گروهی انجام دهد. داعش باشد یا طالبان، شبکه حقانی باشد یا هر گروه دیگری، افغانستان ضعیف درگیر مشکلات داخلی همواره مستعد جذب گروه‌های رادیکالی خواهد بود که در نگاهی آخرالزمانی واقعا باور دارند که خراسان بزرگ درست همان مکانی است که لشکر اسلام با پرچم‌های سیاه برخواهد خاست و زمان آن نزدیک است.

نگارنده "مهدی حیدرپور"معتقداست: این نبرد اکنون با بهره‌گیری از مدرن‌ترین ابزار ارتباطی در حال یارگیری است؛ اینکه تفکر جهادی در نگاه خود آنها در عمل به سود کدام رقیب بازی بزرگ جدید در افغانستان باشد، برای آنها موضوعیت ندارد و مسئله آنها نیست. این تفکر و نیروهای وفادار به آن در پشت پرده‌ از حمایت‌های مالی و منابع قدرت جهانی و منطقه‌ای برخوردارند. بازی بزرگ جدید تازه در حال آغازشدن است و اگر برای افغانستان راه‌حلی سیاسی یافت نشود، باید در انتظار انفجارهای شدیدتری بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی